نسخه انسانی 4.0 چه تغییراتی فرد آینده را تهدید می کند

فهرست مطالب:

تصویری: نسخه انسانی 4.0 چه تغییراتی فرد آینده را تهدید می کند

تصویری: نسخه انسانی 4.0 چه تغییراتی فرد آینده را تهدید می کند
تصویری: پیشگویی جدید کارتون سیمپسون ها برای سال 2021 - امیدوارم که واقعیت نداشته باشه 2024, مارس
نسخه انسانی 4.0 چه تغییراتی فرد آینده را تهدید می کند
نسخه انسانی 4.0 چه تغییراتی فرد آینده را تهدید می کند
Anonim
نسخه انسانی 4.0 چه تغییراتی فرد آینده را تهدید می کند - تکامل ، آینده
نسخه انسانی 4.0 چه تغییراتی فرد آینده را تهدید می کند - تکامل ، آینده

متوقف شده است تکامل انسان ؟ خیر اما اساساً تغییر کرده است: امروزه نه تنها به ژن ها بلکه به فرهنگ و فناوری های جدید نیز بستگی دارد. با چنین انتخاب جسورانه ای به چه چیزی خواهیم رسید؟

وقتی با نیل هاربیسون ملاقات کردم ، سایبورگ از بارسلونا ، اگر یک تفاوت نداشت ، شبیه یک هیپستر معمولی محلی بود: یک آنتن سیاه از ضربه موهای بور در پشت سر بیرون زده بود.

ما در ماه دسامبر ملاقات کردیم. هاربیسون یک کت مشکی روی پیراهن خاکستری دکمه دار و شلوار خاکستری لاغر پوشیده بود. 34 ساله ، متولد بلفاست ، بزرگ شده در اسپانیا ، از یک بیماری نادر رنج می برد - آکروماتوپسی: او از توانایی درک رنگ ها به طور کامل محروم است.

Image
Image

هاربیسون هرگز زندگی سیاه و سفید را یک نقطه ضعف ندانست:

"اما من می توانم چیزها را از فاصله بسیار دور ببینم. علاوه بر این ، من اشکال را بسیار ساده تر از اکثر مردم به خاطر می آورم ، زیرا حواسم به رنگ نیست."

درست است ، نیل اعتراف می کند ، او همیشه بسیار علاقه داشت که ببیند جهان از نظر رنگ چگونه است. نیل با استعداد موسیقی ، در حالی که هنوز نوجوان بود ، این ایده را پیدا کرد که سعی کند رنگ ها را از منشور صداها ببیند. و 14 سال پیش ، او یک جراح (نام او نامگذاری نشده است) پیدا کرد ، که موافقت کرد که یک دستگاه بهینه سازی سایبرنتیک را در این جوان کاشته باشد.

یک سنسور فیبر نوری ، که در پیشانی نیل آویزان شده است ، رنگ اشیا را در جلوی چشم او می گیرد و یک میکروچیپ کاشته شده در جمجمه او ، موج نور را به ارتعاشات پشت سرش تبدیل می کند. این ارتعاشات به فرکانس های صوتی تبدیل می شوند که توسط استخوان های جمجمه درک می شوند.

نیل رنگ کت شلوار من را آبی تشخیص داد و آنتن را به طرف دوستش رقصنده و طراح رقص مون ریباس نشان داد و به این نتیجه رسید که رنگ کت او زرد است. در واقع ، این یک سایه خردل بود ، اما ، همانطور که خود نیل توضیح داد ، در کاتالونیا ، جایی که او بزرگ شد ، "هیچ کس از خردل سرنخی ندارد".

وقتی از نیل پرسیدم چگونه پزشکان موفق به اتصال دستگاه به جمجمه شدند ، او بدون خجالت موهای پشت سر خود را جدا کرد و ورودی آنتن را نمایان کرد. تکه کوچکی از گوشت صورتی ظاهر شد ، که روی صفحه مستطیلی با دو نگهدارنده فشرده شده بود. دو ایمپلنت: یکی میکروچیپ ارتعاشی را نگه می دارد ، دیگری یک مرکز ارتباطی است که به دوستان نیل اجازه می دهد تا رنگ ها را از طریق بلوتوث به تلفن هوشمند او ارسال کنند.

باورنکردنی ترین عملکرد "آنتن" توانایی است که نیل داشت و همه ما فاقد آن هستیم. او به لامپ های پشت بام نگاه کرد و احساس کرد که کلیدهای مادون قرمز فعال کننده آنها کار نمی کنند. سپس ، با نگاه به تخت گل ، نشانه های فرابنفش را "دید" که دقیقاً نشان می دهد شهد در قلب گل واقع شده است. به طور کلی ، نیل هاربیسون نه تنها از بدو تولد توانایی های ذاتی بسیاری از ما را به دست آورد ، بلکه از آنها پیشی گرفت.

به هر حال ، نیل به بشریت کمک کرد اولین گام را در جهت هدفی که همه رویایین آینده نگر مشهور آرزوی آن را داشتند برداشت. هاربیسون به هیچ وجه نمی توانست رویای نویسندگان داستان های علمی تخیلی را تجسم بخشد - در آینده ، همانطور که به نظر نیل می رسد ، به احتمال زیاد یک فرد بیشتر به طبیعت نزدیک است تا به کامپیوتر.با این حال ، او رسماً اولین سایبورگ جهان شد: او دولت بریتانیا را متقاعد کرد که اجازه دهد بدون گذراندن آنتن ، روی گذرنامه از او عکس بگیرد و اصرار داشت که باید به عنوان امتداد مغز او تلقی شود.

مون ریباس به زودی از او پیروی کرد و مانیتور لرزه نگاری نصب شده در تلفنش را به آهنربای ارتعاشی کاشته شده در ساعدش متصل کرد. اکنون او پیام های بلادرنگ در مورد زمین لرزه ها دریافت می کند و به حرکات زمین واکنش نشان می دهد و آنها را در رقص تفسیر می کند.

البته آنتن هاربیسون تازه شروع کار است. اما آیا این بدان معناست که انسان یاد گرفته است که تکامل خود را مدیریت کند؟ آیا تکامل از این به بعد فقط ناشی از گزینش طبیعی طبیعی نیست که "بهترین" ژن ها را گسترش می دهد ، بلکه همه چیزهایی است که ما خودمان برای توسعه توانایی های خود آماده انجام آن هستیم؟ آیا در مورد وحدت ژن ها ، فرهنگ و فناوری است؟ و اگر چنین است ، مسیر انتخاب شده دقیقاً ما را به کجا خواهد برد؟

12،500 سال پیش: سازگاری با زندگی در شرایط بالا

تا همین اواخر اعتقاد بر این بود که تکامل گونه های ما در گذشته های دور متوقف شده است. اما با یادگیری نگاه به درون ژنوم ، متوجه شدیم که تغییر همچنان ادامه دارد. در کوهستان ، اکثر ما برای تنفس مشکل داریم: وقتی هوا کمیاب می شود ، ریه ها مجبور می شوند در حالت افزایش یافته کار کنند تا اکسیژن بدن را تامین کنند.

Image
Image

با این حال ، ساکنان آند دارای ویژگی ژنتیکی هستند که به هموگلوبین اجازه می دهد اکسیژن بیشتری را متصل کند. جالب است: کوهنوردان تبت و اتیوپی در طول تکامل مکانیسم های کاملاً متفاوتی برای سازگاری با ارتفاع ایجاد کرده اند. انتخاب طبیعی راههای مختلفی دارد که ما را به یک نتیجه می رساند - بقا.

تحول کلاسیک گونه ها ادامه می یابد و بسیار فعال است

چندی پیش ، ما می دانستیم که تنها چند مورد از 20 هزار ژن خوب که پروتئین ها را در سلول های ما رمزگذاری می کنند ، یعنی مسئول تمام عملکردهای بدن هستند ، انجام می دهند. امروز ما می فهمیم دقیقاً 12 هزار نفر از آنها چه می کنند.

و حتی اگر ژن ها بخش کوچکی از DNA را در ژنوم ما تشکیل دهند ، انبار اطلاعات ژنتیکی قبلاً ده ها نمونه از تغییرات تکاملی نسبتاً اخیر در دانشمندان را ارائه کرده است. مدرن ، از نظر ساختار آناتومیکی ، همانطور که می دانید ، انسان سفر خود را از آفریقا 80،000-50،000 سال پیش آغاز کرد.

میراث ژنتیکی اصلی ما برای زنده ماندن در شرایط گرم م --ثر بود - دقیقاً جایی که گونه ها برای اولین بار از هومینین اولیه به Homo sapiens تکامل یافتند. از آن زمان ، مردم در سراسر کره زمین گسترش یافته اند و سازگاری با شرایط جدید محیطی منجر به تغییر ژن های ما شده است. از این دست مثالها زیاد است.

به عنوان مثال ، در بومیان استرالیا که در بیابان گرم زندگی می کنند ، نوع جدیدی از ژن در 10 هزار سال گذشته گسترش یافته است - تحمل دمای بالا را آسان تر می کند. مثال دیگر: در دوران ماقبل تاریخ ، اکثر مردم ، مانند دیگر پستانداران ، فقط می توانستند شیر را در دوران نوزادی جذب کنند. این به دلیل وجود ژنی است که تولید آنزیم لازم برای هضم شیر را در دوره ای که نوزاد از شیر گرفته می شود ، خاموش می کند.

با این حال ، در حدود 9000 سال پیش ، هنگامی که برخی از اعضای نسل بشر در دامداری تسلط داشتند ، شیر در دسترس بزرگسالان قرار گرفت. دامداران تغییرات ژنتیکی ایجاد کردند که به بدن اجازه می داد آنزیم لازم را در طول زندگی خود تولید کند. در نتیجه ، دام منابع فراوان پروتئین و ویتامین برای انسان فراهم کرده است.

اجداد همه غیر آفریقایی هایی که از قاره سیاه مهاجرت کرده اند ، پوست تیره داشتند و زمانی بود که پوست اروپایی ها و آفریقایی ها تقریباً یکسان بود. اما به تدریج ، در افرادی در عرض جغرافیایی شمالی ، که تابش خورشید چندان قوی نیست ، پوست روشن تر شد ، که به جذب بهتر اشعه ماوراء بنفش و تولید کارآمدتر ویتامین D کمک کرد.

8000 سال پیش: سازگاری با آب و هوای بیابانی

این صحرا یک چالش تکاملی برای ساکنان سهول ، ابرقاره ای است که زمانی استرالیا ، گینه نو و تاسمانی را متحد می کرد. پس از حدود 50،000 سال پیش ، اجداد بومیان مدرن از طریق دریا به سهول رسیدند ، آنها مجبور به توسعه مکانیسم های سازگاری شدند که به آنها اجازه می داد در دمای قابل توجه تغییر کنند. جهش در ژن پروتئینی که با هورمون مسئول تنظیم حرارت مرتبط است ، به ساکنان صحرا (به ویژه در کودکان) یک مزیت حیاتی می دهد: آنها به راحتی با تغییرات دما سازگار می شوند.

Image
Image

تکامل بی طرفانه است: به محض این که فرصتی برای افزایش میزان بقاء یک گونه وجود دارد ، تغییرات ژنتیکی به طور همزمان از چند طریق انجام می شود. به عنوان مثال ، مردم خاورمیانه در برابر عدم تحمل لاکتوز با یک ژن متفاوت از اروپایی ها محافظت می شوند.

در آفریقایی ها ، حدود دوجین تغییرات ژنتیکی وجود دارد که به آنها در مقابله با مالاریا کمک می کند (اما یکی از آنها منجر به کم خونی داسی شکل می شود در صورتی که کودک نوع تغییر یافته ژن را از هر دو والدین به ارث برده باشد).

طی نیم قرن گذشته ، دانشمندان موفق به کشف مکانیزم های مختلف سازگاری در ساکنان آند ، اتیوپی و تبت شده اند که به آنها در بقایای ارتفاعات کمک می کند. در آند ، این جهش ها سطح اکسیژن را در خون بالا نگه می دارند.

تبتی ها نوع ژنی را که برای شرایط ارتفاعی مفید است از دنیوسوان ها دریافت کردند ، افرادی مرموز که ده ها هزار سال پیش از بین رفتند. همه این سازگاری به افراد بومی این فرصت را می دهد که هوای کوه را که اکسیژن کمی دارد ، تنفس کنند.

چارلز داروین در "منشأ گونه ها" می گوید: "انتخاب طبیعی نیرویی است که دائماً آماده عمل است و به همان اندازه که آثار طبیعت از آثار هنری برتر از تلاش های ضعیف بشر است." این کتاب در سال 1859 منتشر شد.

آیا این جمله امروز صحت دارد؟ و آیا در عصر داروین حقیقت داشت؟ تکامل بیولوژیکی می تواند اجتناب ناپذیر باشد و احتمالاً بسیار م thanثرتر از دگرگونی هایی است که برای انسان ها در هنگام عبور از انواع مختلف گیاهان و حیوانات ایجاد می شود. اما امروزه اهمیت آن در مقایسه با دستگاه ها و فناوری هایی که فرد می تواند ایجاد کند چیست؟ اگر بخواهیم میلفورد والفوف ، دیرینه شناس ، را بیان کنیم ، اگر می توانید سوار شوید سریع می دوید؟

روزهای ما: فن آوری در برابر انتخاب طبیعی

مسلح به تمام ابزارها ، پیشرفت های پزشکی و دیگر نوآوری های فرهنگی ، ما به یک نژاد بالقوه کشنده تبدیل شده ایم - اما در عین حال در برابر نوعی ابرباکتری مقاوم به دارو آسیب پذیر هستیم. کوین اولیوال ، متخصص محیط زیست پزشکی با اتحاد EcoHealth ، معتقد است که بشریت وارد "دوره جدیدی از همه گیری ها" شده است.

عوامل خطر عبارتند از سرعت گسترش بیماری در سراسر جهان امروز ، تخریب زیستگاه های عادی انسان و تغییرات آب و هوایی. در نتیجه ، افراد بیشتر و بیشتر با عوامل بیماری زا روبرو می شوند.

Image
Image

در دنیای مدرن ، نیروی محرکه اصلی در مسیر باروری موفق - و تغییر تکاملی - فرهنگ و تجسم ابزار آن - فناوری است. و همه چیز به این ترتیب پیش می رود زیرا تکامل با تغییرات در حال وقوع در جهان متوقف شده است. ما با تأثیرات صفحه کامپیوتر خود ، کار بی وقفه ، هضم چیپس های شور ، زندگی در یک محیط مدرن - آلوده - سازگار نیستیم.

چرا ساعت های داخلی ما اینقدر سرسخت هستند؟ چرا آپاندیس ما ، که زمانی به هضم علف کمک می کرد ، شروع به تجزیه قندها نمی کند؟ اگر تغییرات ژنتیکی انسان را می توان در قالب یک شرکت فناوری نشان داد ، مدتها پیش ورشکست شده بود ، زیرا طرح تجاری آن فقط به ظاهر گاه به گاه اختراعات با توزیع طولانی مدت آنها از طریق انتخاب جنسی اشاره می کند.

این "طرح کسب و کار" با موش هایی که هر سه هفته یکبار زاد و ولد می کنند بسیار خوب عمل می کند ، اما با انسان ها ، هنگامی که نسل جدیدی فقط هر 25-35 سال یک بار رشد می کند ، کار نمی کند. با این سرعت ، هرگونه نوآوری هزاران سال گسترش خواهد یافت. جای تعجب نیست که در زمان ما ، فناوری تا حدودی جایگزین تکامل شده است.

فناوری در حال حاضر بسیاری از کارهایی را که تکامل قبلاً انجام می داد ، انجام می دهد و بسیار سریعتر انجام می دهد: بهبود مهارت های بدنی و توسعه هوش ما ، به ما این امکان را می دهد که در شرایط جدید و چالش برانگیزتر با زندگی سازگار شویم.

جورج چرچ ، مهندس مولکولی که به صورت پاره وقت در هاروارد و MIT کار می کند ، می گوید: "انتخاب اصلی امروز در زمینه های فرهنگ و زبان ، فناوری رایانه و پوشاک است." - پیش از این ، در روزهای DNA ، جهش های جالبی برای هزاران سال در بین مردم گسترش یافت. امروز ، تلفن همراه جدیدترین مدل در عرض یک هفته در سراسر کره زمین پرواز می کند."

البته ، تصویر بزرگ بسیار پیچیده تر است. برخی از ما در جهان کلیسا ، در دنیای پزشکی مولکولی و ژن درمانی زندگی می کنیم و به نظر می رسد آن لحظه نزدیک است که مجموعه اولیه ژن های ما به یک پیش نویس تبدیل می شود و نیاز به اصلاح دارد. اما در خارج از جهان توسعه یافته ، انتخاب ژن هنوز اجتناب ناپذیر است.

با این حال ، در برخی موارد ، انتخاب طبیعی هنوز نقش تعیین کننده ای برای همه ما دارد. به عنوان مثال ، مانند همه گیری آنفولانزا در سال 1918 ، یک بیماری همه گیر اتفاق بیفتد ، کسانی که از عوامل بیماری زا مصون هستند ، از مزیت تکاملی قابل توجهی برخوردار خواهند شد. آنها زنده خواهند ماند و مجموعه ژن های خود را به فرزندان خود منتقل می کنند.

ما داروهایی برای مبارزه با بسیاری از بیماری های عفونی داریم. اما باکتری های کشنده اخیراً مقاوم به آنتی بیوتیک ها هستند. (سفرهای هوایی می تواند در عرض چند روز عفونت را به سراسر جهان منتقل کند.)

الودی گدین ، میکروبیولوژیست در دانشگاه نیویورک ، در مورد ایدز ، بیماری که باعث مرگ 35 میلیون نفر در سراسر جهان شده است ، قابل مقایسه با همه گیری 1918 صحبت می کند. به گفته وی ، از هر صد نفر روی زمین تنها یک نفر دارای ایمنی ذاتی در برابر ایدز است: این جهش باعث تغییر پروتئین گیرنده ای شده است که ویروس نقص ایمنی بدن برای ورود به سلول به آن متصل می شود.

برای چنین افرادی ، احتمال ابتلا به HIV تقریباً صفر است. اگر در منطقه ای مرفه در پایتخت زندگی می کنید و به داروهای ضد ویروسی مدرن دسترسی دارید ، وجود یا عدم وجود این جهش برای شما خیلی مهم نیست. اما اگر ساکن یک منطقه روستایی در یک کشور آفریقایی مبتلا به ایدز هستید ، زندگی شما به چنین جهشی بستگی دارد.

بسیاری از شرایط را می توان توصیف کرد که در آن ژن ها می توانند نقش اصلی را در زندگی بشریت ایفا کنند. کریستوفر ایمپی ، استاد نجوم در دانشگاه آریزونا و متخصص سفرهای فضایی ، پیش بینی می کند که سکونتگاه های دائمی انسان در مریخ در طول عمر نوه های ما به واقعیت تبدیل خواهد شد.

برای اینکه یک جامعه قابل دوام باشد ، هر یک باید حداقل 100-150 نفر داشته باشد. اولین ، گروههای کوچک مهاجران ، دانشمند در آینده ای نه چندان دور می بیند. او می افزاید ، و به محض ظهور اولین شهرک ها در سیاره سرخ ، فرایندهای طبیعی تکامل چندین برابر خواهد شد: "زیستگاه غیر طبیعی شرایط بقا را برای مسافران و مهاجران فضایی بسیار تهاجمی تعیین می کند."

به گفته دانشمند ، یک انسان زمینی مطلوب که مریخی می شود ، قد بلند و باریک خواهد بود ، زیرا گرانش روی مریخ تنها یک سوم زمین است. موهای بدن و مژه ها در شرایطی که بدن انسان هرگز با گرد و غبار تماس پیدا نمی کند به تدریج شروع به محو شدن می کند.

ایمپی پیش بینی می کند که در صورت عدم تلاقی بین مردم زمینی و استعمارگران مریخ ، تغییرات بیوشیمیایی قابل توجهی در بدن دومی در ده ها نسل اول آغاز می شود. تغییرات فیزیکی در زندگی چند صد نسل رخ خواهد داد.

یکی از توانایی های انسانی ، که از نظر ژنتیکی به وضوح تعیین شده است ، همچنان ارزشمندترین است ، به ویژه در پس زمینه پیروزی فناوری - هوش. صدها هزار سال است که استخر ژنی ما دستخوش تغییراتی با هدف توسعه مغز شده است. اما با وجود این ، ما همیشه به اندازه کافی باهوش نخواهیم بود.

روزهای ما و آینده نزدیک: تکامل در دستان خود

تشخیص ژنتیکی جنین قبل از لانه گزینی در زمان IVF به آنها امکان می دهد جهش هایی را که می توانند باعث بیماری های جدی شوند ، بررسی کنند. در حال حاضر ابزارهای تنظیم ژنوم در حال توسعه هستند که معرفی آنها مرحله جدیدی از تکامل را تحت کنترل انسان آغاز می کند.

Image
Image

تا کنون تحقیقاتی روی حیوانات مانند پشه ها انجام می شود تا احتمال انتقال ویروس زیکا یا مالاریا رد شود. اما به زودی می توان نحوه مدیریت چنین فناوری را برای "طراحی" کودکان آینده با انتخاب رنگ چشم یا رنگ مو مورد نظر ، یاد گرفت.

آیا این قابل قبول است؟ لیندا مک دونالد گلن ، متخصص اخلاق زیستی ، می گوید: "مطمئناً یک جنبه تاریک در این پدیده وجود دارد." "اما من معتقدم که گسترش قابلیت های انسانی اجتناب ناپذیر است."

با این حال ، به زودی برای حل این مشکل نباید منتظر تکامل باشیم. نیک باستروم و کارل شولمن از موسسه آینده بشریت در دانشگاه آکسفورد در گزارشی در سال 2013 برای مجله Global Policy پیامدهای اجتماعی "بهبود هوش" را مورد بررسی قرار دادند.

تمرکز بر انتخاب جنین در تلقیح مصنوعی بود. با انجام روش IVF ، والدین می توانند خودشان انتخاب کنند که کدام جنین را در بدن مادر قرار دهند. به گفته محققان ، انتخاب "باهوش ترین جنین" از بین ده مورد پیشنهادی ، ضریب هوشی کودک متولد نشده را نسبت به انتخاب تصادفی حدود 11 ، 5 امتیاز افزایش می دهد.

با این وجود ، فقط فرزندان چنین شخصی می توانند از مزیت کامل استفاده کنند. به گفته شولمان ، در ده نسل ، ضریب هوشی فرزندان 115 امتیاز بیشتر از ضریب هوشی مادر بزرگ و بزرگوارشان است. این دانشمند خاطرنشان کرد که بر خوش بینانه ترین پیش بینی ها تکیه کرده است.

با این حال ، حتی با عملکرد پایین تر ، فرزندان متوسط هنوز هم از همان چیزی که امروز ما یک نابغه می دانیم ، اطلاعاتی دریافت می کنند. اما چه کسی می خواهد دو قرن منتظر فرزندی درخشان باشد؟ در همین حال ، شولمن به واقعیت واضح دیگری اشاره می کند: "در ده نسل ، احتمالاً قابلیت های برنامه های رایانه ای از توانایی های هر کسی ، حتی پیشرفته ترین فرد ، فراتر خواهد رفت."

اما مانع جدی تری نیز در اجرای چنین سناریویی وجود دارد: ما هنوز اطلاعات زیادی در مورد شرایط ژنتیکی هوش نداریم تا نحوه انتخاب "هوشمندترین جنین" را بیاموزیم. نویسندگان مطالعه با تشخیص وجود مشکل ، استدلال می کنند که ما می توانیم تا 5 تا 10 سال دیگر به حل آن نزدیکتر شویم.

در نگاه اول ، این بعید است. اساس ژنتیکی هوش بسیار پیچیده است. هر یک از جنبه های فردی - مهارت های محاسباتی و تحلیلی ، جهت گیری در فضا ، همدلی - مطمئناً ماهیت چند ژنتیکی دارند و علاوه بر این ، همه آنها تحت تأثیر عوامل محیطی هستند.

آینده بعدی: علم تبدیل به یک واقعیت می شود

بیش از نیم قرن پیش ، کلمه "سایبورگ" برای نشان دادن یک موجود خارق العاده - نیمی انسان ، نیمی ماشین - ابداع شد. امروزه بیش از 20 هزار نفر با تراشه های کاشته شده در سراسر کره زمین قدم می زنند - کلیدهای الکترونیکی قفل درها.

نیل هاربیسون ، یک فرد نابینا که درک رنگها را با تبدیل آنها به صداها با کمک سنسوری که در سر او کاشته است ، آموخته است ، مطمئن است که این تنها آغاز راه به سوی آینده ای کاملتر است.

او می گوید: "دید در شب" به ما این امکان را می دهد تا با تغییر خودمان ، نه سیاره ، خودمان را با شرایط طبیعی وفق دهیم. از این گذشته ، تغییر سیاره تنها به آن آسیب می رساند."

در سال 2014 ، استفان هسو ، معاون پژوهش در دانشگاه ایالتی میشیگان و یکی از بنیانگذاران آزمایشگاه ژنتیک شناختی در پکن ، پیشنهاد کرد که تقریباً 10000 نوع ژن بر توسعه هوش تأثیر می گذارد. در همان مقاله ، او می نویسد که انسانها قادر خواهند بود چنین تعداد زیادی از انواع ژنتیکی را "در ده سال آینده" کنترل کنند.

دانشمندان دیگر عموما معتقدند که مطالعه همه گزینه ها برای انتخاب "جنین هوشمند" اصلاً ضروری نیست.

جورج چرچ می گوید: "سوال این نیست که چقدر می دانیم یا چقدر نمی دانیم." - س isال این است ، برای رسیدن به نتیجه چقدر باید بدانیم. وقتی واکسن اختراع شد چقدر در مورد آبله می دانستیم؟ ".

اگر مفروضات کلیسا و هسو درست باشد ، به زودی فقط خودمان به تنها مانع در راه توسعه تبدیل خواهیم شد. این یک واقعیت نیست که ما بخواهیم از تکنیک های اصلاح نژادی در ژنوم خود استفاده کنیم. اما آیا مانع ما می شود؟ و اگر چنین است ، برای چه مدت؟ در یکی از آزمایشگاههای چرچ ، فناوری به نام CRISPR / Cas9 توسعه داده شد.

این فناوری به ما امکان می دهد تا حدود کنجکاوی انسان را کشف کنیم. CRISPR برای اولین بار در سال 2013 آزمایش شد ، روشی است که به شما امکان می دهد DNA را به سرعت و با دقت تغییر دهید. آنچه قبلاً سالها طول می کشید دانشمندان اکنون می توانند در چند ثانیه انجام شوند.

تا به حال چنین فناوری قدرتمندی برای دستکاری ژنوم انسان وجود نداشته است. بیایید CRISPR و IVF را مقایسه کنیم. در طی روش IVF ، ما می توانیم جنینی را که از طبیعت ایجاد شده است انتخاب کنیم. اما اگر هیچ یک از آنها برجسته نباشد چه؟

گفته می شود که وقتی ایزادورا دانکن از برنارد شاو دعوت کرد تا فرزندی معمولی به دنیا بیاورد که ظاهر و عقل او را به ارث خواهد برد ، نویسنده اعتراض کرد: "اگر او به ظاهر و ذهن شما توجه کند چطور؟ »CRISPR این خطر را از بین می برد. اگر ECO به شما اجازه می دهد از بین "منو" انتخاب کنید ، CRISPR نقش "آشپز" را بازی می کند.

CRISPR به دانشمندان این توانایی را می دهد که در واقع ژن مورد نظر را مستقیماً در تخمک یا اسپرم وارد کنند و به این ترتیب نه تنها می توان فرزندی با هوش شاو و ظاهر دانکن ایجاد کرد ، بلکه نژاد کاملی از چنین افرادی را به دنیا آورد.

فناوری CRISPR بارها روی حیوانات آزمایش شده است. آزمایشگاه چرچ توانست ژنوم خوک را ویرایش کند تا اندام حیوانات برای پیوند انسان مناسب تر شود. کوین اسولت ، همکار چرچ ، از آزمایشگاه رسانه ای موسسه فناوری ماساچوست ، در تلاش است ژنوم موش ها را تغییر دهد تا دیگر نتوانند باکتری عامل بیماری لایم را حمل کنند.

سومین محقق ، آنتونی جیمز از دانشگاه کالیفرنیا ، ایروین ، ژنی را در ژنوم پشه مالاریا وارد کرد که از گسترش عوامل بیماری زای کشنده جلوگیری می کند.

در همین حال ، دانشمندان چینی با ادعای استفاده از CRISPR روی جنینهای غیرقابل زنده انسان برای اصلاح یک نقص ژنتیکی که باعث تالاسمی بتا ، یک اختلال بالقوه کشنده خون می شود ، جهان را شگفت زده کرده اند. تلاش ها ناموفق بود ، اما به دانشمندان کمک کرد تا به حل مشکل نزدیک شوند.

با این حال ، ما نباید فراموش کنیم که هر نوع درمانی ممکن است منجر به تغییر ژنوم انسان شود - تا زمانی که ایمنی و اثربخشی چنین روشهای درمانی به اثبات نرسیده است. و فناوری CRISPR نیز از این قاعده مستثنی نیست.

آینده آتی: سازگاری با زندگی در مارس؟

برای شروع واگرایی علائم و خواص در گونه های Homo sapiens ، جداسازی برخی از گروه های آن برای هزاران سال مورد نیاز است ، که در زمین بعید است. اما شاید بتوانیم یک شهرک کوچک در مریخ ایجاد کنیم.

کریس ایمپی ، پروفسور نجوم معتقد است که بدن مریخ ایده آل کشیده تر و باریک تر می شود - این واکنش به کاهش جاذبه خواهد بود - و پوست به دلیل عدم وجود گرد و غبار در زیستگاه جدید ، موهای خود را از دست می دهد.

Image
Image

تا کی باید در بلاتکلیفی زندگی کنیم؟

همه گفتگوکنندگان من اتفاق نظر هستند: نه. برخی به سابقه IVF اشاره کرده اند.در ابتدا به عنوان یک روش پزشکی برای زوجهای نابارور تبلیغ می شد ، پتانسیل IVF در ریشه کن کردن بیماریهای ژنتیکی جدی به زودی آشکار شد.

زنانی که دچار جهش می شوند و می توانند باعث بیماری هانتینگتون یا تای ساکس شوند ، از IVF برای انتخاب جنین های بدون بیماری برای باروری استفاده کردند. بسیاری این روش را کاملاً موجه می دانند.

لیندا مک دونالد گلن ، دانشمند علوم زیست اخلاقی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در خلیج مونتری می گوید: "ممنوعیت یا کنار گذاشتن این فناوری ها به این معنا است که بدانیم تکامل همیشه حامی بشریت بوده است." - مهم نیست چطوری! در مورد درد و رنجی که نقص های ارثی به ارمغان می آورند فکر کنید.

به محض اینکه IVF یک روش معمول شد ، نه تنها برای جلوگیری از بیماریها ، بلکه برای انتخاب جنسیت نوزاد متولد شده نیز مورد استفاده قرار گرفت. این امر به ویژه در کشورهای آسیایی ، جایی که خانواده ها رویای پسر دارند ، اهمیت دارد ، اما در اروپا و آمریکا ، والدین به طور فزاینده ای در مورد شایستگی های "خانواده های متعادل" صحبت می کنند.

این جایی است که خط مرزی نهفته است ، فراتر از آن مشکلات اخلاقی جدی آغاز می شود. اما ما همان گونه هایی هستیم که نمی دانیم چگونه در زمان متوقف شویم. گلن با من گفت: "متخصصان IVF به من گفته اند که می توانند بسیاری از ویژگی های دیگر جنین آینده مانند رنگ چشم یا رنگ مو مورد نظر را آشکار کنند." هرکسی می تواند دست کودک نوپای چشم سبز با موهای بلوند را بگیرد - فقط بپرسید.

در مقایسه با IVF ، فناوری CRISPR بسیار پیچیده تر و قوی تر است - و خطرات بیشتری را در ارتباط با سوء استفاده از آن به همراه دارد. جنیفر دودنا ، یکی از توسعه دهندگان CRISPR ، استاد شیمی و زیست مولکولی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی ، رویایی را بازگو کرد که در آن آدولف هیتلر با سر خوک به سراغ او آمد تا از اسرار این فناوری مطلع شود. جنیفر اخیراً برای من نوشت: او واقعاً امیدوار است که توقف ژنتیکی برای سالهای زیادی ادامه یابد.

از سوی دیگر ، مزایای بالقوه CRISPR را نمی توان انکار کرد. لیندا گلن معتقد است که قبل از ورود به فناوری ، بحث کاملی انجام خواهد شد.

"چه چیزی در روند بهبود انسان به عنوان یک هنجار در نظر گرفته می شود؟ او می پرسد. - چه کسی نوار را تعیین می کند؟ و به هر حال "کمال" به چه معناست؟"

با این حال ، بسیاری از کارشناسان فکر نمی کنند که کسی بخواهد در مورد موضوعی بحث کند. به محض اثبات ایمنی فناوری برای انسان ، مسائل اخلاقی بلافاصله از دستور کار خارج می شوند ، مانند IVF.

چرچ معتقد است که هنوز بسیاری چیز اصلی را نمی بینند: راه مهندسی ژنتیک انسان از مدتها پیش باز بوده است و CRISPR چیزی جز یک قطره در دریای تغییرات نیست. وی خاطرنشان می کند که در حال حاضر حدود 2300 آزمایش ژن درمانی در جهان انجام شده است - به ویژه در مبارزه با بیماری آلزایمر.

بعید است که نتایج چنین مطالعاتی اعتراضی داشته باشد: ما در مورد بهبود بیماران مبتلا به بیماری جدی صحبت می کنیم. با این حال ، چرچ خاطرنشان می کند ، هر دارویی که بتواند آلزایمر را شکست دهد ، تقریباً به طور قطع توانایی تفکر فرد را بهبود می بخشد: "آنها به طور پیش فرض عملکردی دوگانه را انجام می دهند."

در فوریه 2016 ، مرز مجاز بیشتر کمی تغییر کرد. این اتفاق در بریتانیا افتاد زمانی که یک مقام مستقل کنترل بارداری به طور رسمی به تیمی از محققان اجازه داد تا از فناوری CRISPR روی جنین انسان برای بررسی علل سقط جنین استفاده کنند.

کلیسا نمی تواند صبر کند تا فصل جدیدی باز شود. وی خاطرنشان می کند: "به دلیل تکامل فرهنگی ، DNA بسیار عقب مانده است." "اما اکنون او شروع به بستن فاصله کرده است."

اصلی ترین چیزی که تکامل در طبیعت به ما آموخته این است که راه های زیادی برای رسیدن به یک هدف وجود دارد. بشریت به طور خستگی ناپذیری با محدودیت هایی که طبیعت برای آن آماده کرده است دست و پنجه نرم می کند. صرفنظر از توانایی های باورنکردنی که فناوری CRISPR در 10 سال به ما داده است ، امروزه بسیاری از این توانایی ها برای کسی مطلوب یا ضروری است. و چنین افرادی از نیل هاربیسون الگو می گیرند.

پزشکی همیشه در استفاده از فناوری های جدید موقعیت پیشرو را به خود اختصاص داده است. این واقعیت که فرد می تواند فوراً شفا یابد ، مسائل پیچیده اخلاقی را ساده می کند. در سراسر جهان ، صدها هزار نفر از مبتلایان به پارکینسون با ایمپلنت هایی زندگی می کنند که به آنها محرک های عصبی گفته می شود که به کنترل علائم آنها کمک می کند. شبکیه مصنوعی ، که برای برخی از انواع نابینایی در چشم بیمار کاشته می شود ، و کاشت حلزون گوش ، که به کاهش شنوایی کمک می کند ، همه بخشی از زندگی روزمره هستند.

بسیاری از نوآوری ها با حمایت مالی آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (دارپا) امکان پذیر شد. سال گذشته ، در دانشگاه پیتسبورگ ، یک فرد موفق شد تکانه های الکتریکی را از طریق کامپیوتر برای کنترل دست ربات و حتی احساس انگشتان دست به آنها منتقل کند.

اتصال موفقیت آمیز مغز انسان به ماشین می تواند به ایجاد یک جنگنده بی نظیر کمک کند. و تعجب آور نیست که چنین کشفیاتی از DARPA عبور نمی کند.

آنی جاکوبسن ، نویسنده کتاب مغز پنتاگون می گوید: "این تحقیق دو هدف دارد." "کار اصلی دارپا کمک به مردم نیست ، بلکه ایجاد سلاح کامل در آینده است."

توانمندسازی انسانی به این معنا نیست که ما در مورد ابرقهرمانان صحبت می کنیم. دستگاه های RFID در بدن صدها نفر کاشته شده است. با تشکر از آنها ، می توانید در خانه را باز کنید یا در رایانه وارد حساب کاربری شوید بدون اینکه حتی به آنها دست بزنید.

Things Dangerous Things ادعا می کند که 10،500 تراشه RFID فروخته است. علاوه بر این ، آنها کیت هایی را برای نصب تراشه ها در زیر پوست شما در خانه ارائه می دهند.

خریداران این کیت ها خود را هکر بدن می نامند. کوین وارویک ، دانشمند سایبرنتیک انگلیسی ، اولین فردی بود که در سال 1998 دستگاه RFID را کاشته بود. کوین به من گفت که تصمیم او به طور طبیعی ناشی از نیاز به کار در ساختمانی است که در آن تمام قفل ها ، سنسورهای نور اتوماتیک و کنترل دمای اتاق رایانه شده بودند. وارویک می خواست به اندازه ساختمانی که در آن کار می کرد "باهوش" باشد.

کسانی که چنین آزمایش هایی را روی خود انجام می دهند مرا به یاد اولین افرادی می اندازند که سعی کردند پرواز را با چسباندن چوب های بلند با پر به دستان خود بیاموزند. اما در همان لحظه که از هاربیسون خواستم جایی را که روی سر آنتن کاشته شده بود نشان دهد ، چیز دیگری برایم آشکار شد.

من شک کردم که آیا درخواست من مناسب بوده است یا خیر. اما آمادگی که هاربیسون آنتن را به من نشان داد ، به من یادآوری کرد که مردم با چه میل و رغبتی می توانند از تلفن هوشمند جدید یا ردیاب تناسب اندام مباهات کنند. و درک این حقیقت که تفاوت بین من و هاربیسون یا هریک از ما در واقع چیست ، برای من واقعاً جالب شد.

شرکت تحقیقات بازار مشهور جهان Nielsen در سال 2015 گزارشی را منتشر کرد و گزارش داد که به طور متوسط افراد بالای 18 سال روزانه حدود 10 ساعت را صرف خیره شدن به صفحه نمایش می کنند. (در مقایسه با 17 دقیقه در روز که به ورزش اختصاص می دهیم.)

هنوز می توانم شماره تلفن خانه یکی از بهترین دوستان دوران کودکی خود را به خاطر بسپارم ، اما هیچ یک از شماره تلفن های همراه فعلی دوستانم را به عنوان یادگاری ذکر نمی کنم. (و این در مورد هفت نفر از هر ده ساکن انگلستان صادق است.) 10 درصد از آمریکایی ها از داروهای ضد افسردگی استفاده می کنند. (در بین زنان بین 40 تا 60 سال ، این نسبت 25 درصد است.) اما تحقیقاتی وجود دارد که برای بسیاری از این بیماران ، یک پیاده روی ساده در جنگل بهترین دارو خواهد بود.

کلاه ایمنی واقعیت مجازی یکی از پرفروش ترین اسباب بازی های گیمرها است. ماشین پای ما ، ماشین حساب ذهن ماست و گوگل حافظه ماست. در دنیای مدرن ، زندگی ما را می توان فقط تا حدی بیولوژیکی در نظر گرفت. و هیچ مرز غیرقابل تغییر و ابهامی بین ارگانیسم و فناوری ، بین کربن و سیلیکون وجود ندارد.شاید ، ما هنوز واقعاً نمی دانیم به کجا می رویم ، اما یک چیز روشن است: از جایی که قبلاً بودیم ، امروز را ترک کردیم.

توصیه شده: