2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
استرالیا همچنین افسانه های شهری محلی خود را دارد و مردم کشورهای دیگر ، به طور معمول ، هرگز در مورد آنها نشنیده اند. همه آنها بر اساس رویدادهای کاملاً واقعی ساخته شده اند و فقط کمی با جزئیات تزئین شده اند.
کوچه اشنایدر
در اوایل دهه 1900 ، یک دکتر خاص مایکل اشنایدر به حومه آدلاید نقل مکان کرد. او برای خود ، همسرش و دو دختر زیبا که در حال بزرگ شدن بودند ، در اینجا یک عمارت بسیار قدیمی کلیفتون مانور خرید که شامل 40 هکتار زمین به همراه یک پارک (Paranormal News -.
کلیفتون مانور
دکتر اشنایدر در زمینه بیماریهای روانپزشکی تخصص داشت و بیمارانش از نظر روانی بیمار بودند. لازم به ذکر است که در آن سالها بیماران روانی افرادی بدون حقوق بودند و عملاً می توانستند آشکارا هر گونه دستکاری را بر آنها انجام دهند. آنها با جریان "درمان" شده ، با آب سرد آغشته شده و تحت عمل جراحی مغز قرار گرفتند. حتی بیمارانی که اقوام ثروتمند داشتند از این سرنوشت اجتناب نکردند و نیازی به صحبت در مورد فقرا نیست.
دکتر اشنایدر بیماران را در همان عمارت ، اما در مطب مخصوص ، دور از اتاق نشیمن پذیرایی کرد تا همسر و فرزندانش با این بیماران برخورد نکنند و از ظاهر آنها نترسند.
اشنایدرها پنج سال خوش در این خانه زندگی کردند و سپس تصادفی نامشخص رخ داد که در نتیجه آن همسر پزشک و هر دو دختر جان باختند. و اشنایدر پس از آن کاملاً تغییر کرد یا بهتر بگویم دیوانه شد.
دکتر تبدیل به یک سادیست شد که تمام درد و تلخی خود را بر روی بیماران بدبخت از بین برد. مطب پزشک او در عمارت برای آنها تبدیل به یک اتاق شکنجه واقعی شد. از این پس ، پزشک بدون کوچکترین بیهوشی تمام عملها را انجام داد و همسایه ها مرتب ناله ها و فریادهای وحشتناکی را از عمارت پزشک می شنیدند.
فریادها هر بار دردناک تر و ترسناک تر می شد ، خود بیماران نمی توانستند چیزی بگویند ، و همسایه ها از تماس با پلیس می ترسیدند. به زودی شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه پزشک برخی از بیماران را زنده تکه تکه کرده است.
تنها پس از مرگ پزشک (یا خودکشی) یک روز ، پلیس فراخوانده شد و عمارت را بازرسی کرد و در خانه قسمتهای قطعه قطعه شده و خشک شده اجساد همسر و دخترانش را پیدا کرد که بعنوان یادگاری نزد او نگهداری می شد. این احتمال وجود دارد که او بود که آنها را کشت ؛ شایعات زیادی بعداً به گوش رسید.
از آن زمان ، کل این سایت و به ویژه کوچه زیبا منتهی به عمارت ، توسط اشباح خود دکتر اشنایدر و قربانیانش به طور فعال مورد بازدید قرار گرفته است. این کوچه به طور رسمی کوچه اندروز نامیده می شود ، اما مردم محلی آن را کوچه اشنایدر می نامند. ارواح بیش از صد بار در اینجا دیده شده است.
کوچه اندروز (اشنایدر)
داستان پینچر کوتوله
در حومه ای از یک شهر نامشخص در حدود دهه 1970 ، زنی زندگی می کرد که صاحب یک سگ مینیاتوری پینچر بود. یک روز عصر زنی از محل کار به خانه برگشت و دید که سگش در خانه به سختی زنده خوابیده است و نفس کشیدن برای او بسیار مشکل است.
زن سگ را نزد دامپزشک برد و او در حین معاینه گفت که چیزی به عمق گلو برخورد کرده و نیاز به عمل جدی است. زن سگ را نزد پزشک گذاشت و او با گریه به خانه رفت.
قبل از رسیدن به خانه ، دامپزشک با تلفن خانه او تماس گرفت و صدای او بسیار ناراحت کننده بود. او گفت که پرونده بسیار بد است و پلیس قبلاً به خانه او فراخوانده شده است و توصیه می شود که او با همسایگان منتظر بماند و هنگام ورود آنها در خانه اش نباشد.
زن ترسیده همین کار را کرد و در حالی که با همسایه ها نشسته بود ، پلیس رسید. آنها گفتند که باید خانه این زن را به طور کامل جستجو کرد ، اما دلیل آن به او اعلام نشد. فقط وقتی دامپزشک دوباره تماس گرفت همه چیز روشن شد. وی اظهار داشت: "وقتی عملیات را شروع کردم ، انگشتی از انسان را در گلوی سگ شما گیر کرده بودم."
پلیس هنگام جستجو در خانه این زن ، مردی را با نقاب مشکی یک سارق در گنجه پیدا کرد. او هنوز چاقو را در یک دست گرفته بود و خون از دست دیگر به شدت جاری بود. سه انگشت روی این دست وجود نداشت.
آیا واقعاً سگی کوچک با ارتفاع 25 تا 30 سانتی متر در خشکی می تواند سارق را فلج کند یا انگشتان خود را به دلایلی قطع کرده است ، تاریخ ساکت است. و همچنین در مورد جایی که 2 انگشت دیگر او رفتند ، زیرا در معده سگ یافت نشد.
ارواح پیکتون
پیکتون در 80 کیلومتری جنوب غربی سیدنی واقع شده است. این شهر تاریخی در منطقه وولوندلی شایر با کمی بیش از 4000 نفر جمعیت است. علاوه بر این ، این شهر ، به دلایلی نامعلوم ، توسط تعداد زیادی ارواح ساکن است. در اینجا اصلی ترین آنها آمده است:
چند خانم سفیدپوش که در جستجوی افرادی که آنها را کشتند در خیابان ها تردد می کنند.
شهر پیکتون
خانمهای شبح مانند که مردم را به سمت پل راه آهن فریب می دهند. راه رفتن در جهت آنها کشنده است.
در زایشگاه محلی ، گریه نوزاد نامرئی اغلب شنیده می شود. و زنان در حال کار در بخش ها گاه به گاه از زن شیطانی شبح مانند لباس پرستار شکایت می کنند که شب ها به آنها مراجعه می کند و سعی می کند آنها را خفه کند.
در محل هتل Imperial یک jukebox قدیمی وجود دارد که می تواند به تنهایی بازی کند. حتی گاهی اوقات از پریز برق.
در گورستان محلی ، دو کودک ارواح ، یک پسر و یک دختر ، اغلب دیده می شوند. آنها لباسهای عتیقه از اواخر قرن نوزدهم پوشیده اند و فقط در حال دویدن و تفریح هستند. آنها می گویند که بیش از یک بار از آنها عکس گرفته شده است ، اما این تصاویر را نمی توان در شبکه یافت.
اما مشهورترین شبح محلی دختر فلج شده از تونل راه آهن پیکتون است. افسانه ای در مورد او وجود دارد که در سال 1916 امیلی بولارد در اواخر شب به خانه رفت و واقعاً می خواست در راه کوچکی به توالت برود.
تونل پیکتون در آغاز قرن بیستم
در آن لحظه ، او فقط در حال عبور از تونل بود و چیزی بهتر از رفتن به داخل آن و نشستن به دیوار پیدا نکرد. اما به محض این که او این کار را کرد ، یک قطار از تونل عبور کرد و چیز بیچاره زیر چرخ ها کشیده شد.
قطار جسد مثله شده او را صدها متر کشید و تنها زمانی که در ایستگاه توقف کرد ، مردم بقایای خونین یک جسد را بین چرخ هایش مشاهده کردند.
از آن زمان ، در نزدیکی این تونل (مدتها متروک) یا در خود تونل ، می توانید امیلی بدشانس را ملاقات کنید ، که بارها و بارها سعی می کند از قطار فرار کند.
تونل پیکتون امروز
توصیه شده:
محبوب ترین افسانه های شهری امارات متحده عربی
امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) ، با شروع رونق نفت ، به نمادی از ثروت و تجمل تبدیل شده است و آسمان خراش های درخشان به ابرها عقب می روند. اما حتی در اینجا پدیده های ماوراءالطبیعه رخ می دهد و فرهنگ غنی از افسانه های شهری وجود دارد (اخبار ماوراءالطبیعه - paranormal-news.ru). 10. کاخ متروکه که با 500 میلیون درهم (136 میلیون دلار) ساخته شد ، قرار بود به یکی از مجلل ترین اقامتگاه های خصوصی در امارات تبدیل شود. خانواده در حال حاضر به محل زندگی خود نقل مکان کرده اند
در سانفرانسیسکو هزار نفر بدون هیچ اثری ناپدید شدند و طبق افسانه های شهری بسیار بیشتر
در سانفرانسیسکو (کالیفرنیا ، ایالات متحده) ، افسانه های شهری سالهاست که در حال انتشار است که ساکنان محلی به طرز مرموزی در اینجا به تعداد زیادی ناپدید می شوند. به گفته SFGate ، این افسانه ها دور از واقعیت نیستند. در حال حاضر ، ادارات پلیس شهر در مورد حداقل 988 نفر از ساکنان محلی که بدون هیچ اثری ناپدید شده اند ، پرونده های باز دارند. قدیمی ترین پرونده افراد مفقودالاثر به سال 1976 باز می گردد ، اما بیشتر مربوط به دهه 2000 می باشد. به گفته گروهبان آندریا کرید ، اغلب
افسانه های شهری: خانه های "دفن"
گورستانها معمولاً در مکانهای به اصطلاح "مرده" - مناطق بیماری زا قرار دارند. مردگان در آنجا خوشحال هستند ، اما زندگی در این مناطق غیرممکن است. و اگر در چنین مکانی خانه بسازید؟ به گفته متخصصان پاراپسیکولوژیست ، در بهترین حالت ، افراد از سلامت ضعیف رنج می برند ، درگیری ها بوجود می آید و در بدترین حالت ، یک فرد مبتلا به اختلال طاعون و دیگر پدیده های اسرارآمیز ظاهر می شود. یکی از این مناطق مسکونی "قبر" در شمال شرقی پایتخت واقع شده است ، در منطقه پچاتنیکی ، خیابان گوریانوف تبدیل به یک اجاق گاز شده است
مرد بز: افسانه های هیولای خونخوار از مریلند
پرنس جورجز یک شهرستان در ایالت مریلند ایالات متحده است که در پانصد مایل مربع از مزارع و حومه سبز واقع شده است. کمتر از یک میلیون نفر در اینجا زندگی می کنند و از ذخایر طبیعی ، بازسازی های تاریخی ، جشنواره های بلوز و خط ساحلی شنی لذت می برند. به طور خلاصه ، مکان واقعاً بوکولیک است. با این حال ، بسیاری از ساکنان ایالات متحده شاهزاده جورج را نه با آرامش در حومه ، بلکه با یک هیولا خونخوار مرتبط می دانند ، که احتمالاً
آنچه در پشت تصویر اسب های پرنده از افسانه ها و افسانه های قدیمی وجود دارد
در مجموعه معروف افسانه های قرون وسطایی "قصه های هزار و یک شب" داستانی با عنوان "اسب جادویی سیاه" وجود دارد. این یک داستان عاشقانه طولانی دیگر است که از آن به ما اجازه می دهیم در اینجا شرح این اسب سیاه مرموز را بیان کنیم. حاکم ایران ، شاه صبور ، اسبی از آبنوس سیاه را به عنوان هدیه ای از حکیم دریافت کرد. حکیم با تحویل هدیه ، توضیح داد: "این اسب چوبی تنها در یک روز شما را از اسب واقعی فراتر می برد ، زنده