تماس از دنیای موازی؟ یک اتفاق عجیب برای یکی از ساکنان ایالات متحده رخ داد

تصویری: تماس از دنیای موازی؟ یک اتفاق عجیب برای یکی از ساکنان ایالات متحده رخ داد

تصویری: تماس از دنیای موازی؟ یک اتفاق عجیب برای یکی از ساکنان ایالات متحده رخ داد
تصویری: مستند جهانهای موازی قسمت 1 2024, مارس
تماس از دنیای موازی؟ یک اتفاق عجیب برای یکی از ساکنان ایالات متحده رخ داد
تماس از دنیای موازی؟ یک اتفاق عجیب برای یکی از ساکنان ایالات متحده رخ داد
Anonim
تماس از جهان موازی؟ یک حادثه عجیب برای یک ساکن ایالات متحده اتفاق افتاد - تلفن ، تلفن هوشمند ، تماس ، شماره ناشناخته
تماس از جهان موازی؟ یک حادثه عجیب برای یک ساکن ایالات متحده اتفاق افتاد - تلفن ، تلفن هوشمند ، تماس ، شماره ناشناخته

یکی از کاربران Reddit با نام مستعار "skeletonwar9723" دیروز مطلبی را در مورد حادثه ای غیرمعمول که چند روز پیش برایش اتفاق افتاده بود ارسال کرد.

به گفته وی ، او هنوز از آنچه اتفاق افتاده غش کرده است.

من ساعت 9 صبح به محل کار رفتم و شوهرم مجبور بود تمام روز را با پسر 5 ساله ما در خانه بماند. من ساعت 12:30 برای ناهار به خانه رفتم (و همه چیز در خانه خوب بود) ، و سپس برگشتم. برای کار.

اما در ساعت 13.00 با شماره تلفن ناشناس تماس گرفتم. معمولاً من چنین تماس هایی را نادیده می گیرم ، خوب ، چیزی باعث شد که من یک تماس ورودی را قبول کنم. و من صدای پسرم را آنجا شنیدم ، او گریه کرد و به من گفت که چرت زده است و وقتی بیدار شد ، پدر را پیدا نکرد ، پدر جایی رفته بود.

Image
Image

من سعی کردم او را آرام کنم ، و سپس گفتم که من دوباره به خانه می آیم ، من هنوز وقت ناهار را داشتم. من تصمیم گرفتم که شوهرم در گاراژ کار کند یا در حمام دوش بگیرد و پسرم تنها بیدار شد و فقط ترسید زیرا او را در کنار خود ندید.

هنگام رانندگی به خانه ، با پسرم تماس تلفنی داشتم ، از او خواستم در خط بماند. من صدایش را نمی شنیدم ، اما به وضوح تنفس او را در لوله شنیدم. این حدود 10 دقیقه به طول انجامید ، اما وقتی وارد بلوک ما شدم ، تماس قطع شد.

با ماشین به خانه مان رفتم و دیدم ماشین شوهرم در حیاط پارک شده است ، درب جلو بسته شده است. در همان حوالی ، یکی از همسایه ها کیسه های مواد غذایی را از ماشین خود تخلیه می کرد و من سلام کردم و وارد خانه شدم.

در اتاق نشیمن ، شوهرم و پسرم روی کاناپه نشسته بودند ، پسر تلویزیون تماشا می کرد و شوهر با موبایلش مشغول بازی موبایل بود. از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است و در مورد تماس پسرم به او گفتم ، اما شوهرم بسیار گیج به نظر می رسید ، او نمی فهمید که من در مورد چه چیزی صحبت می کنم. و وقتی فهمید ، مرا باور نکرد.

من به نوبه خود تصمیم گرفتم که این شوخی بدی از طرف شوهرم بوده است ، بنابراین من مستقیماً از پسرم پرسیدم: "آیا با مامان تماس گرفتی و به او گفتی که نمی توانی پدر را پیدا کنی؟"

پسر جواب داد: "نه ، آب میوه را به من بده."

Image
Image

او هنوز خیلی جوان است که نمی تواند خیلی خوب دروغ بگوید و تظاهر کند ، بنابراین من 100٪ باور داشتم که او با من تماس نگرفته است. و بعد متوجه شدم که انگار دارم دیوانه می شوم. من شروع به پرسیدن این کردم که آیا شوهرم اتاق را ترک کرده و آیا تلفن خود را به پسرش داده است یا نه ، اما او هر دو بار گفت که این کار را نکرده است. و هیچ تلفن دیگری در خانه نداریم.

و سپس شروع به مشاهده گزارش تماس در تلفن شوهرم کردم و … هیچ چیز آنجا نبود. و وقتی سعی می کنم آن شماره ناشناخته ذخیره شده در دفترچه تلفن خود را فراخوانی کنم ، همیشه فقط پیامی دریافت می کنم که این شماره در دسترس نیست.

من کاملاً صدای پسرم را با گوش می دانم ، شکی نیست که او بود که به من تلفن کرد. اگر جوانتر بود ، بله ، اما در سن 5 سالگی از قبل صدایی قابل تشخیص داشت.

شاید این یک نوع شوخی یا کلاهبردار بود ، اما چگونه او می تواند اینقدر دقیق از صدای پسرش تقلید کند؟ و علاوه بر این ، او نه تنها صحبت می کرد ، بلکه با تلفن گریه می کرد."

توصیه شده: