معمای غار مار در نزدیکی روستای کراسنی گلیای

فهرست مطالب:

تصویری: معمای غار مار در نزدیکی روستای کراسنی گلیای

تصویری: معمای غار مار در نزدیکی روستای کراسنی گلیای
تصویری: دایناسور! اگر تخم مرغ شگفت انگیز را لمس کردید، تبدیل به مرد عنکبوتی شوید! #DuDuPopTOY 2024, مارس
معمای غار مار در نزدیکی روستای کراسنی گلیای
معمای غار مار در نزدیکی روستای کراسنی گلیای
Anonim
معمای غار مار در نزدیکی روستای Krasny Gulyai - غار ، گنج
معمای غار مار در نزدیکی روستای Krasny Gulyai - غار ، گنج

برای غوطه ور شدن در دنیای رمز و راز و ماجراجویی ، اصلاً لازم نیست که به اعماق اقیانوس فرو بروید یا به سیلوهای موشکی مخفی و متروکه نفوذ کنید. معجزه و اسرار گاهی زیر بینی ما است - به عنوان مثال ، در منطقه اولیانوفسک …

این داستان در مورد یکی از غارهای آنجا روایت می شود. یک تابستان چند دانشجوی یک دانشگاه فنی (اصلاً گردشگران باتجربه نبودند ، اما به اصطلاح "آدمک ها" نامیده می شدند) در حاشیه اولیانوفسک با پای پیاده رفتند. مسیر آنها از اولیانوفسک تا سنگلی بود.

عصر بود. چهار پسر و سه دختر از گذرگاه بعد از ظهر خسته شدند و با بلند شدن از دشت به تپه ای کوچک پوشیده از جنگل ، متوقف شدند. کل تپه به معنای واقعی کلمه دارای گودال ها و چاله های متعدد بود.

Image
Image

زمین زیر پا اینجا و آنجا با تخته سنگ هایی که از روی زمین بلند شده بودند ، دفن شده بود. اما موقعیت مکانی مناسب بود. بچه ها تصمیم گرفتند شب را اینجا بگذرانند. چادرها را برپا کردیم و آتش افروختیم. یکی از بچه ها تصمیم گرفت منطقه را کاوش کند. نتیجه کاملاً غیر منتظره بود. او با فریادی هیجان زده برگشت: "غاری هست!"

در اعماق گودال سنگی عظیم "چند طبقه" ، چاه چمباتمه (با ارتفاع حدود نیم متر) پیدا شد. بچه ها چراغ قوه نداشتند ، بنابراین تصمیم گرفته شد از روزنامه های سوزان به عنوان وسیله ای برای روشنایی استفاده شود. و بنابراین سه پسر و دو دختر تصمیم گرفتند "شی ناشناس" را فتح کنند.

چاه باریکی که بچه ها خود را وارد آن کردند ، بعد از ده متر ، آنقدر باریک شد که فقط می شد از آن عبور کرد. اما ده متر بعد ، استقامت پاداش گرفت - بچه ها وارد یک غار بزرگ شدند ، که کف آن با قطعات بزرگ سنگ پوشانده شده بود. سپس این حرکت دو شاخه شد. بچه ها هم متفرق شدند.

دو پسر و یک دختر ، با عبور از چندین غار و منهول های باریک ، به زودی از خروجی دیگری از غار به سطح آمدند. دو نفر باقی مانده (تازه ازدواج کرده) نه بعد از ده دقیقه و نه بعد از یک ساعت ظاهر نشدند. بقیه معتقد بودند که ناپدید شدگان به سادگی تصمیم گرفته اند در غاری بازنشسته شوند ، اما … هنگامی که دمای هوا روی سطح 25 درجه سانتی گراد بود ، دمای غار از 10-10 درجه سانتیگراد تجاوز نمی کرد. زمانی برای عشق وجود ندارد.

هنگامی که آنها برای جستجوی آنها شتافتند ، دیگر روی سطح هوا تاریک شده بود. جستجو محدود به فریاد در "هر دو در" غار و سفرهای کوتاه به اعماق بود - بچه ها روزنامه ها و کبریت ها را تمام کردند.

حدود یک ساعت بعد ، مفقودین پیدا شدند - آنها غار را بشدت یخ زده و وحشت زده ترک کردند. طبق داستانهای آنها ، معلوم شد که پس از جدایی از گروه اصلی ، بچه ها تقریباً بلافاصله مشعل های بداهه خود را خاموش کردند. آنها سعی کردند به عقب برگردند ، فریاد زدند ، اما هیچ کس پاسخ نداد. آنها گم شده اند.

