2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
این داستان جالب در سال 2018 اتفاق افتاد ، اما در رسانه های روسی پوشش کمی وجود داشت ، بنابراین تقریباً بدون توجه گذشت
56 ساله ساکن ورونژ نیکولای آلکسیویچ سالیکوف یکبار روزنامه نگاران روزنامه محلی را "MOE!" و گفت "باور کنید یا نه ، اما من به دنیای بعدی رفته ام" ، پس از آن او از من دعوت کرد تا برای گوش دادن به داستان کامل به خانه اش بیایم.
به گفته سالیکوف ، او از طریق یک لوله به نور روشن پرواز کرد و سپس "با برخی از ساکنان آسمانی" ارتباط برقرار کرد ، بنابراین روزنامه نگاران به همه اینها بسیار علاقه مند بودند و به زودی آنها در حال حاضر در خانه سالیکوف بودند.
همه چیز از آنجا شروع شد که مردی یک شیشه بزرگ در دست داشت و با آن از پله ها به طبقه دوم بالا رفت. در نقطه ای ، او تلو تلو خورد و دستش را به شدت با شیشه برید. او احتمالاً یک شریان بزرگ را لمس کرده است ، زیرا خون در چشمه جاری شده است.
در حالی که آمبولانس فراخوانده شد ، در حالی که سالیکوف به مراقبت های ویژه منتقل می شد ، این مرد خون زیادی از دست داد. وقتی در بیمارستان بود ، قلبش دیگر تقریبا نمی تپید و فشار خون او به 40 تا 20 کاهش یافت.
آنچه بعد اتفاق افتاد ، قهرمان این داستان دیگر به یاد نمی آورد ، زیرا هوشیاری خود را از دست داده بود. اما ناگهان او خود را در زیر سقف دید و بدنش دراز کشیده بود و پزشکان بریدگی را روی بازوی او دوختند. در همان زمان ، او همه چیزهایی را که پزشکان و پرستاران در این اتاق صحبت کردند ، شنید ، دستکاری های بدن او را مشاهده کرد ، اما هیچ دردی احساس نکرد.
سپس نیکولای الکسیویچ خود را در تونلی تاریک دید که در انتهای آن نوری روشن در حال سوختن بود. او از طریق این تونل پرواز کرد و دید که پیکره های انسانی در اطراف او به سمت موسیقی ملایم حرکت می کنند. هنگامی که او از طریق نور روشن پرواز کرد ، خود را در جزیره ای دید.
در آنجا او آنقدر خوب و آرام بود که نیکولای آلکسیویچ دیگر نمی خواست به زندگی واقعی برگردد. اما برای مدت طولانی او آنجا نبود ، ناگهان شخصی ظاهر شد که با صدای بلند به او گفت "هنوز زود است که اینجا بمانی!"
بلافاصله پس از این کلمات ، مرد صدای بلندی شنید ، گویی ماشین بزرگی از داخل تونل عبور کرده بود ، پس از آن درد شدیدی در دست خود احساس کرد و بلافاصله به خود آمد. در این زمان ، پزشکان در حال اتمام دوختن زخم او بودند.
از آن حادثه ، نیکولای آلکسیویچ متقاعد شده است که او واقعاً بهشت را بازدید کرده است ، و اگر قبلاً تقریباً به خدا اعتقاد نداشت ، اکنون شروع به دعا و بازدید از معابد کرد.
و این یک حادثه منفرد نبود. مدتی بعد ، نیکولای آلکسیویچ دوباره احساس بدی داشت ، این بار سکته مغزی مقصر بود. او دوباره هوشیاری خود را از دست داد و در حالی که در این حالت بود ، ناگهان در مقابل خود چهره پدر فقیدش و عمه نستیا را دید که مانند پدرش سالها پیش مرده بودند.
نیکولای از آنها پرسید: "حال شما چطور است؟" اما آنها سکوت کردند و فقط به مردی با چهره ناراضی نگاه کردند. وقتی از خواب بیدار شد ، از این واقعیت استقبال کرد که آنها نمی خواستند او به این زودی با آنها باشد.
"آنها آنجا منتظر من نیستند ، زیرا نیازی به عجله من به جهان بعدی نیست …" ، نیکولای الکسویچ خلاصه کرد.
توصیه شده:
تماس از دنیای موازی؟ یک اتفاق عجیب برای یکی از ساکنان ایالات متحده رخ داد
یکی از کاربران Reddit با نام مستعار "skeletonwar9723" دیروز مطلبی را در مورد حادثه ای غیرمعمول که چند روز پیش برایش اتفاق افتاده بود ارسال کرد. به گفته وی ، او هنوز از آنچه اتفاق افتاده غش کرده است. "من ساعت 9 صبح به محل کار رفتم و شوهرم مجبور بود تمام روز را با پسر 5 ساله ما در خانه بماند. من ساعت 12:30 برای ناهار به خانه رفتم (و همه چیز در خانه خوب بود) ، و سپس برگشتم. اما در ساعت 13:00 با شماره تلفن ناشناس تماس گرفتم
من به دنبال قارچ رفتم و یک "پورتال" به دنیای دیگر یا بعد دیگر پیدا کردم
این داستان توسط آناستازیا D. از دونتسک گفته شده است. "این حادثه را پدرم والری ایوانوویچ به من گفت. در سال 1979 در گرمیخا ، در شبه جزیره کولا خدمت کرد. او از خدمات شکایت نکرد. غذا عالی بود. درست است ، حتی در تابستان سیب زمینی خشکی در گال وجود داشت. [آگهی] اما آنها ، سربازان ، قلب خود را از دست ندادند: رژیم غذایی خود را با قارچ متنوع کردند. آزاد از ساعت ، قدم زدن در کنار تاندرا ، به منظور لذت و رضایت ، آنها قارچ بولتوس و آسپن را جمع آوری کردند. و سپس به نحوی یک روز (اگرچه ممکن است یک شب باشد
یکی از ساکنان کاستروما با مرد عجیبی ملاقات کرد که مرگ عمویش را پیش بینی کرد
نشریه Kostroma.Today در مورد این داستان عجیب می نویسد و ساکن کاستروما به نام النا به خبرنگاران گفت (نام خانوادگی وی در انتشار مشخص نشده است). با توجه به همین النا ، او خود را فردی منطقی و عاقل می داند ، بنابراین او به عرفان اعتقاد نداشت و هنوز هم باور نمی کند ، حتی پس از آنچه چندین سال پیش برای او اتفاق افتاد. در آن روز ، یک زن از باغ باغ خود در روستای کوچک کاراواوو ، منطقه کاستروما دیدن کرد و در آنجا با یک روح واقعی ملاقات کرد
یکی از ساکنان روستوف از "شهر مردگان زنده" بیگانه دیدن کرد
اولگا گربننیکوا از روستوف دان ، یک زن میانسال ، مطمئن است که در بهار سال 1986 از یک سیاره خاص با "آسمان مصنوعی" دیدن کرد و مدت کوتاهی را در آنجا گذراند ، خوشبختانه برای او. [advert] و این چنین شد. اواخر عصر ، زن روی تخت در آپارتمانش نشست و قصد خوابیدن داشت. ناگهان متوجه شد که در آب زانو زده است. در همان زمان ، تغییر زمان رخ داد. جایی که او بود ، روز در حال سپری شدن بود. چپ و راست اولگا
یکی از ساکنان رومانی پس از ضربه به سر ، هدیه ای غیرمعمول برای شفا دادن افراد دیگر به دست آورده است
از میگرن شدید رنج می برید؟ آیا ویروس خطرناکی گرفته اید یا نمی توانید از عواقب حادثه دور شوید؟ شفا دهنده جری سارجنت به شما کمک می کند! درست است ، نه رایگان ، اما با 120 دلار ، اما بسیاری از مردم می گویند که واقعا می تواند التیام یابد. علاوه بر این ، فقط در 15 دقیقه از جلسه. جری هدیه غیرمعمول خود را پس از تصادف رانندگی به دست آورد. او می گوید که در تاکسی بود و راننده دو زن را در جاده ، با عبور از خیابان ، زمین انداخت. یکی از این زنان پنجره جلو را شکست و محکم ضربه زد