2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
محقق آمریکایی ماوراء الطبیعه نیک ردفرن نسخه دیگری از آنچه واقعاً می تواند باشد را به خوانندگان ارائه می دهد چوپاکابرا.
این نسخه و همچنین قبلی ، توسط یکی از شاهدان عینی به او گفته شد.
در ژانویه 2010 ، من به پورتوریکو آمدم و سعی کردم آثار Chupacabra را پیدا کنم. بلافاصله پس از ورود من ، از شرکت تلویزیونی محلی تماس گرفتم ، که می خواست فیلمی درباره تحقیقات من بسازد ، و آنها گفتند که آنها را پیدا کرده اند. چندین نفر که می توانند چیزی در مورد چوپاکابرا به ما بگویند.
یکی از این شاهدان عینی زنی به نام بود گوانینا از شهر موکا ، که در غرب جزیره است. به زودی با او و شوهرش ملاقات کردم و گوآنینا در مورد پرونده او گفت. آن چیزی که انتظار داشتم نبود ، اما بسیار جذاب بود.
در مورد بیشتر Chupacabra از دهه 1990 صحبت شد ، اما در پورتوریکو ، در اوایل 1975 ، داستانهای ترسناکی در مورد موجودی به نام خون آشام Moca (Moca Vampire) وجود داشت.
به گفته شاهدان عینی ، این یک موجود بالدار خونخوار بود و به گاو ، بز ، خوک و طیور حمله می کرد. همه حیوانات مرده و حفره های غیر عادی در پوست آنها پیدا شد و کالبد شکافی نشان داد که خون به طور کامل از بدن حیوانات پمپ شده است.
قصه های مربوط به خون آشام موکا پس از آنکه یکی از کشاورزان دو مار پیتون محلی بزرگ را کشت و مدتها زنده ماند و گفته شد که آنها کسانی بودند که دام و طیور را کشتند.
با این حال ، گوانینا مطمئن است که کسانی را که در واقع مسئول این حملات بودند دیده است. این خیلی دیرتر ، در سال 1987 صادق بود.
گوانینا در آن سال ها فقط یک نوجوان جوان بود و عاشق پیاده روی در مجاورت موک ، به ویژه در تپه ها بود. و سپس یک روز او دوباره در جایی در بیابان راه می رفت ، که ناگهان صدای جیغ بلند و ناامید کننده خوکی را از بالای تپه شنید.
دختر شروع کرد به سرعت از تپه بالا رفت و به زودی با یک صحنه تکان دهنده برخورد کرد: بلافاصله شش یا هفت میمون متوسط یک خوک وحشی را احاطه کردند ، که قبلاً به شدت بر روی زمین گاز گرفته بود.
گوانینا شروع به فریاد زدن بلند بر روی میمون ها کرد و اصلاً فکر نمی کرد که این موجودات تهاجمی نیز می توانند به او حمله کنند. برای چند ثانیه میمونها به آنها نگاه کردند ، و سپس ، خوشبختانه برای دختر ، با عجله به داخل بیشه رفتند.
وقتی میمون ها فرار کردند ، خوک قدرت پیدا کرد تا روی پای خود بلند شود و در جهت دیگر سرگردان شد. تنها پس از آن گوانینا تصمیم گرفت که بهتر است خودش از اینجا برود ، برود ، سلام ، و او با عجله فرار کرد به خانه.
گائونینا در مورد این مورد به والدینش گفت و آنها تصمیم گرفتند بفهمند قضیه چیست. آنها کتابهایی را در کتابخانه محلی خواندند و متوجه شدند میمون هایی که دختر دیده بود بیشتر شبیه آنها بود میمونهای رزوس.
با این حال ، دو ناسازگاری همزمان وجود داشت. اول ، اگرچه میمون های رزوس در دهه 1960 به طور مصنوعی به چندین جزیره در پورتوریکو معرفی شدند ، اما هرگز در منطقه موکا دیده نشد. نزدیکترین آنها در یک مرکز تحقیقاتی در جزیره همسایه کایو سانتیاگو زندگی می کنند و به سختی قادر خواهند بود به تنهایی چنین مسافتی را طی کنند.
ثانیاً ، میمونهای رزوس تقریباً گیاهخوار هستند ، آنها میوه ، غلات و دانه های مختلف می خورند.از طریق غذای پروتئینی ، آنها لاروها و سوسکها را جذب می کنند و در حمله به حیوانات دیگر (به ویژه حیوانات بزرگ خوک) برای کشتن و خوردن گوشت و خون آنها ، هرگز دیده نشده اند.
در هر صورت ، این کار را میمون های معمولی انجام ندادند ، اما شاید آنها میمون هایی بودند که تحت آزمایش هایی قرار گرفتند؟ چه کسی می داند آنها در مرکز تحقیقاتی کایو سانتیاگو با آنها چه می کنند …"
توصیه شده:
داستان در مورد موجودی به نام مایکل که در مورد پیچیدگی های تناسخ انسان صحبت کرد
یکی از حوزه های ماوراءالطبیعه و موارد غیرقابل توضیح که به ندرت اخبار را منتشر می کند ، اما به طور مداوم محبوب است ، کانال دهی است. کانالینگ زمانی تماس می گیرد که شخص با موجودات خاصی (ارواح ، موجودات ، فرشتگان و غیره) که در جهان یا ابعاد دیگر زندگی می کنند تماس گرفته و اطلاعات را از آنها دریافت کند. راه های زیادی برای برقراری ارتباط وجود دارد - از طریق خلسه ، جلسات معنوی ، گاهی حتی از طریق القای جوهر به بدن انسان ، هنگامی که جوهر از طریق الکترونیک شروع به صحبت می کند
گله ای از میمونهای وحشی یکی از بستگان مجروح را از یک گروه خارجی برداشتند ، به او غذا دادند ، مراقبت کردند و شفا دادند
دانشمندان در پارک ملی Ifrane در مراکش ابراز همدردی شگفت انگیز با غریبه مجروح را مشاهده کردند. یک میمون بربر جوان ، ملقب به پیپو ، در جاده با خودرو برخورد کرد و از گروه اجتماعی خود عقب ماند. مدتی پیپو تنها ، ضعیف ، بی دفاع و رنج می برد. در نهایت ، او احتمالاً می مرد ، سرانجام از گرسنگی ضعیف شده بود ، اما گله دیگری از ماکاک های بربر به موقع به او برخورد کردند (اخبار ماوراءالطبیعه - اخبار ماوراءالطبیعه
برخورد وحشتناک با هیولاهایی از تونل ها: از میمونهای صحبت کننده تا خزندگان
برای شروع ، خود تونل ها مکان وحشتناکی هستند. تاریک و آنقدر شلوغ است که حمله وحشت و کلاستروفوبیا می تواند شروع شود ، رطوبت ، کپک وجود دارد و فضای مزاحم آنها احساس بسیار باستانی را که هنوز در افراد اولیه وجود داشت در ما بیدار می کند. تونل ها مکان های خوبی برای گفتن داستان های ترسناک هستند. [advert] در این مکان ما احساس تنهایی می کنیم ، هم در تنهایی و هم در یک شرکت با دوستان. و چیزی وجود دارد که این مکانهای مهمان نواز و تاریک را حتی وحشتناک تر می کند - ارائه
یکی از ساکنان کاستروما با مرد عجیبی ملاقات کرد که مرگ عمویش را پیش بینی کرد
نشریه Kostroma.Today در مورد این داستان عجیب می نویسد و ساکن کاستروما به نام النا به خبرنگاران گفت (نام خانوادگی وی در انتشار مشخص نشده است). با توجه به همین النا ، او خود را فردی منطقی و عاقل می داند ، بنابراین او به عرفان اعتقاد نداشت و هنوز هم باور نمی کند ، حتی پس از آنچه چندین سال پیش برای او اتفاق افتاد. در آن روز ، یک زن از باغ باغ خود در روستای کوچک کاراواوو ، منطقه کاستروما دیدن کرد و در آنجا با یک روح واقعی ملاقات کرد
یکی از ساکنان کانکتیکات در مورد ملاقات در جنگل با یک انسان نما خاکستری آبی صحبت کرد
نام شهود عینی فاش نشد. او گفت که یک روز عصر در مرکز طبیعت و تفریح آنسونیا که در نزدیکی شهر آنسونیا است قدم می زد و در آنجا یک انسان نما با درخشندگی خاکستری مایل به آبی مشاهده کرد. "در اوایل بهار 2011 ، من اوایل شب در پارک آنسونیا راه می رفتم ، همانطور که گاهی اوقات می روم. به هر حال ، چند سال پیش یک بشقاب پرنده را دیدم که شبیه تخم مرغ مخروطی شکل بود که در این پارک در کنار یک حوض فرود می آمد. بنابراین ، وقتی بالاخره تصمیم گرفتم به خانه برگردم ، دیگر خیلی دیر شده بود ، حدود ساعت 3