احتمالاً تصور اینکه گم شدن در تاریکی محض در هزارتوی عجیب و غریب ، که در بیشتر آنها فقط مانند شکم ها می توانید حرکت کنید ، برای شما دشوار است. وقتی علاوه بر تاریکی ، تکه های سرد و تیز سنگها در زیر زانوها ، به دلیل کمبود فضا برای حرکت و ترس از اینکه به سختی در هر حفره ای فشرده شده باشید ، متوجه خواهید شد که به یک مرده ختم می شود. پایان.

و بدون چرخاندن (جایی برای آن وجود ندارد!) ، باید چند ده متر در جهت مخالف حرکت کنید! علاوه بر این ، بچه ها اصلاً غار را نمی شناختند و اصلا نمی دانستند کجا می توانند حرکت کنند!

Image
Image

به هر طریقی ، با برخورد با موانع و گاهی دور زدن در محل ، بچه ها به حرکت خود ادامه می دادند.در نقطه ای ، دختر ، دست خود را در امتداد یکی از دیوارها در جستجوی پیچ و تاب ، با جسمی دراز مواجه شد.

در واقع ، او ابتدا دست خود را شکافت. بچه ها متوجه شدند که یک جعبه چوبی در معاینه دقیق تر جلوی آنها وجود دارد. جعبه به پهلو دراز کشیده بود ، درب آن نیمه باز بود و ده ها عدد ، از اجسام فلزی یا سنگی شبیه به مهره ، از زیر آن بیرون کشیده شد. بچه ها که فهمیدند چیز دیگری در جعبه وجود ندارد ، حرکت کردند.

پس از یک ساعت سرگردان دیگر ، بالاخره شانس به آنها لبخند زد. در مجموع ، آنها بیش از دو ساعت را در اسارت سنگ گذراندند.

اما نکته حتی شوکی نیست که آنها تجربه کردند. نکته اصلی این است که دختر یا به طور خودکار یا تصادفی یکی از "مهره" های پیدا شده را روی انگشت خود قرار داده است. فقط در آتش بود که متوجه شد این به هیچ وجه "مهره" نیست. انگشتر طلایی روی دستش می درخشید …

سابقه بیشتر محققان شکست خورده چندان جالب نیست. بچه ها سفر خود را به پایان رساندند و به زودی به شهر بازگشتند. این انگشتر ارزش تاریخی زیادی نداشت. این طلا به عنوان یک جواهر معمولی در آغاز قرن مورد استقبال قرار گرفت ، اما از طلا با بالاترین استاندارد ساخته شده بود. در حال حاضر ، آن قبلاً فروخته شده است ، و عواید آن تقسیم شده است.

سر خوردن مار

غاری که مسافران از آن دیدن کردند به هیچ وجه افسانه ای نیست ، اما کاملاً واقعی است. این سرپانتین (Zmeinaya Gorka) نامیده می شود و در مجاورت روستای Krasny Gulyai واقع شده است که در سی کیلومتری جنوب مرکز منطقه واقع شده است.

Image
Image

هنگامی که گروهی برای تحقیق درباره پدیده های ماوراءالطبیعه وارد کراسنی گولیای شدند ، مردم محلی تا حدودی از علاقه خود به این غار شگفت زده شدند. "خوب ، وجود دارد و وجود دارد …" بیش از نیمی از ساکنان روستا در کل زندگی خود هرگز به آنجا نرفته اند.

نه مورخان و نه ساکنان کراسنی گولای هنوز نمی دانند که این غار "ساخته دست بشر" است یا به طور طبیعی شکل گرفته است. محققان نسخه ای را شنیدند که در آن در آغاز قرن کوارتز در اینجا استخراج شد و این غار بقایای معادن زیرزمینی است. این نسخه با این واقعیت پشتیبانی می شود که طاق های غار به وضوح آثار بشر را حفظ می کنند: در یک مکان مردم چیزی شبیه به ردپاهایی را مشاهده کردند.

در مقابل نسخه ساخته شده توسط انسان این واقعیت وجود دارد که آن را … کاملا مضحک: منظور از مشت زدن گذرگاه های باریک در صخره ها ، اگر کوارتز در اینجا ، به اصطلاح ، به روش معادن به دست آید ، چه بود.

