مار بزرگ یا راز آناکوندای مانسی

فهرست مطالب:

تصویری: مار بزرگ یا راز آناکوندای مانسی

تصویری: مار بزرگ یا راز آناکوندای مانسی
تصویری: ده بزرگترین مار که هنوز ندیده بودید 2024, مارس
مار بزرگ یا راز آناکوندای مانسی
مار بزرگ یا راز آناکوندای مانسی
Anonim
مار بزرگ یا راز آناکوندای مانسی - مار ، آناکوندا ، مار
مار بزرگ یا راز آناکوندای مانسی - مار ، آناکوندا ، مار

افسانه هایی درباره حیوان یادگار … مونسی به او زنگ زد yalpyn uy ، روس ها تماس گرفتند مار ، و ماری - روده او.

این حیوان محتاط بود ، گاهی اوقات نسبت به مردم تهاجمی بود ، دارای ویژگی هایی بود که ممکن است به نظر ما ، نمایندگان جامعه مدرن ، فقط محصول تخیل بیمار باشد. در همین حال ، حیوان وجود داشت. یا شاید امروز هنوز وجود دارد؟

با جمع آوری اطلاعات در مورد فرهنگ ماری منطقه Sverdlovsk ، من به طور اتفاقی داستانی در مورد یک حیوان جالب - روده shem ، شنیدم. "مار سیاه" … این را گنادی پتروف از روستای آرتمیکووو ، منطقه آچیتسکی گفت.

این مار همانطور که از نامش مشخص است سیاه است. طول روده شمع تقریباً دو متر است و بسیار ضخیم تر از مار معمولی است. او در جنگل ، در نزدیکی آبها - رودخانه ها و دریاچه ها زندگی می کند.

Image
Image

او شب را روی درختی می گذراند ، پس از آن آثار بدن در مار مشاهده می شود که به او کمک می کند موقعیت خود را در چنین مکان غیر معمول ثابت کند.

این مکان با تمایل روده سم برای محافظت از خود در برابر فرزندان خود توضیح داده می شود ، که بسیار پرخور است و می تواند والدین خود را بخورد. به هر حال ، این غیر معمول نیست که مارها نوع خود را بخورند. به عنوان مثال ، anacondas.

ملاقات با گردن در جنگل یک فاجعه است. علاوه بر این ، مار عادت به حمله و کشتن دارد. اما پیدا کردن پوستی که توسط روده به شکل جوراب ساق بلند شده است خوب است.

در افسانه های ماری داستانهایی درباره یک مار "بزرگ و ضخیم به عنوان یک چوب سیاه" وجود دارد که در یک حفره عمیق قرار دارد. او دارای دانش محرمانه است ، ملکه مارهاست و گاهی به شخص کمک می کند. همه اینها جالب است ، اما فقط از نظر فولکلور ، فانتزی عامیانه.

با این حال ، محقق مانسی والری چرنتسف شرح مار مشابهی دارد که او در دهه سی قرن بیستم از کلمات شکارچیان مانسی ساخته است. شکارچیان آن را yalpin uy ، "جانور مقدس" می نامند و به نظر آنها شبیه مارمولک است. طول آن تا 7-8 فاتوم (تا 16 متر) ، ضخامت بازو ، قرمز قهوه ای رنگ با طرح زیگزاگ است.

در آب و نزدیک آب زندگی می کند ، نه روی زمین ، بلکه فقط روی درخت می خوابد. پس از خواب آلودگی ، اثری از فلس روی آن باقی می ماند. می توانید این مار را در بهار بشنوید. صداهایی که حیوان می گیرد مانند فریاد اردک یا قطره قطره آب است. "نچ ، نیچ". در Ob زندگی می کند ، در قسمت فوقانی سوسوا ، در منطقه Russuy و Niltang-Paul.

در آن زمان تعداد زیادی خزنده وجود داشت به طوری که مارهای مرده توسط شکارچیان در نیلتانگ پائول در بشکه نگهداری می شدند. با این وجود ، Mansi معتقد بود که یالپین Ui نمی میرد ، بلکه به سنگ آمونیت تبدیل می شود.

به گفته دیگر محققان دهه هشتاد قرن گذشته ، موجودی به طول 6 متر در دریاچه Tur-vat زندگی می کند. در روزهای روشن و آفتابی ، به سطح دریاچه شناور می شود و سپس "مانند نقره می درخشد". تور وات یک دریاچه مقدس از مانسی محلی است و در کنار دریاچه یک کوه دعایی Yalpin ner وجود دارد. در ماه ژوئن ، وگول ها معمولاً خدمات بت پرست خود را در آنجا برگزار می کردند. آنها از حیوان مقدس خواستند تا از سرزمین آنها محافظت کند.

محققان دین منسی I. N. Gemuev و A. M. ساگالایف می نویسد که در دریاچه آب های عمیق یالپین تور (اوکرون خودمختار خانتی مانسی) در اواسط دهه چهل قرن گذشته (XX) ، مانسی ها (وگول ها) یالپین یویا را دیدند. درست است ، او تصویری از یک تمساح یا یک پایک بزرگ به حساب می آید. و دوباره ، ارتباط تنگاتنگی بین حیوان مقدس و اماکن مقدس وجود دارد.

Image
Image

دویست کیلومتر از ایوودل در امتداد رودخانه لوسوم (لوزوا) ، منسی وجود دارد ، که افسانه ها را نگه می دارد که می گویند انسان خوار رودخانه ای ، مانند مار با شاخ ، زمانی در رودخانه زندگی می کرده است. تا به امروز ، در آن مکانها ، مانسی پیرمرد هولخورینگ-اویک را مانند ماهی ، استاد مردم محلی ، ماهیها و جانوران می پرستند.

در سال 1886 ، تاجر ایوان ششین از روستای نیکیتو-ایودل (شهر فعلی ایودل) در یادداشت های خود "در مورد قبیله کوچ نشین وگول در شمال منطقه Verkhotursky" نوشت:

"در رودخانه ها آنها (منسی) دارای مکانهای مقدسی هستند که از طریق آنها هرگز با قایق سوار نمی شوند ، حتی به کف کف دست نمی زنند ، اما در ساحل این مکانها را دور می زنند و قایق ها را روی آنها می کشند."

آیا به این دلیل بود که مانسی به قسمت ششم دست نزده بود ، زیرا آنها از وحشتناک یالپین اویا می ترسیدند ، و شنا در زیستگاه های آن برای شخص مملو از مرگ بود؟

در پایان یادداشت های خود ، ششین به یک دندان ماموت و یک "فسیل مار" اشاره می کند که او نگه می دارد. نویسنده مشخص نکرده که این مار چه نوع مار است. اگر بقایای نامگذاری شده متعلق به Yalpyp uy باشد ، می توان فرض کرد که چنین مار به مدت طولانی در مانسی اورال زندگی می کرده است.

برخی از شکارچیان با تجربه مانسی در وجود یالپین یویا امروز شک ندارند.

به عنوان مثال ، مردم دیگر تمدن جنگلی ، نانایی ، افسانه هایی در مورد دیابدیان دارند ، موجودی شبیه به محدود کننده بوآ. اگرچه این احتمال وجود دارد که این مار Schrenk (Elalhe schrenckii) باشد ، به نام محقق منطقه آمور لئوپولد شرنک. نام دیگر این مار ، نماینده بزرگ جانوران روسیه ، مار آمور است. جانشین پرونده Schrenk ، ولادیمیر آرسنیف ، دو بار در آثار خود از ملاقات با چنین مار نام برده است. شامل طول (1 ، 9 متر) و ضخامت (6 سانتی متر) مار کشته شده است. درست است ، جانورشناسان مدرن ادعا می کنند که مار آمور از 1.7 متر تجاوز نمی کند. اما با این وجود ، واقعیت همچنان پابرجاست.

جمعیت روسیه در ترانس اورال نیز مار بزرگی را می شناسند که آن را مار نامیدند. و مطالب آرشیوی در این باره حفظ شده است.

آنچه آرشیو گزارش می دهد

در بایگانی های منطقه Sverdlovsk ، نویسنده این مقاله به برخی از اسناد جالب تاریخ محلی برخورد کرد. یکی از آنها گزارش K. Oshurkov به انجمن دوستداران علوم طبیعی اورال (UOLE) مورخ 19 فوریه 1927 است ، که از آن لازم است برخی از گزیده ها را ذکر کنید:

"حتی زمانی که در سالن بدنسازی یکاترینبورگ بودم ، ما ، دانش آموزان کوچک ورزشگاه ، همیشه با توجه به داستانهای گذشته و حال اورال ، معلم محترممان اونیسیم یگوروویچ کلر (رئیس ULE) ، که همچنین در مورد وجود صحبت می کرد ، با دقت گوش می دادیم. مارهای بزرگ در جنگل های اورال ، که مردم محلی آنها را "دونده" می نامند و او ، کلر ، در آنها تردید ندارد ، از آنجا که همراه با جانورشناس معروف سابانیف (L. P. Sabaneev ، محقق دنیای حیوانات اورال میانه) ، اطلاعات تأیید کننده دریافت کرد.

در دهه 60 یا 70 ، یک لبدینسکی (مهندس معدن L. A. Lebedinsky. - تقریباً S. S.) ، هنگام عبور از تروئیکا ، در جایی در شمال اورال ، مار بزرگی را دید که از جاده عبور می کرد. تروئیکا متوقف شد و شروع به عقب نشینی کرد. لبدینسکی به روستای همسایه ووگول بازگشت و از ووگول ها خواست که به همراه او تعقیب مار را آغاز کنند. ووگول ها امتناع کردند: ظاهراً آنها مار را مقدس می دانستند.

پس از بازجویی های طولانی ، لبدینسکی اما موفق شد محل مار را دریابد و با شلیک گلوله به سر او را کشت. طول نمونه تا 8 سازن (16 متر) و ضخامت یک چوب خوب 4 اینچ (17 ، 8 سانتی متر - تقریباً S. S.) بود. ظاهرا پوست این مار توسط لبدینسکی به انگلستان ارسال شده است.

در حدود دهه 90 ، کلر مطلع شد که یک مار بزرگ در منطقه جنوب شرقی منطقه یکاترینبورگ ظاهر شده است. کلر با ماشین به آدرس رفت و معلوم شد که دو زن مار را دیده اند. علاوه بر این ، یکی از آنها که باردار بود ، هنگام فرار به شاخه ای در جنگل برخورد کرد و به زودی بر اثر سقط زودرس جان خود را از دست داد. شکارچیان شهر را در منطقه ای که مار در آن قرار داشت ترک کردند.

Image
Image

مار پیدا نشد و برگشت ، در نزدیکی روستای Bobrovka ، در 28 کیلومتری شهر اردو زد.و بنابراین ، هنگام مکالمات شکار آرام و صبحانه ، یک سوت خش خش شنیده شد و شکارچیان سر سفید مار را که از لبه الانی (گویش اورال.: چمن زدن در جنگل) بر فراز کاج ها بالا آمده بود ، دیدند. ، تصمیم گرفت خود شکارچیان را ملاقات کند.

زبانهای شیطانی گفتند که از ظاهر غیر منتظره محدود کننده بوآ اورال ، یکی از شکارچیان از ترس زیر گاری خزید ، دیگری با به یاد آوردن اینکه مارها عرق اسب را دوست ندارند ، یقه خود را پوشیدند ، و سوم ، اگرچه او در جای خود باقی ماند ، اما با آنچه که در بیماری خرس اتفاق افتاده بود ، روحیه او بسیار خراب شد.

این مار اردوگاه را ترک کرد و ردپای مشخصه یک مار بزرگ را روی چمن مچاله شده و سوزن های فلس های شکمی باقی گذاشت.

من بارها و بارها از دهقانان محلی در مورد دنباله ای که یک مار در حال گذر به جا گذاشته است ، شنیده ام. شبنم در زمین های زراعی صبح زود توسط دهقان بلورسک ولست روستای بویارکا ماتوی بویارسکیخ چنین اثری مشاهده شد. این مسیر به صورت زیگزاگ از زمین های قابل کشت به رودخانه پیشما فرود آمد.

در هر روستای اورال می توانید اطلاعاتی در مورد "مار" و "مار" بدست آورید. نظر وجود دارد که ملاقات با مار برای انسان خطرناک است. مار ، مانند گوسفند ، به سرعت به سمت شخص می تازد و همانطور که می گویند با "تنه" ضربه می زند: بدیهی است که با دم.

بیچکوف ، یک تلگرافگر جوان در ایستگاه پست ، داستانی را برایم تعریف کرد که در مورد مرگ یک کارگر از دونده شنیده بود.

"این به این صورت بود: دو کارگر کارخانه در مواقعی آشفته به موش های خود آمدند که در مکان دور افتاده ای در اورال بودند. یکی برای از بین بردن اسب ماند ، دیگری به دلایلی به کوه ، جنگل رفت. ناگهان یک فریاد ناامید کننده شنیده شد و دهقان باقی مانده رفیقی را دید که از کوه می دوید ، پشت سر او یک توپ پیچیده به سرعت چرخید ، به زودی با دونده رسید - او سقوط کرد. این توده ، که دور خود می چرخد ، یک مار بزرگ بود ، که به سرعت وارد تپه جنگل شد. کارگر سقوط کرده جان خود را از دست داد - یا از ضربه دم دونده ، یا فقط از دل شکسته."

