2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
اول از همه ، اجازه دهید روشن کنیم که سریال "ارواح خانه هیل" ("The Haunting of Hill House") ، که در پاییز 2018 منتشر شد ، شباهت چندانی به فیلم "The Haunting of Hill House" (1999) ندارد. با این حال ، هر دو بر اساس یک رمان شرلی جکسون در سال 1959 ساخته شده اند.
همچنین باید روشن شود که در این مجموعه به اندازه کافی صحنه های واقعاً ترسناک وجود دارد. و این صحنه ها می توانند شما را بسیار بترسانند ، حتی اگر از طرفداران فیلم های ترسناک باشید و تمام محصولاتی را که در این سبک ظاهر می شوند تماشا کنید.
بنابراین ، اگر مستعد چنین چیزهایی هستید ، این نمایش را شب ها تماشا نکنید.
به جرات می توان گفت که کارگردان و فیلمنامه نویس مایک فلانگان محصول فوق العاده ای خلق کرده است و جای تعجب نیست که این سریال دارای رتبه 9 از 10 در IMDb است. در برخی سریال ها افت می کند و بسیار کند حرکت می کند.
در مجموع 10 قسمت در این مجموعه وجود دارد ، اما به راحتی می تواند در 8 قسمت قرار بگیرد ، پس احتمالاً شادتر به نظر می رسید. قسمت اول کندترین و خسته کننده ترین است ، عمدتا به این دلیل که سعی می کند با نشان دادن شخصیت های اصلی داستان ما را سریعتر کند ، اما تأکید در این سریال برادر بزرگتر است ، که از بین همه شخصیت ها ، IMHO ، بی جالب ترین
به هر حال ، ویژگی برجسته همه قسمت ها این است که هر یک از آنها داستانی را از نظر یک شخصیت خاص به ما نشان می دهد.
بنابراین ، اولین قسمت به نمایندگی از برادر بزرگتر خانواده کرین - استفان کرین ، که نویسنده شد ، انجام می شود. او یک برادر کوچکتر به نام لوک (معتاد یک رشته) و همچنین سه خواهر ، شرلی (صاحب تشییع جنازه) ، تئو (روانشناس کودک) و الینور (کوچکترین و دوقلوی لوک) دارد.
پدر خواهران و برادران در شهر دیگری زندگی می کند ، سالها پیش همه فرزندان را تحت مراقبت عمه ای قرار داد و همسر و مادر فرزندانش در یک عمارت غم انگیز در شرایط اسرارآمیز جان باختند.
استفان کتابهایی درباره ماوراءالطبیعه می نویسد ، که خود او در این مورد اعتقادی ندارد و معتقد است که ارواح و پوچ پرستان فقط یک تصادف و یک تصادف هستند. در میان چیزهای دیگر ، او مطمئن است که او هرگز ارواح را ندیده است ، حتی زمانی که در یک عمارت در کودکی زندگی می کرد.
سالها پیش ، کل خانواده کرین (پدر ، مادر و پنج فرزند) به عمارت متروکه روی تپه آمدند تا آن را مرتب کرده و آن را به صورت سودآور بفروشند. اما هر روز که آنها در این خانه بودند ، اتفاقات ترسناکی برای آنها رخ می داد. "بانویی با گردن" شبانه به النور می آید ، لوک با "دختری از جنگل" بازی می کند. خانه دائماً در حال نشت ، کپک زدن یا ضربه زدن است.
وقتی بقایای صاحب قبلی آن در زیرزمین خانه پیدا می شود ، که بدون هیچ اثری ناپدید شده است ، به نظر می رسد که این تمام راز عمارت است ، فاش شده است. شاید این خانه دقیقاً به دلیل روح ناآرامش بسیار بد است. اما همانطور که می گویند شما را فریب می دهد ، زیرا چیزی بسیار شوم تر و وحشتناک تر در اینجا کار می کند.
یک شب ، پایان غم انگیزی رخ می دهد ، مادر بچه ها می میرد و پدر بچه ها را از خانه بیرون می آورد و نزد خواهرش می برد. آنچه را که واقعاً در آن شب اتفاق افتاد ، به تدریج از قسمت های بعدی می آموزیم ، اما حتی از قسمت اول مشخص است که هر چیزی که اتفاق افتاد به شدت بر روان هر پنج کودک تأثیر گذاشت و حتی در بزرگسالی به جایی نرسید.
النور بدترین حالت را داشت و یک روز نتوانست تحمل کند و دوباره به عمارت آمد ، جایی که جسد او بعداً پیدا شد. آیا النور خودکشی کرد یا کشته شد؟
این لحظه را احتمالاً می توان یک خرابکار قلمداد کرد ، اما ذکر آن دشوار است ، زیرا از اوست که داستان شروع می شود در جلوی چشم ما ظاهر می شود و به طرز ماهرانه ای از مدرنیته به رویدادهای گذشته و بالعکس تبدیل می شود.
و با هر قسمت ترسناک تر می شود ، کارگردان بیننده را به طرز ماهرانه ای به غبغب می رساند ، در حالی که از چرنوخا و جریان خون آشکار اجتناب می کند.یکی از وحشتناک ترین لحظات بدون شک همه صحنه ها با ارواح و لوک و همچنین تخلیه داستان با "بانویی با گردن" است و شدیدترین آن از نظر شدت احساسات ، قسمت در مراسم تشییع جنازه ، زمانی که تمام خانواده قصد دارند با جنازه النور خداحافظی کنند.
پایان سریال کمی آشفته اما کاملاً مناسب بود.
این سریال آنقدر ذهن بینندگان را به خود جلب کرد که حتی شدیدترین منتقدین 5 امتیاز از 5 نمره را به آن دادند و حتی خود استاد وحشت استفان کینگ نیز در مورد Haunting of the Hill House بسیار مثبت صحبت کرد و گفت:
"من معمولاً به این نوع تجدیدنظرطلبی اهمیت نمی دهم ، اما این کار بسیار نزدیک به کار یک نابغه بود. در واقع ، من فکر می کنم که خود شرلی جکسون از آن خوشش می آمد ، اما چه کسی به طور قطعی می داند."
توصیه شده:
بررسی مینی سریال "اتاق گمشده"
مینی سریال علمی تخیلی 2006 "اتاق گمشده" در ابتدا شامل 3 قسمت 90 دقیقه ای است ، اما برای سهولت مشاهده بهتر است گزینه ای را با 6 قسمت انتخاب کنید. "اتاق گمشده" نمونه ای نادر از داستانهای سریالی با کیفیت بالا به سبک کلاسیک آسیموف ، بردبری یا کلارک است. همچنین هیچ پانک سایبری ، بیگانگان ، روبات ها ، هیولاها ، دیوانه ها و غیره وجود ندارد. به نظر می رسد طرح داستان به هیچ وجه به زمان عمل بستگی ندارد و به همان اندازه می تواند بستگی داشته باشد
بررسی سریال "مانیفست" (2018)
در سال های اخیر و به ویژه با توسعه نتفلیکس ، بسیاری از مجموعه های تلویزیونی خارجی با موضوع عرفان ، ارواح یا بیگانگان منتشر شده است. برخی از این مجموعه ها به صراحت قابل قبول هستند و برخی دیگر برای آماتور نیستند. گهگاه با شاهکارهایی مانند Stranger Things روبرو می شوید. ما سعی می کنیم به شما در انتخاب درست کمک کنیم و ممکن است به تماشای یک سریال خاص علاقه مند باشید. سایت "اخبار ماوراء الطبیعه" سعی می کند پدیده های غیرعادی را در زمینه های مختلف زندگی ما ، از جمله پوشش دهد
در مجموعه سریال "Peaky Blinders" با یک سگ شبح برخورد کرد
به تازگی ، هنگامی که بازیگران و عوامل سریال موفق Peaky Blinders در فیلمبرداری فصل جدید در Arleigh Hall در Cheshire انگلستان حضور داشتند ، با پدیده ای غیر منتظره و وهم آور روبرو شدند. درست در هنگام فیلمبرداری یکی از قسمتها ، که طرح آن در داخل عمارت اتفاق افتاد ، برخی از اعضای گروه صدای پارس سگ بلندی را از راهرو جانبی شنیدند. به نظر می رسد تصادف رایج تصادفی به دلیل سگ مهار نشده شخصی است ، اما مشکل این است که گزارش می شود هیچ سگی در آن وجود ندارد
بدن "بچه" از صحرای آتاکاما مورد بررسی قرار گرفت
به اصطلاح "تازه وارد" از صحرای آتاکاما (شیلی) از نظر ظاهری بسیار شبیه به مشهور روسی "Aleshenka from Kyshtym" است. قامت کوچک ، شکل سر ، حتی حالت و درجه حفظ مشابه. داستان یافته های وی کمتر از Alyoshenka مرموز نیست. آرماندو هنریکز ، نوجوان 15 ساله شیلیایی از شهر آنتوفاگستا ، از اوایل کودکی به یوفولوژی علاقه داشت. در 25 اکتبر 2002 ، پس از اطلاع از اینکه اجسام پرنده ناشناس اغلب در صحرای آتاکاما مشاهده می شوند
"دو پا و یک توده خاکستر." یک مورد احتراق خود به خود یک پیرزن در نزدیکی ژیتومیر در حال بررسی است
نه امدادگران و نه پلیس هنوز هیچ توضیحی در مورد آنچه اتفاق افتاده ارائه نداده اند - آنها منتظر بررسی های کارشناسی هستند. نادژدا سولووی 82 ساله از روستای زدویشکا ، منطقه کوروستیشفسکی ، در 6 مارس حدود ساعت 4 بعد از ظهر در ایوان خانه خود سوزانده شد. بلکه هیچکس ندید که دارد می سوزد. اما پس از آن بسیاری از آنچه از زن نادیا باقی مانده بود را دیدند: دو پای تا زانو ، در جوراب ساق بلند و گالش های قدیمی و یک توده خاکستر. هیچ چیز دیگر! حتي استخوانها نيز كاملاً سوزانده شدند. این چگونه می تواند باشد؟ "فقط پاهای مادربزرگ زنده ماند" - میس