2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
در جستجوی بی پایان ما برای درک آنچه بعد از مرگ برای ما اتفاق می افتد ، مردم مدتهاست پدیده نادر مرگ بالینی را چیزی می دانند که می تواند به س questionsالات مهم آنها پاسخ دهد.
افرادی که تجربیات نزدیک به مرگ را با یک پا در قبر تجربه کرده اند ، اغلب تجربیات غیر معمول را گزارش می دهند. و تعداد کمی از این افراد وجود دارد.
بر اساس گزارشات ، تقریباً از هر سه بازمانده احیاء ، یک نفر نور روشن ، اقوام فوت شده آنها "در طرف دیگر" یا حتی یک حیوان خانگی مورد علاقه قبلی را دیده است.
نویسندگان این مقاله روانشناس نیل داگنال از دانشگاه منچستر و کن درینک واتر استاد روانشناسی شناختی و روانپزشک در دانشگاه منچستر هستند. به زبان روسی ، مقاله به طور خاص برای سایت منتشر شده است.
اما علیرغم فراوانی این پیامها ، علم هنوز نتوانسته است آنچه را که این افراد در واقع مشاهده کرده اند به وضوح توضیح دهد. آیا این "فیکوس" های مغز از گرسنگی اکسیژن رنج می بردند یا واقعاً چیزی در طرف دیگر وجود دارد؟
محققان دانشگاه لیژ بلژیک گزارش های مکتوب 154 نفر را که از مرگ بالینی رنج می بردند و پدیده های غیرمعمول را مشاهده کردند ، جمع آوری و تجزیه و تحلیل کردند. …
تجزیه و تحلیل گزارشات نشان داد که هر فرد در طول تجربه خود حدود چهار پدیده متفاوت را تجربه کرده است.
بیشترین احساسات صلح (80 درصد شرکت کنندگان) ، نورهای روشن (69 درصد) و ملاقات با بستگان فوت شده (64 درصد) گزارش شده است. و حداقل از همه (5)) افکار عجولانه را تجربه کردند و بینش های نبوی را مشاهده کردند (4).
چشم اندازها تحت تأثیر فرهنگ و سن بیماران است. بنابراین هندوها پس از مرگ خدای مرگ هندو را می بینند و مسیحیان عیسی مسیح را می بینند. و کودکان بیشتر با دوستان و معلمان در درخششی روشن ملاقات می کنند.
معمولاً تجربه چنین چشم اندازهایی مثبت است. مردم دیگر از مرگ نمی ترسند و اضطراب عمومی آنها کاهش می یابد و شاداب تر می شوند. همین را نمی توان در مورد آن تعداد کمی گفت که "خوش شانس" بودند که آنچه را می توان جهنم نامید ، دیدند.
اولاف بلانک و سباستین دیگوئز ، متخصصان علوم اعصاب ، دو نوع تجربه نزدیک به مرگ را ارائه می دهند. اولی به نوعی با نیمکره چپ مغز ، با ویژگی های تغییر حس زمان و تصور پرواز ارتباط دارد. دوم شامل نیمکره راست است ، که در آن آنها روحها را می بینند و با آنها ارتباط برقرار می کنند ، صداها ، صداهای دیگر یا موسیقی را می شنوند.
هنوز مشخص نیست که چرا انواع مختلفی از تجربیات نزدیک به مرگ وجود دارد و چگونه تعاملات متفاوتی بین مناطق مغزی این تجربیات را ایجاد می کند.
لوب های گیجگاهی نیز نقش مهمی در بینایی نزدیک به مرگ ایفا می کنند. این ناحیه از مغز در پردازش اطلاعات حسی و حافظه نقش دارد و فعالیت غیرطبیعی در این لوب می تواند احساسات و ادراکات عجیبی را ایجاد کند.
علیرغم چندین نظریه علمی که برای توضیح مرگ بالینی استفاده می شود ، رسیدن به انتهای این پدیده بسیار دشوار است.
مردم مذهبی معتقدند که تجربیات نزدیک به مرگ شواهدی از زندگی پس از مرگ - به ویژه جدایی روح از بدن - است. در حالی که توضیحات علمی مرگ بالینی با یک ترفند مغزی مانند شخصی سازی ، که از آن فرد احساس جدا شدن از بدن خود می کند ، عمل می کند.
دانشمند کارل ساگان حتی یکبار پیشنهاد کرد که استرس مرگ به طور خودکار حافظه تولد را بازتولید می کند و به همین دلیل است که فرد ظاهراً یک "تونل" (کانال تولد) و نور را در انتهای آن می بیند.
نظریه اندورفین نیز وجود دارد. برخی از محققان استدلال می کنند که اندورفین ها ("هورمون های شادی") که در طول رویدادهای استرس زا آزاد می شوند می توانند تجربیاتی نزدیک به مرگ را ایجاد کنند ، به ویژه ، آنها مسئول کاهش درد و افزایش احساسات دلپذیر هستند.
همانطور که می گویند به دلیل اندورفین است که فردی که در لبه زندگی قرار دارد دیگر احساس درد نمی کند ، حتی اگر تمام بدنش زخمی باشد.
همچنین این نظریه وجود دارد که تجربه نزدیک به مرگ تحت تأثیر داروهای بیهوشی مانند کتامین است و باعث ایجاد توهم می شود.
نظریه های دیگر نشان می دهد که تجربه نزدیک به مرگ ناشی از دی متیل تریپتامین (DMT) است ، یک داروی روانگردان که به طور طبیعی در برخی از گیاهان وجود دارد.
ریک استراسمن ، استاد روانپزشکی ، از سال 1990 تا 1995 مشاهده کرد که افراد پس از تزریق DMT تجربیات نزدیک به مرگ و عرفانی داشتند. به گفته استراسمن ، بدن دارای منبع طبیعی DMT است که در هنگام تولد و مرگ آزاد می شود.
با این حال ، هیچ شواهد قطعی برای اثبات این نظر وجود ندارد. به طور کلی ، نظریه های مواجهه با مواد شیمیایی فاقد دقت هستند و نمی توانند طیف گسترده ای از تجربیات نزدیک به مرگ را توضیح دهند.
برخی از محققان این تجربه نزدیک به مرگ را ناشی از کمبود اکسیژن در مغز می دانند. یکی از محققان خلبانان هوایی را که هنگام شتاب سریع دچار خاموشی شده بودند ، پیدا کرد و تصاویری مشابه آنچه در تجربه نزدیک به مرگ مشاهده شده بود را توصیف کرد.
کمبود اکسیژن در واقع می تواند باعث توهم شود و می تواند مانند یک تجربه نزدیک به مرگ باشد.
اما رایج ترین توضیح برای NDE ها فرضیه مرگ مغزی است. این نظریه نشان می دهد که تجربیات نزدیک به مرگ توهماتی هستند که در اثر مرگ سلول های مغزی ایجاد می شوند.
مشکل این نظریه به ظاهر منطقی این است که طیف وسیعی از احتمالاتی را که ممکن است در طول تجربیات نزدیک به مرگ ایجاد شود ، مانند خروج از بدن و پرواز از زیر سقف ، در نظر نمی گیرد.
در حال حاضر ، هیچ توضیحی بدون ابهام وجود ندارد که چرا بازماندگان مرگ بالینی پدیده های نزدیک به مرگ را مشاهده کرده اند. اما بیشتر و بیشتر محققان مدرن در تلاش برای مطالعه این پدیده هستند.
چه چیزی ماوراءالطبیعه باشد و چه صرفاً فیزیولوژیکی ، تجربه نزدیک به مرگ برای ما بسیار مهم است. این به زندگی ، امید و هدف برای بسیاری از مردم معنا می بخشد و از تمایل انسان برای زنده ماندن پس از مرگ قدردانی می کند.
توصیه شده:
یک زن در نتیجه تجربه نزدیک به مرگ از سرطان رهایی یافت
در 2 فوریه 2006 ، آنیتا مورجانی در بخش مراقبت های ویژه در هنگ کنگ ، زادگاهش ، در کما بود. او به دستگاه تنفس وصل شد: از لنفوم هوچکین رنج می برد ، متاستاز داشت و غدد لنفاوی بزرگ شده بود. اما در 26 مارس 2006 ، مرجانی در عروسی رقصید و شامپاین نوشید ، و در ژوئیه 2006 پزشکان بهبودی کامل را اعلام کردند. او معتقد است که بهبود سریع او ناشی از تغییرات در آگاهی اوست. مانند بسیاری از مردم ، خط
تجربه نزدیک به مرگ در چارچوب سخت علم مدرن
یک تجربه نزدیک به مرگ را نمی توان در محیط آزمایشگاهی تکرار کرد. با این حال ، روش هایی برای مطالعه این پدیده وجود دارد. افرادی که تجربه نزدیک به مرگ را تجربه کرده اند ، گزارش داده اند که بر فراز بدن جسمانی خود حرکت کرده و آن را از کنار مشاهده کرده اند ، زندگی پس از مرگ را مشاهده کرده و تجربیات عرفانی دیگری را تجربه کرده اند. مطالعه این پدیده با مشکلات جدی روبرو است. این امر نه تنها به این دلیل است که تجربیات معنوی در چارچوب روشهای علمی مدرن دشوار است. دانشمندان ، من صحبت خواهم کرد
برخورد نزدیک نزدیک: مرگ UFO
ذهن کنجکاو انسان مدتهاست که سعی کرده است منشاء همه چیز بیگانه و غیرقابل درک را بفهمد. تا به حال ، جهان بشقاب پرنده ها با رمز و راز و حل نشده تخیلات ما را برانگیخته است. اما در عین حال ، می توان در این جهان فرازمینی ساکن قاتلان بیگانه خونسرد بود که در صورت ضرورت می توانند بدون چشم به هم زدن ، شخصی بی دفاع را به پیشگان بفرستند. یوفولوژیست ها بارها درباره خطرات تماس با هوش بیگانگان و پدیده های ماوراءالطبیعه هشدار داده اند. هر
دختر یک تجربه نزدیک به مرگ را تجربه کرد و جهنم را دید
در سال 2003 اتفاق افتاد. Saartjie Geurts ، دختری 23 ساله از هلند ، ناگهان احساس خواب آلودگی کرد و احساس کرد هماهنگی و توانایی های ارتباطی او در حال کاهش است. این کار چند روز ادامه داشت ، سپس بیمار شد. او در دوران بیماری خود تجربه ای نزدیک به مرگ یا همانطور که خودش می گوید تجربه "جهنمی" داشت. او روی تخت دراز کشیده بود ، ناگهان سرش آنقدر سنگین شد که نمی توانست آن را بلند کند. "من متوجه شدم که نمی توانم از تخت بلند شوم ، و شروع کردم
تجربه نزدیک به مرگ از شارون استون
در نمایش اپرا وینفری در 27 مه 2004 ، شارون استون بازیگر تجربیات نزدیک به مرگ خود را با مردم به اشتراک گذاشت. استون گفت: "من نور سفید زیادی دیدم." این اتفاق بعد از انجام MRI انجام شد. او در طول جلسه بیهوش بود و وقتی بیدار شد ، به پزشکان گفت که مرگ بالینی را تجربه کرده است. او می گوید: "این مانند غش کردن است ، فقط شما نمی توانید برای مدت طولانی تر بهبود یابید." استون در سال 2001 سکته کرد