به هر حال ، به گفته ساکنان محلی ، می توان با تغییر جهت هنگام دویدن از دونده فرار کرد.

دهقانان روستای مارتیانووا از ناحیه کنگور سابق و دو ورست از روستا ، نه چندان دور از جاده ، چندین سال "دونده" کوچکی به ضخامت یک شافت دیدند. او به کسی دست نگذاشت و در نزدیکی گودال زندگی می کرد. پس از آن ، دهقانان گودال را با چوب پر پر کردند و آن را روشن کردند. دیگر کسی "دونده" را ندید.

در بین اورالیایی ها این اعتقاد وجود دارد که باید از کشتن مار مراقب بود ، زیرا مار دیگری قاتل را پیدا کرده و خواهد کشت!

مورد جالب مشاهده دونده توسط اپراتور تلگراف قبلاً بیچکوف به من گزارش شد. عمویش یکبار تصادفی دید که چگونه "مار" یک خرنگ فندقی را بلعید. به گفته وی ، خود گوزن فندق با سر بلند بالا به طرف دونده پرواز کرد. این یک مورد هیپنوتیزم پرنده است ، که معمولاً برای مارها است.

شاید روزی دور نباشد که هنوز بحث برانگیز coluber trabalis (ترجمه شده از لات. "مار عظیم الجثه") ، به عنوان دانشمند معروف پالاس ، که از این مکانها بازدید کرد ، به نام محدود کننده بوآ اورال ، در اختیار شما خواهد بود. متخصصان برای مطالعه

Image
Image

در یکی از روستاهای استپی اورال ، پالاس پوستی را پیدا کرد که از کلبه یک دهقان آویزان شده بود یا از یک نمونه عظیم مار در حال خزیدن بود. صاحب مخفی ، با وجود درخواست پالاس ، آن را به او نفروخت. اوشورکوف همچنین می نویسد که در سال 1925 کارگران کارخانه نیژنیستسکی سعی کردند یک مار بزرگ با رنگ طلایی با لکه بزرگ روی پیشانی خود با تور بگیرند. مار از روی تور پرید و رفت.

نامه کمکی از طرف جنگلبان جنگلداری Kaslinsky N. F به همان جامعه جالب نیست. کوزنتسوف در 12 آوریل 1927:

یکی از کارگران کارخانه Kasli ، پاول ایوانوویچ سویریدوف ، 60 ساله ، در حال جستجوی مواد معدنی در کاخ Kaslinskaya ، در پایان اوت 1926 ، در منطقه باتلاقی Buldymskoe در یک روز آفتابی روشن ، متوجه یک مار با اندازه فوق العاده شد ، که بر روی تپه ای سنگی قرار داشت

همانطور که اسویریدوف می گوید ، برای اولین بار در زندگی خود با دیدن مار به این بزرگی ، از این دیدار وحشت زده شد و عجله کرد تا در اسرع وقت این مکان را ترک کند.اندازه این مار ، همانطور که می گوید ، 6 آرشین (چهار متر) طول و سه ورشو (13.3 سانتی متر) ضخامت در نزدیکی سر دارد. بر اساس رنگ ، سویریدوف نتوانست دقیقا تعیین کند که خاکستری است یا سیاه.

در بهار 1924 ، با گروهی از کارگران ، از جمله 54 نفر ، در حال اطفای حریق جنگلی در منطقه دریاچه سانگول در داچا کسلینسایا ، پس از اطفاء حریق مذکور ، به ساحل سانگول آمدیم تا بعد از کار شستشو دهید و تصویر زیر را مشاهده کنید: آن حیوان و در بالای سطح آب تنها سر آن قابل مشاهده بود. هنگام حرکت ، امواج طوفانی از او جدا شد. همه کارگران به این نتیجه رسیدند که حیوان شنا یک مار بیشتر نیست."

علاوه بر این ، نویسنده نامه گزارش می دهد که ماهیگیران روی دریاچه ، با دیدن جانوری که در امتداد دریاچه حرکت می کند ، به سرعت به سمت سواحل حرکت کردند.

مورخان محلی می نویسند

بوریس کازاکوف در مقاله "مار بزرگ" می نویسد که در سال 1889 تاجر اوشاکوف در مقاله ای در مورد یک مار خاکستری روشن با لکه های زرد در شکم و پهلوها گفت که بیش از یک بار دیده شده است ، از جمله عبور از رودخانه ایست در سه مایلی روستای Bobrovsky ، با یک خرگوش در دهان خود ، که نشان دهنده قدرت این حیوان است. طول آن تا 6.5 متر بود.

ذکر شده است که در سال 1869 در استان Tver صاحب زمین کیشنسکی یک مار را کشت ، طول آن 177 سانتی متر بود. پشت آن خاکستری بود ، شکم آن سفید مایل به زرد بود. عرض بدن مار سه انگشت است. این تنها ذکر وجود خزندگان بزرگ در قسمت اروپایی روسیه نیست.

به گفته K. G. کولیاسنیکووا ، در آغاز قرن بیستم ، در جنگل های نزدیک روستای سلیوانووشچینا ، منطقه داروسکی ، منطقه کیروف ، مارهای غیرمعمول وجود داشت که توله های آنها به درختان پناه بردند. مادربزرگش به یاد می آورد که در جنگل هنگام باران ، قارچ گیرها مارهایی را که از شاخه ها می افتند روی سر خود می اندازند. می توان فرض کرد که آنها می توانند مارهای آبی باشند ، که معلوم است قادر به بالا رفتن از درختان هستند.

اما ، به گفته شاهدان عینی ، این موجودات در مقایسه با مارهای معمولی بزرگ بودند.

می خواهم توجه داشته باشم که قبل از ورود اسلاوها-واتیچی به قلمرو Kirovshchina مدرن در قرن 9 ، این سرزمین ها توسط ماری ها ساکن بودند ، که فولکلور آنها ، همانطور که در بالا نشان داده شد ، حافظه آن روده را حفظ کرد.

طبق اطلاعات ارائه شده توسط B. Kazakov ، در پایان دهه 50 قرن بیستم ، یک مار سیاه با طول حدود پنجاه متر (!) در دریاچه آرگازی (منطقه چلیابینسک) و در یکی از تالاب های زغال سنگ زندگی می کرد. از ذخیره ایلمنسکی ، واقع در همان منطقه ، در سال 1940 یک مار بزرگ مشاهده شد.

در تابستان سال 1961 ، نه چندان دور از دریاچه بولشویه میاسوسوو ، یکی از ساکنان روستای اورازبائو مار را دید که "سر آن به اندازه یک ماهی گربه بزرگ بود". بدن به اندازه یک چوب ضخیم ، خاکستری ، حدود سه متر است."

برخی همه اینها را سرگرم کننده می دانند ، برخی دیگر یک افسانه قدیمی و قدیمی است. شاید این چنین باشد. اگرچه شواهدی وجود دارد که نشان می دهد در تابستان 2001 یک مار سیاه بزرگ با نقاط غیرمعمول در بدنش در مجاورت تاودا دیده شد. این چیست - وحشت در مقابل یک افعی معمولی؟ خیالات محلی؟ معماهای جدید؟

Image
Image

مانسیسک "آناکوندا"

آیا شبیه آناکوندا است؟ اما مطمئناً - یک آناکوندا. به همین خوبی شنا می کند ، از درختان بالا می رود و از آنها حمله می کند. فقط نوعی اورال ، مقاوم در برابر سرما. اما این نیز خبری نیست. آلفرد برم ، در اثر اصلی خود "زندگی حیوانات" ، به موردی اشاره می کند که یک قارچ بوآ امریکای جنوبی که از تهدید فرار کرده بود ، بی سر و صدا زندگی می کرد و در یکی از رودخانه های اروپای غربی زمستان گذرانده بود. و اگرچه خود طبیعت گرای در مورد شایعات در مورد خون خواری مارهای بزرگ مانند آناكوندا ، بوآ یا پیتون مشكوك بود و استدلال می كرد كه آنها "قادر به بلعیدن مرد ، گاو یا اسب نیستند" ، اما نویسندگان دیگر برعکس می گویند.

انگلیسی P. P. Foccett در مورد حادثه ای که برایش در آمریکای جنوبی اتفاق افتاده است می گوید. این قایق رانی ، که او و چند سرخپوست در آن بودند ، مورد حمله یک آناکوندا به ارتفاع هجده متر قرار گرفت. هندی که به آب افتاد طعمه او شد. در این حمله ، آب اطراف قایق با حرکات مار جوش خورد. عجیب است که جنگلدار کوزنتسف در نامه خود چنین آب جوش را ذکر کرده است.

اطلاعاتی در مورد anacondas آمازونی وجود دارد که به گفته بومیان برزیل ، طول آنها به 20 متر می رسد. بسیاری از مردم بر اثر این مارهای عظیم در جنگل می میرند. معمولاً مردان. آناکوندا شکار می کند و در درختان بالای مسیری که از سلوا عبور می کند آویزان است.

آلفرد برم می نویسد که طول آناکوندا کمی بیش از هشت متر است ، "خوب شنا می کند ، می تواند برای مدت طولانی در زیر آب بماند و برای مدت طولانی در کف استراحت کند". بنابراین سعی کنید چنین کنجکاوی را با یک میله بترسانید و با قایق در امتداد زمین های خود حرکت کنید …

به گفته شاهدان عینی ، به نقل از همان نویسنده ، یک مار بزرگ دیگر - یک تنگ کننده بوآ معمولی - قادر است هنگام حمله یا دفاع ، ضربه های قوی با دم خود وارد کند. چگونه می توان بیانیه مشابهی را از گزارش اوشورکوف به خاطر نیاورد؟

اما در مورد مار پیتون هیروگلیف ، اطلاع دهندگان موارد زیر را به برم گفتند: "وقتی این هیولا ، مانند یک چوب بزرگ ، می خزد ، در چمن و بوته های بلند می لرزد ، پس از دور می توان به دنباله ای پیکر عظیم او پی برد."

چرا yalpyn uy بیشتر شبیه آناکوندا است و نه مثلاً پیتون ، که بر خلاف همان محدود کننده بوآ کاملاً شنا می کند؟ واقعیت این است که آناکوندا ارتباط مستقیمی با آب دارد ، در آنجا زندگی می کند و شکار می کند. طول آناکوندا مانند yalpyn uy به 16 تا 20 متر می رسد و با چنین ابعاد عظیمی زندگی در خارج از آب دشوار است. هر دوی این مارها برای شکار و تفریح از درختان بالا می روند.

آناکوندا

قصه ها و شاهدان عینی

مورخ قرن هجدهم جرارد میلر در مقاله خود "شرح پادشاهی سیبری" در مورد آرینتسی می نویسد - افرادی که در طول سفر میلر در امتداد ینیسی زندگی می کردند. آرینی های یک شهرک به دلیل حمله گسترده مارهای بزرگ از بین رفتند ، از جمله "یکی از اندازه فوق العاده ، با سر بزرگ و بدن براق مانند طلا" *.

قابل ذکر است که یکی از ساکنان با کشیدن موی اسب در اطراف یورت خود فرار کرد (چگونه نمی توان داستان اوشورکوف را در مورد شکارچی به یاد آورد که برای فرار از یالپین یقه اسب بر سر گذاشت) و خاکستر را در نزدیکی یورت ریخت.

به نوبه خود ، پاول باژوف در سه داستان خود: "درباره مار بزرگ" ، "مسیر مار" ، "نزدیک معدن قدیمی" چیزهای زیادی در مورد یالپین یا می گوید. در اولین داستانهای ذکر شده ، شرح مار عظیم الجثه آورده شده است:

"و اکنون بدن یک مار عظیم الجثه از زمین بیرون می زند. سر از جنگل بلند شد. سپس بدن درست روی آتش خم شد ، در امتداد زمین کشیده شد و این معجزه به سمت ریابینوفکا (رودخانه) خزید و همه حلقه ها از زمین بیرون می آیند! بله انجام می دهند هیچ پایانی برای آنها وجود ندارد."

در داستان "در معدن قدیمی" ، باژوف محدوده یک مار بزرگ را ذکر می کند:

"من نمی دانم در اورال شمالی چگونه است ، اما در اورال میانی و جنوبی این مار خارق العاده اغلب مار ، مار بزرگ نامیده می شود ، احتمالاً به این دلیل که مدتهاست مکالمه ای انجام می شود ، بخشی از آن توسط طبیعت شناسان گذشته پشتیبانی می شود (سبانیف ، به عنوان مثال) ، در مورد وجود گونه خاصی از مار - دونده ".

نویسنده روسی تأکید می کند که داستانهای مربوط به پولوز ، تصویر او از دوران کودکی آشنا بود. از این رو می توان استنباط کرد که در دهه 80-90 قرن XIX ، ملاقات با یالپین غیر معمول نبود. علاوه بر این ، به گفته نویسنده اورالیایی ، تصویر یک مار غول پیکر در میان جمعیت روسیه اورال "نه از نمادگرایی باستانی و نه از گفتگوهای اخلاقی ، بلکه از تأثیرات بیرونی اطراف" آمده است.

همانطور که باژوف نوشت ، روس های ساکن اورال پولوز بزرگ را استاد همه مارها می دانستند (دیدگاه های مشابه ماری را به خاطر بسپارید!) و طلا ، که "دسترسی به طلا را برای برخی تسهیل می کرد ، مکان ها را نشان می داد و حتی" اجازه می داد طلا پایین آمد »، دیگران را راند ، ترساند و یا حتی کشته شد».

Image
Image

در سرزمین باژوف ، در نزدیکی شهر پولسکوی ، امروز برخورد با مارهای بزرگ غیر معمول رخ داد. در اینجا چگونگی توصیف ولادیمیر نیکولاویچ سورنکوف ، ساکن پولسکووی ، ملاقات با یک حیوان غیر معمول در نزدیکی رودخانه پولوی:

رویدادی که من در مورد آن صحبت می کنم در دهه شصت اتفاق افتاد ، من چهارده ساله بودم. آن وقت بود که چیزی را دیدم که تا پنجاه و پنج سالگی دیگر ندیده بودم. مار روی سنگ پرچم عظیمی دراز کشیده بود و خود را گرم می کرد ، که از ناحیه پای کوه آمده بود.مار شنگوی دراز کشیده بود ، به صورت مارپیچ جمع شده بود و سرش روی بدنش قرار داشت و بدون چشمک زدن به من خیره شد. اول ، چشمم به او خورد.

چشم ها بزرگ ، گویا و انسانی بودند. رنگ بدن ، خوب به خاطر ندارم ، تیره ، خاکستری ، با لکه های بزرگ ، کمی تیره تر است. شروع شد ، من این را به یاد آوردم ، زیرا دوربین بدون این که چشم از من بردارد ، مارپیچ را باز کرد و از من دور شد و تقریباً مانند آب در لبه سنگی روی چمن ها سرریز کرد. طول مار حدود یک متر و هفتاد بود. مار انواع رنگها و اندازه ها را دیده است ، اما من قبلاً یا تا به حال چنین چیزی ندیده ام."

البته ، می توان نسخه ای را ارائه داد که این مار یک مار شکم زرد (خزری) (Coluber caspius) بود - بزرگترین مار در اروپا ، به ارتفاع 2.5 متر. علاوه بر این ، مارهای خزر خاکستری رنگ هستند. اما جانورشناسان ادعا می کنند که حداکثر برد این مار تداخل ولگا-اورال است.

تو کی هستی ، یالپین؟

اینکه آیا یک مار غول پیکر وجود داشته است یا نه ، یک موضوع بحث برانگیز است. علاوه بر این ، هیچ شواهد مادی مستقیمی از وجود آن وجود ندارد. و علم عاشق حقایقی است که نمی توان آنها را رد کرد.

البته ، س theال را می توان به این شکل حل کرد: بدون شواهد - بدون مشکل. و سپس ، مانند هرگز ، کلمات گزارش K. M. اوشورکووا: "آکادمی علوم کلر و سابانیف را در مورد وجود مارهای بزرگ در جنگل های اورال باور نداشت و بنابراین ، تا کنون ، هیچ کس جرات نکرده است ، بدون خطر از دست دادن شهرت خود ، س ofال وجود مار را مطرح کند. در اورال. " خوب ، اما اگر شجاعت را جمع آوری کرده و تمام حقایق فوق را مقایسه کنید؟ و در عین حال ، توجه داشته باشید که اطلاع دهندگان با یکدیگر ارتباطی ندارند.

یالپین کیست؟ ثمره اختراع شکارچیان وحشت زده؟ ترس های تجسم یافته از دهقانان مست؟ یا حیوانی که با وجود بلایای طبیعی زنده ماند؟

Image
Image

برخی تجربیات را می توان از تجزیه و تحلیل جلسات افراد با یالپین ذکر کرد:

1) اندازه مارها متفاوت است: ضخامت قطر 6 تا 18 سانتی متر. طول از 1 متر 70 سانتی متر تا 16 متر (بر اساس برخی داده ها ، تا چند ده متر). اندازه یالپین یویا به احتمال زیاد به سن ، محل زندگی و غذا بستگی دارد. ممکن است انواع مختلفی از مارها وجود داشته باشد. بر اساس اندازه و مسیر ، شبیه به اثر یک چوب روی چمن یا ماسه ، Yalpyn uy وزن محکمی داشت.

2) این مار به رنگ خاکستری روشن (طلایی ، فولادی در آفتاب) یا سیاه است. سر بزرگ است ، "مانند گربه ماهی" ، با لکه ای در پیشانی. روی بدن یک طرح زیگزاگ یا لکه های زرد یا حتی قرمز وجود دارد. این احتمال وجود دارد که روی جمجمه یکی از گونه های یالپین یویا "به شکل شاخ" رشد کرده باشد. چشم ها تا قطر سه سانتی متر بیرون زده اند.

