2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
به گفته هیلاری ، در میان بیگانگان ، خاکستری ها در واقع فقط خدمتگزار هستند و خزندگان نیز موجودات بالاتری هستند. نوع دیگری از انسان نما نیز وجود دارد ، اما بیش از همه آنها نژاد دیگری وجود دارد ، برخی از چهره های کاپوت دار
هیلاری پورتر تنها 5 سال داشت که بیگانگان او را برای اولین بار ربودند. این اتفاق زمانی رخ داد که او در زمینی در نزدیکی خانه اش در ولز بازی می کرد.
علف های بلندی در مزرعه وجود داشت ، و وقتی دختر از بین این چمن می دوید ، ناگهان به یک هیولای وحشتناک با پوست پوسته پوسته ، سیاه چاله ها برای بینی و دهان کوچک برخورد کرد.
این موجود دختران را در آغوش گرفت و او را به سمت دیسک فولادی که در همان نزدیکی ایستاده بود کشید. حفره ای روی دیسک وجود داشت و وقتی موجود بچه را به داخل کشاند ، چیزی شبیه آسانسور با درهای بسته وجود داشت.
نکته بعدی که هیلاری به خاطر آورد اتاقی بود پر از تابلوهایی با دکمه های چشمک زن. چهره های کوچک انسان نما در اتاق می چرخیدند.
هیلاری گفت: "من را تخت کردند و روی تخت انداختند. آنها یک ابزار تیز واقعاً وحشتناک را برداشتند و آن را مستقیماً روی بدن من فشار دادند در حالی که من فریاد می کشیدم. پس از آن ، من چیزی را به خاطر نمی آورم." - هیلاری گفت.
هیلاری و همسرش نقشه های بیگانگان را به او نشان می دهند
این اتفاق در اواخر دهه 1950 رخ داد و تنها اولین ربوده شدن بسیاری بود که هیلاری زنده ماند و او به خاطر آورد. با این حال ، او شک کرد که در واقع حتی زودتر ربوده شده است. واقعیت این است که در سالهای بعد ، هیلاری از مادرش آموخت که وقتی 2-4 ساله بود ، او به طور اسرارآمیز مرتباً از حیاط ناپدید می شد.
آنها شروع به جستجوی کودک کردند و هر بار به زودی چند مایل از خانه او پیدا کردند ، و دختر در حیرت غیر معمول قرار داشت و نمی توانست به س questionsالات کجا و چه اتفاقی برایش بیفتد پاسخ دهد.
به همین ترتیب ، هیلاری در بزرگسالی بارها تجربه های عجیب و غریبی را پشت سر گذاشت ، اما چیزی را که در موردش اتفاق می افتد به خاطر نمی آورد. با توجه به شواهدی که نشان می دهد همه اینها در حقیقت بوده است ، او فقط زمان و نشانه های نامفهوم روی بدن خود را از دست داده است.
یک اتفاق معمولی از این دست در سال 1970 برای او اتفاق افتاد ، هنگامی که او در حال رانندگی با همسرش در جاده کاردیف بود. ناگهان ، هر دوی آنها برای لحظه ای از حال رفتند و وقتی به هوش آمدند ، خود را در خودرویی که در گاراژ پارک کرده بود نشسته بودند. هیچ کدام از آنها نحوه رسیدن به اینجا را به خاطر نیاوردند و با توجه به مسافت پیموده شده بنزین ، به نظر نمی رسید ماشین آنها اصلاً این همه مایل را طی کرده باشد.
بعد از ظهر همان روز ، هیلاری یک اسکار مثلثی اسرارآمیز روی بدنش کشف کرد که نمی توانست آن را توضیح دهد.
"این خیلی ترسناک بود. ما فقط از حال رفتیم و نمی دانستیم چگونه به آنجا رسیدیم. و من اصلا احساس خوبی نداشتم. شوهرم فکر می کرد که ما باید به خواب رفته باشیم ، اما این توضیح نمی دهد که چگونه به آنجا رسیدیم. به خانه رسیدیم ، تغییر کردم و علائم مثلثی روی شکمم پیدا کردم ، مانند کبودی شدید یا مکش بزرگ. من فکر کردم ، لعنتی ، ببین این چیست."
پورتر ادعا می کند که او در آزمایشگاه وزارت دفاع در کارخانه محلی مارکونی در سال 1974 کار می کرد که یک بشقاب پرنده بر فراز ساختمان آنها پرواز کرد.در فرصتی دیگر ، او دو توپ درخشان مرموز را دید که از یک ساختمان در امتداد M3 در فارنبورو ، هانتس عبور می کردند و روز بعد ارتش ساختمان را محاصره کرد.
او آنقدر ربوده شد که تعداد آنها را از دست داد و پس از آنها اغلب شواهد فیزیکی مانند زخم ، کبودی ، خراش یا لکه خون روی لباس یا ملحفه روی بدن او باقی ماند. همچنین ، پس از هر حادثه ای از این دست ، هیلاری دچار سردرد ، تهوع و خون دماغ می شود.
"من در گوشم یک ایمپلنت فلزی دارم. دکتر گفت این مثل یک تکه موم بود ، اما من آن را خیلی خوب احساس می کنم. شریک من کن یک مانیتور دارد که دستگاه های شنود را تشخیص می دهد. و وقتی آن را به گوش من می آورد ، دستگاه زنگ می زند. "هیلاری می گوید.
آدم ربایی ها در طول زندگی او ادامه داشت و بسیاری از آنها را در رویاهایش به یاد آورد. او توضیح داد که بیگانگان به صورت تله پاتی ارتباط برقرار می کنند و می توانند افراد را از طریق دیوارها و ساختمان های محکم ربوده و به سادگی آنها را بلند کرده و آنها را بردارند. او می گوید که او را از طریق سقف از خانه اش ربوده اند:
"آنها شما را در سطح مولکولی حمل می کنند و می توانند پرتال هایی را در دیوار یا درهای بسته ایجاد کنند. در یک فلاش بک ، من در ساحل بودم و این موجود بیگانه را در ارتفاع حدود 6 فوت با لباس سبز پوش دیدم. من چهره او را نمی دیدم ، اما او می توانست با افکار خود ارتباط برقرار کند و یک جعبه آزمایش لرزه نگاری در گردن من داشت. او به من هشدار داد که قصد دارد زلزله ایجاد کند."
او می گوید به نظر می رسد بیگانگان علاقه مشابهی به دخترش دارند.
"یک روز دخترم سالی را روی تخت خواباندم و به طبقه پایین رفتم. سپس متوجه یک تصویر بزرگ در پنجره شدم. من از ترس در جا یخ کردم. چند ثانیه بعد این شکل دست خود را بلند کرد و من همین کار را کردم. پس از آن من خیلی ترسیده نیست. من تصمیم گرفتم که به من آسیبی نرساند. سپس او به انتهای باغ لغزید. او خیلی سریع حرکت کرد. سپس او به کناری پرت شد ، چند ثانیه متوقف شد و رفت."
در یک مرحله ، او از فعالیت بیگانه بسیار ناراحت شد که از ولز نقل مکان کرد و چندین سال بدون ربوده شدن زنده ماند. با این حال ، هنگامی که او بازگشت ، آدم ربایی ها دوباره شروع شد و او را به این باور رساند که آنها به دلایلی نامعلوم جذب ولز شده اند.
به گفته هیلاری ، در میان بیگانگان ، خاکستری ها در واقع فقط خدمتگزار هستند و خزندگان نیز موجودات بالاتری هستند. نوع دیگری از انسان نما نیز وجود دارد ، اما بیش از همه آنها نژاد دیگری وجود دارد ، برخی از چهره های کاپوت دار.
"شما نمی توانید به آنها نگاه کنید. چشمان آنها درخشان است ، و هنگامی که به شما نگاه می کنند ، در ذهن شما نفوذ می کنند. آنها تمایل دارند زنان را بدست آورند تا تخم مرغ و مواد ژنتیکی را برای پرورش به دست آورند. ما معتقدیم که آنها هستند که تلاقی بین بیگانگان و انسان ها ".
هیلاری پورتر در حال حاضر با گروه های دیگر ربوده شده که تجربه های ترسناکی را نیز تجربه کرده اند ، همکاری می کند و همچنین یکی از اعضای فعال انجمن بریتانیا در مورد اسرار زمین و هوا (BEAMS) است.
او همچنان اصرار دارد که داستان او واقعی است و از دیگران در جامعه مخاطبین UFO که به دلیل ادعاهای خود محروم و مورد تمسخر قرار گرفته اند ، دفاع می کند.
توصیه شده:
یوفولوژیست ها و افرادی که توسط بیگانگان ربوده شده اند ، مخفیانه توسط ماموران دولتی تحت نظر هستند
اگر اطلاعات مربوط به موارد کم و بیش مشهور آدم ربایی افراد توسط بیگانگان ، کسانی که وارد رسانه ها شده و ماه ها یا حتی سال ها محکوم شده اند را تجزیه و تحلیل کنیم ، می توانیم به جزئیات بسیار جالبی دست یابیم. به طور خاص ، چنین مواردی ، به طور معمول ، دوز زیادی از شک و تردید را در مردم عادی ایجاد کرد ، اما در عین حال آنها به ساختارهای نظامی و دولتی علاقه زیادی داشتند. به نظر می رسد ، اگر مطمئن هستید که موجودات بیگانه وجود ندارند و همه اینها فقط "تخیل و خیال روانپزشکی است"
صاعقه بارها و بارها به یک خانه اصابت کرد و در پایان آن را آتش زد
مردم ترجیح می دهند منتظر رعد و برق در خانه های خود باشند ، زیرا دیوارها و پنجره های بسته را محافظ قابل اعتمادی می دانند. با این حال ، حادثه در بریتانیا نشان داد که رعد و برق نه تنها می تواند وارد خانه شود ، بلکه صاحبان آن را بی خانمان می کند. عصر شنبه ، ساکنان یورکشایر جنوبی شاهد تجمع عناصر بودند: صاعقه به سقف یکی از خانه ها برخورد کرد ، در نتیجه کلبه در آتش سوخت و آسمان بالای آن از دود غلیظ پوشیده شد. همسایگان ترسیده ، از ترس اینکه مسکن آنها ردیابی شود
انگلیسی ها در مورد ربوده شدن دسته جمعی سربازان توسط بیگانگان صحبت کردند
نام این مرد بیل بروکس است ، او انگلیسی است ، او اکنون 66 سال دارد و ظاهراً معمولی ترین زندگی را می گذراند ، به عنوان یک نوازنده حرفه ای. در واقع ، به گفته بروکس ، او توسط بیگانگان ربوده شده بود و سالها خاطرات این و حوادث عجیب بعدی در حافظه او سرکوب شده بود و او چیزی از آن به خاطر نمی آورد. وقتی 44 ساله بود ، یک روز بعد از کنسرت به خانه رفت. ناگهان ، او یک بشقاب پرنده را دید ، و سپس ناگهان در مغز او ، گویی "یک بمب عصبی منفجر شد و
پدیده ربوده شده توسط بیگانگان و درک آن توسط روانشناسان
تعداد کل مشاهده بشقاب پرنده ها در سراسر جهان از اوایل دهه 1980 به طور پیوسته رو به کاهش بوده است. این کاهش به ویژه در ایالات متحده قابل توجه بود ، که یک بار باعث "رونق سنج" شد. یوفولوژیست های آمریکایی که از چنین پدیده عجیبی گیج شده بودند ، تصمیم گرفتند که وضعیت را عمیق تر تجزیه و تحلیل کنند. آنها دریافتند که تعداد "آدم ربایی" در ایالات متحده طی ده سال گذشته بسیار افزایش یافته است. در ابتدا تصور می شد که ملاقات افراد با "بیگانگان" و حرکت بدنام آنها
ارواح تومستون بارها و بارها یاد مرگ آنها می افتد
تامستون یکی از مشهورترین شهرهای ارواح آمریکا است. علاوه بر این ، مشهورترین مکان در آریزونا است. ارواح از خیابان های Toomstone دیدن می کنند که بارها و بارها لحظات مرگ غم انگیز خود را بازسازی می کنند. کل آمریکا مزرعه گاو O'Key Corral را در نزدیکی Toomstone می شناسند ، جایی که برادران Earp و Doc Holliday با گروه Ike Clanton در تیراندازی معروف در 26 اکتبر 1881 امتیازاتی را تسویه کردند