همچنین بخوانید:

غار متحرک: زندگی غیر زمینی روی زمی

راز غار شیطان سیاه

غارشناس غار سفید از غارهای Sablinskie

محققان حدود چهل دقیقه در غار ماندند. از روی تکه های سنگ و ماسه مرطوب که کف را پوشانده بود بالا رفتیم. صادق باشیم ، آنها احساس ناراحتی کردند. باور کنید وقتی همه منابع نوری آنها به طور همزمان خاموش شد ، آنها چیزی "غیرعادی" را تجربه کردند. آیا تو ترسیدی؟ کلمه اشتباه - وحشتناک!

حلقه ها پیدا نشدند ، گرچه در حال جستجو بودند. درست است ، ما نتوانستیم در همه جا نفوذ کنیم - چند منهول خطرناک و مسدود شده توسط سنگ ها توسط ما باقی نمانده است. من به ویژه تحت تأثیر سنگ عظیمی قرار گرفتم که قرار بود روی سقف یکی از سالن ها بیفتد.

برداشت کلی: غار بسیار بزرگتر از چیزی است که به نظر می رسد. پسران همراه - دانش آموزان کلاس نهم مدرسه محلی - گفتند که آنها هرگز نتوانستند آن را تا انتها کشف کنند.

Image
Image

برخی از روستاییان اطمینان دادند که در طول جنگ افراد فراری در غار پنهان شده اند و اخیراً گاهی اوقات به عنوان پناهگاهی برای افراد بی خانمان عمل می کند. همانطور که می توانید تصور کنید ، هر دوی این نسخه ها همچنین از گالری های زیرزمینی شاخه ای صحبت می کنند ، که در صورت لزوم می توانید در آنها پنهان شوید. در همان زمان ، دانشجویان دانشکده پزشکی که حدود سه سال پیش به اینجا سفر کرده بودند ، گفتند که با نور مناسب ، پانزده دقیقه در سراسر غار قدم زدند.

البته می توانید به هیچ بخشی در ابعاد موازی اعتقاد نداشته باشید ، اما داستان را با دانشجویان دانشگاه فنی به خاطر بسپارید؟ از ترس در تاریکی محض ، می توانید بیش از دو ساعت به صورت دایره ای راه بروید. اما حتی اگر غار شنوایی بسیار ضعیفی داشته باشد ، اگر ابعاد آن کوچک باشد ، چرا دانش آموزان از دست رفته فریاد رفقای خود را نشنیدند؟ و بالاخره آن جعبه حلقه طلا کجاست؟

غار مار یک شیء بسیار جالب و اسرارآمیز است. این نه تنها غار در منطقه اولیانوفسک است (کل تپه ای که در آن واقع شده است به معنای واقعی کلمه دارای شکاف های سنگی متعدد با منشاء ناشناخته است) ، بلکه فقط اتاق های بزرگ زیرزمینی با منهول های باریک وجود دارد ، همچنین به اصطلاح وجود دارد پل شیطان ، یک نوار باریک سنگی روی یک کیسه سنگی عمیق.

Image
Image

به هر حال ، یک داستان عجیب دیگر با پل شیطان مرتبط است. حدود ده سال پیش ، یک گردشگر از آنجا جدا شد و جان باخت. آنها می گویند قبل از آن او مدتهاست داستانهای ارواح زیرزمینی را که در غارها زندگی می کردند مسخره می کرد ، و سپس ، برای نشان دادن نترس خود ، "به طرزی بزرگ" وارد غار شد. این اتفاق چند دقیقه قبل از مرگ وی رخ داد …

و یک "غیرعادی" دیگر. در یک محل در طاق غار ، محققان علامت عجیبی پیدا کردند - یک دایره کاملاً منظم ، گویی در این تاریکی تیره … خورشید را نماد می کند. نه بر روی سنگ تراشیده شده و نه نقش برجسته ، بلکه گویی از آن بیرون آمده است! در فاصله ای نه چندان دور از این مکان ، روی طاق ، خرمایی بر روی زغال سنگ نوشته شده بود - در سالی هزار و ششصد.

بنابراین … اتفاقات عرفانی در مار یا چیزهای معمولی مادی در حال رخ دادن است - مشخص نیست ، اما این امید وجود دارد که روزی مار هنوز همه اسرار خود را فاش کند.

توصیه شده: