"کودک تار" از دنیای دیگر در کنتاکی

فهرست مطالب:

تصویری: "کودک تار" از دنیای دیگر در کنتاکی

تصویری: "کودک تار" از دنیای دیگر در کنتاکی
تصویری: مرغ کنتاکی یا سوخاری Kentucky Fried Chicken | Morgh Sokhari 2024, مارس
"کودک تار" از دنیای دیگر در کنتاکی
"کودک تار" از دنیای دیگر در کنتاکی
Anonim

یک موجود غیر معمول ، شبیه به چیزی شبیه سنجاق ، تیره و گویی از رزین ساخته شده است ، فقط یک بار از خانه ای که مادر با دو فرزندش در آن زندگی می کرد ، دیدن کرد. اما این یک زن و یک دختر را مادام العمر ترساند

"کودک رزینی" از دنیای دیگری در کنتاکی - هیولا ، موجود ، کنتاکی ، شب ، شبح ، بیگانه
"کودک رزینی" از دنیای دیگری در کنتاکی - هیولا ، موجود ، کنتاکی ، شب ، شبح ، بیگانه

در تابستان سال 1961 ، یک زن و یکی از دو دختر نوجوانش درست در خانه خود در کنتاکی (ایالات متحده) با یک موجود یا روح شبح روبرو شدند.

این موجود آنقدر غیر معمول به نظر می رسید که برخی از محققان معتقدند هیچ ارتباطی با ارواح ، هیولاها یا بیگانگان ندارد ، اما از بعد دیگری یا حتی از خود جهنم به اینجا آمده است.

این مورد عمدتاً به لطف سوابق یوفولوژیست لئونارد اسپرینگفیلد ، که در آن سالها رهبری گروه CRIFO (تحقیقات غیرنظامی اجسام پرنده بین سیاره ای) را بر عهده داشت ، به دست ما رسید. اسپرینگفیلد این موجود را یک بیگانه می دانست.

جایی در اوایل آگوست ، هنگامی که شب بود و ساعت ساعت یک و نیم را نشان می داد ، خانم ملکه ناگهان در اتاق خواب خود بیدار شد و "موجود وحشتناکی" را دید که در نزدیکی تختش در هوا معلق بود.

"این چیزی شبیه اشک بود با یک سر گرد کوچک بدون گردن ، بسیار شبیه به اسباب بازی های پلی پلی (غلطک های بادی اسباب بازی به شکل سنجاق). چین و چروک در اطراف چشمهای بزرگش می درخشید ،"-زن به سختی می تواند توصیف کند این موجود ، بنابراین قبل از آنکه بتوانم نگاه بهتری به آن داشته باشم.

Image
Image

ناگهان این "بشقاب" ، که رنگ آن بسیار تیره بود ، از اتاق خانم ملکه به سرعت وارد مهد کودک شد ، جایی که دو دختر ملکه ، برندا و جودی در آن خوابیده بودند.

جودی 14 ساله بلافاصله از خواب بیدار شد وقتی این موجود به اتاق پرواز کرد و به موجود تیره ای که روی تختش معلق بود خیره شد. این دختر بعداً این موجود را توصیف کرد: "یک کودک بزرگ رزینی با چشمان بسیار بزرگ".

Tar-baby نام عروسک تار-بچه در قصه های عمو ریموس است که برادر فاکس برای فریب و گرفتن برادر خرگوش ساخت. برادر خرگوش "بچه رزین" را برای موجودی زنده گرفت ، با او جنگید و محکم به رزین چسبید. او فقط با نبوغ ذاتی خود نجات یافت.

Image
Image

به گفته جودی ، پوست این موجود در واقع ناهموار ، مرطوب و چسبناک به نظر می رسید ، گویی پوشیده از قیر است. و سپس دختر احساس کرد که این موجود سعی می کند او را متقاعد کند که از تخت بلند شود.

"من می دانستم که او می خواهد من به جایی بروم ، و خودم را برخلاف میل خود از رختخواب بیرون کشیدم. اما ناگهان قدرت این موجود از بین رفت و بلافاصله ناپدید شد."

شاید این موجود از مقاومت سرسختانه نوجوان ترسیده بود یا دلیل دیگری هم داشت ، اما برای همیشه به "بعد" خود رفت و دیگر به خانه ملکه ها برنگشت.

برخی از محققان معتقدند که این می تواند یک دیو باشد که به دنبال تسخیر روح کودک بوده است ، بخشی دیگر این است که این مهمان اتفاقی از دنیایی دیگر بوده که توسط نیروی انسانی جذب شده است.

هم جودی و هم مادرش از این ملاقات آنقدر ترسیده بودند که این ترس و شوک برای آنها تا آخر عمر باقی ماند. بهترین اثبات این که این اتفاق واقعاً رخ داده است ، و نه فقط یک شوخی یا داستان به خاطر شهرت.

توصیه شده: