2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
تاتیانا از مورمانسک هرگز با ارواح ، قهوه ای ها و دیگر ارواح شیطانی برخورد نکرده است. او به سادگی به وجود آنها اعتقاد نداشت. هنگام استراحت در روستا ، دختر با خیال راحت شب را در یک خانه نیمه متروکه گذراند ، هرگز از تاریکی نمی ترسید.
اما به تازگی ، یک داستان خنده دار و در عین حال وحشتناک برای او اتفاق افتاده است. تاتیانا برای زندگی با نامزدش نقل مکان کرد. در آن زمان بود که پوزه شور شروع شد. وقتی دختر در خانه تنها ماند ، صدای کلیک های عجیب و صداهای نامفهوم را شنید (انگار کسی در یخچال را می زد).
سپس به یاد آورد که یک بار ، در جشن تولد دوستان ، معشوقش اعتراف کرد که می ترسد تنها در خانه بماند: آنها می گویند ، یک قهوه ای در یک آپارتمان زندگی می کند. اما فردا صبح او از حرفهایش سر باز زد و گفت شوخی می کند. و صداها به این معنی است که همسایه ها رفتار نادرستی دارند یا فاضلاب ها پر سر و صدا هستند.
جالب اینجاست که وقتی زن و شوهر در خانه بودند یا کسی برای ملاقات آمد ، هیچ سر و صدای بی نظیری در آپارتمان وجود نداشت. به محض اینکه دختر تنها ماند ، دوباره صداهای عجیبی به گوش رسید. این کار حدود یک هفته ادامه داشت. یک بار تاتیانا شب بیدار شد و به آشپزخانه رفت تا آب بنوشد.
او متوجه چیزی شد که روی قفسه ای در راهرو می درخشید. بلافاصله صدای جیغ جیغی شدید "و-و-من" به گوش رسید ، و دوباره کلیک های وحشتناکی در همه اتاقها به یکباره شروع شد. دختر با عجله وارد اتاق شد و زیر پوشش پنهان شد. او نمی دانست چه کار کند. تماس با پلیس و امدادگران بی فایده بود - آنها نمی توانند باور کنند ، آنها می گویند ، او دیوانه است.
تاتیانا مشاهدات خود را با داماد در میان گذاشت. او دوباره شوخی کرد و گفت که دختر تخیل زیادی دارد. و بستگان ، که تانیا از آنها شکایت کرد ، تصمیم گرفتند که قهوه ای به احتمال زیاد مسئول آپارتمان است. و آنها توصیه کردند که از "همسایه" دلجویی کنند. تانیا با اطاعت از بستگان خود شیر ، ودکا ، سوسیس و زرشک خرید. این شکوه را در آشپزخانه گذاشتم و خوابم برد.
شب آرام گذشت ، اما صبح دختر دید که دستانش با علائم کثیف پوشانده شده است ، انگار انگشتان کوچک آغشته به دوده آنها را لمس کرده است. با ورود به آشپزخانه ، تاتیانا قصد داشت "هدایای" باقی مانده برای شب را دور بیندازد. و سپس متوجه شد که زرشک خشن در لمس صاف شده و به بشقاب چسبیده است ، همانطور که در مورد آب نبات مرطوب اتفاق می افتد.
دوستان به تاتیانا توصیه کردند که آپارتمان را وقف کند و دستور دادند در خانه بخور بدهند. تاتیانا تصمیم گرفت از بخور استفاده کند. نیمه شب در آپارتمان ساکت بود ، فقط وقتی ساعت سه بیدار شد ، صدای کسی را شنید که روی سرش می تپید ، سپس صدای خروپف ناراضی و صدای پاشنه های کوچک بلند شد.
چند روز بعد ، آپارتمان او تقدیس شد. با این حال ، عصر روز بعد ، تانیا دوباره صدای کلیک پشت یخچال را شنید.
- بیا ، زشت نباش ، - دختر روی همسایه ادعا کرد و صداها خاموش شد.
اکنون آپارتمان تانیا آرام است ، او دیگر از ترس عذاب نمی کشد. فقط س questionsالات حل نشده وجود داشت ، این همه یکسان بود: موش ، قهوه ای یا تخیل بیش از حد غنی؟
نظر تجربی
اکاترینا واشاکیدزه ، روانشناس مرکز مورمانسک برای کمک به خانواده ها و کودکان:
- پنهان در ناخودآگاه دختر ، اطلاعات مربوط به براونی به محض ایجاد موقعیت مناسب در آپارتمان خود را نشان داد: تنهایی ، سر و صدا و صداهای ناشناس. بنابراین ، "لنگر انداختن تصادفی" رخ داد. این نام فرایند استناد به حالتها با کمک یک محرک خارجی است. فکر قهوه ای محکم در ذهنش جا گرفت.
در آینده ، تانیا دیگر سعی نکرد توضیحی منطقی برای موارد نامفهوم در آپارتمان ارائه دهد. و از ترس اینکه وقتی او تنها در خانه بود وضعیت دوباره تکرار شود ، دختر بارها و بارها خود را در موقعیت های ارتباطی با قهوه ای می بیند. و معیارهای نفوذ به عنوان مراحل درمانی تبدیل شده اند و از احساس اضطراب موجود خلاص می شوند.
اما از آنجا که اغلب باور به وجود ارواح شیطانی آسان تر از قدرت معجزه آسای تقدیس خانه ها و مراسم کلیسایی است ، همه چیز بدون تغییر باقی ماند. تنها زمانی که وضعیت به حالت عصبی رسید و باعث ایجاد خشم شدید در قهرمان شد ، او با صدای بلند "کلمات تبعید" را بیان کرد و افکار و تصاویر نفانی را از زندگی خود بیرون کرد.
توصیه شده:
یکی از ساکنان روستوف در دان گفت که چگونه آپارتمان "زنده شد" و شروع به انتقام از او برای خاک کرد
سایت آمریکایی Reddit عمدتاً توسط ساکنان کشورهای انگلیسی زبان نوشته شده است ، از جمله در بخشهایی که به ماوراءالطبیعه اختصاص داده شده است. با این حال ، دیروز یکی از ساکنان روسیه با نام مستعار "Nearby-Treat" آنجا را لغو کرد و در مورد نحوه وقوع پدیده های نامفهوم در آپارتمان خود صحبت کرد. "حدود یک ماه و نیم پیش ، من از مسکو به روستوف دان رفتم به آپارتمانی که مادربزرگم در آن زندگی می کند ، و سپس این سرگرمی آغاز شد. من به یاد می آورم چند وقت پیش مادربزرگم به من می گفت" کی خانه خود را خواهید داشت ؟
یک روح در آپارتمان من مستقر شده است: یکی از ساکنان کوکشتا در مورد پدیده های غیر معمول گفت
داستان اسرارآمیز یکی از ساکنان کوختاو (قزاقستان) در مورد نیروهای غیر دنیایی در آپارتمانش باورنکردنی به نظر می رسد ، اما به نظر می رسد دلیلی وجود ندارد که داستان او را باور نکنیم. گلزیا علیمبکووا ، یکی از ساکنان کوکشتائو ، ادعا می کند که نیروهای دیگر جهان در آپارتمانی که او به همراه پسر ، عروس و نوه هایش در آن به مدت دو سال زندگی می کند ، مستقر شده اند. در این مدت ، خانواده اگر مجبور نبودند آشتی کنند ، باید به محله عجیب و غریب عادت کنند. گلزیا علیمبکووا زیر 60 سال دارد. او زنی زیبا ، شکوفا و موفق است ، مادر دو فرزند و
یکی از ساکنان کازان در آپارتمان از چیزی غیر عادی فیلم گرفته است
آلنا به روزنامه نگار گفت ، من در خانه نشسته بودم که متوجه رفتار عجیب گربه شدم. - او در راهرو نشسته بود با خزهای ژولیده ، به سمت جلوی خانه نگاه می کرد و به طرز وحشتناکی میو میو می کرد. به گفته این دختر ، حیوان خانگی او معمولاً در حضور غریبه ها اینگونه رفتار می کرد. دختر با ترس از اینکه سارقان می توانند وارد خانه شوند ، یک جسم سنگین را در دستان خود گرفت و با دقت به گوشه گوشه نگاه کرد. با این حال ، هیچ کس در راهرو نبود. با این وجود ، گربه به شدت خش خش کرد و میو کرد
در خانواده یکی از ساکنان فینیکس ، آریزونا ، یک زن پولیش به طور فعال شروع به شوخی کرد
رودی کالدرون - ساکن فینیکس ، آریزونا ، با ماوراءالطبیعه روبرو شد ، که ناگهان در خانه او شروع شد. با ناامیدی ، او برای کمک به رسانه های اجتماعی مراجعه کرد و داستان خود را گفت. [advert] به گفته این مرد ، همه چیز با جابجایی اشیاء کوچک در خانه شروع شد. سپس کشوهای آشپزخانه به تنهایی شروع به باز شدن کردند. تکان دهنده ترین کلمه عبری بود که به زبان ییدیش با نوعی زغال سنگ روی دیوار حمام کاشی کاری شده بود. این کلمه به صورت & am ترجمه می شود
"باراباشکا" در آپارتمان یکی از ساکنان دون مستقر شد
بیش از سه ماه است که در ورودی شماره 2 یک ساختمان پنج طبقه در کراسنی سولینا ، اتفاقی در حال رخ دادن است که به سادگی امکان پذیر نیست … والنتینا سینیاوینا با دیدن من ، متأسفانه با تاسف به پایه های سقف در راهرو اشاره می کند. آنها را با چیزی زرد آغشته می کنند. - خوب این تخم ها در راهرو گذاشته اند. و ناگهان آنها شروع به پرواز کردند و در زیر سقف جنگیدند