3) می توان فرض کرد که دامنه این مار تا قرن 17 (زمانی که وجود تمساح ها در Pskov Chronicle در 1582 و در یادداشت های مسافران Herberstein و Horsey ذکر شد) از قسمت اروپایی روسیه تا دور گسترش یافت. شرقی علاوه بر این ، حیوانات عجیب و غریب می توانند در آب و هوای سخت کشور ما وجود داشته باشند ، که در آغاز قرن 20 توسط جانورشناس A. Krulikovsky ثابت شد و به عنوان مثال یک لاک پشت را از آسترا هانی آورد ، که بیش از پنج سال در آن زندگی کرد. حوضچه ای در نزدیکی روستای لازارف در استان ویاتکا.

از قرن نوزدهم ، یالپین یویا در قلمرو پرم امروزی (در نزدیکی شهر کنگور) ، سوردلوفسک ، مناطق چلیابینسک ، در منطقه Khanty-Mansiysk ملاقات شده است. در قرن نوزدهم ، تعداد زیادی برخورد با یک مار غول پیکر در شمال چلیابینسک ثبت شد. این به این دلیل است که در شمال این منطقه دریاچه ها و باتلاق های زیادی وجود دارد ، به ویژه در حوضه رودخانه تچا ، که به عنوان یک قاعده ، جلساتی در آن برگزار می شد. اما با افزایش جمعیت ، رشد صنعت ، با وخامت اوضاع زیست محیطی در این منطقه ، مار ممکن است به طور کامل از آن مکان ها ناپدید شده باشد.

3) یالپین در باتلاق ها ، دریاچه های آب شیرین ، رودخانه های احاطه شده توسط جنگل زندگی می کرد. در سوراخ های عمیق (حفره) خارج از مخزن ، مار استراحت کرده و شاید خواب زمستانی داشته باشد ، زیرا هیچ اطلاعاتی در مورد تشخیص یالپین یویا در دوره زمستان وجود ندارد. به احتمال زیاد ، مار بزرگ در صورت تجمع زیاد مارهای مشابه در یک منطقه خاص یا به دلیل خطر دیگری ، شب را روی درختان گذراند.بر این اساس ، می توان فرض کرد که یالپین گاهی اوقات ، نوع خود را می خورد.

4) Yalpyn uy شکار شکار ، پستانداران ، از جمله حیوانات اهلی. او به شخصی حمله کرد ، به عنوان یک قاعده او را کشت ، در نتیجه از قلمرو او و شاید از فرزندانش محافظت کرد. می توان فرض کرد که او نیز مانند یک مار آبی مدرن ماهی می خورد.

5) مانند خزندگان مدرن ، یالپین دوست داشت از سنگ ها در زیر نور خورشید لذت ببرد. برای راحتی در حلقه ها دراز کشید. در نتیجه این اندازه بزرگ ، بدن او شبیه سرسره بود. به احتمال زیاد ، یالپین یک حیوان خونگرم نبود.

6) مار به خوبی روی سطح آب شنا کرد. به احتمال زیاد زیگزاگ ، مار. از این رو امواج بزرگی که در آب حرکت می کند از این رو ایجاد می شود. درختان را به خوبی صعود کرد. برای این منظور ، فرایندهایی روی بدن او وجود داشت که از لغزش جلوگیری می کند.

7) این مار توانایی هیپنوتیزم کردن قربانیان خود را داشت. این امر منجر به از دست دادن نقاط مرجع مکانی توسط قربانی می شود. این مار مخالفان خود را نیز با ضربه دم کشت. موارد حمله وی از درخت ثبت شده است. این احتمال وجود دارد که او قربانیان را مانند یک آناکوندا خفه کند. از کوه ، او قربانی را تعقیب کرد ، در یک توپ جمع شده بود. بنابراین راهی برای اجتناب از آغوش او این است که در یک خط مستقیم حرکت نکنید.

البته ، خواننده داستان "تخم مرغ های مرگبار" میخائیل بولگاکف را به خاطر می آورد ، که به هر حال ، در اواسط دهه 1920 ، پس از تصور دیدار شاهدان عینی با یک خزنده مرموز در کریمه ، نوشته شده است. به نظر می رسد حق همه این است که تصمیم بگیرند که موارد فوق یک افسانه است یا واقعیت. در عین حال ، نباید فراموش کرد که باورنکردنی ترین و غیرقابل توضیح ترین گاهی ساده و پیش پا افتاده می شود …

توصیه شده: