2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
برخی از داستانهای پدیده های عجیب و غریب ، با برخی تصادفات مرموز ، همچنین با تصادفات باورنکردنی همراه هستند. گویی نوعی از موجودات قادر مطلق از این طریق سرگرم می شوند
در سال 1958 ، دو نفر کاملاً متفاوت با نامهای یکسان - چارلز وتزل ، دو موجود کاملاً متفاوت را در دو مکان کاملاً متفاوت مشاهده کرد.
نام چارلز وتزل از رایج ترین نام دور است و این دو نفر هرگز ملاقات نکرده اند ، از یکدیگر اطلاع نداشتند و به هیچ وجه با هم ارتباط نداشتند. گفته می شود ، از قضا ، هر دو پسرهایی به نام چارلز داشتند.
در روز شنبه 8 نوامبر 1958 ، اولین چارلز وتزل در نزدیکی ریورساید ، کالیفرنیا بود ، هنگامی که با موجودی عجیب دو پا و خزنده مانند (خزنده) روبرو شد. مرد در آن لحظه با اتومبیل خود در امتداد خیابان اصلی شمالی رانندگی می کرد و فقط به خاکریز رودخانه سانتا آنا که در آن روزها کمی آب گرفتگی داشت نزدیک شد.
ناگهان رادیو در ماشین او متوقف شد و وقتی شروع به تغییر به ایستگاه های رادیویی دیگر کرد ، فقط سکوت حاکم شد. Wetzel که از رادیو منحرف شده بود ، سرعت خود را تا حد زیادی کاهش داد و در این لحظه بود که ناگهان هیولایی ناشناخته به اندازه یک مرد از هیچ جا ظاهر شد.
آن را پوست پوسته پوسته پوشانده بودند و شبیه تلاقی مارمولک و مرد بود. به جای بینی ، یک نقطه خالی روی صورتش (پوزه) وجود داشت ، هیچ گوش هم وجود نداشت و چشمانش در تاریکی به خوبی می درخشید. دهان بزرگ بود و کاملاً باز شد. هیولا مستقیماً به سمت ماشین وتزل شتافت.
مرد بعداً گفت: "سر او گرد بود و شبیه یک ماسک هولووین ترسناک بود." او بازوهای نسبتاً بلند و نامتناسب موجود را مورد بررسی قرار داد و پاها نیز بلند و در کناره های بدن قرار داشت.
وقتی هیولا به سرعت به شیشه جلو رفت ، وتزل از ترس گاز را فشار داد و ماشین تکان خورد و باعث شد هیولا از کاپوت بیرون بیاید و به ماشین ضربه بزند. وتزل هنگام لرزش خودرو با هیولایی که چرخ هایش را پشت سر گذاشته بود ، احساس لرزش کرد ، اما ترمز نکرد ، بلکه به سرعت به حرکت خود ادامه داد.
وتزل بلافاصله به کلانتری رفت و همه اتفاقاتی که برایش افتاده بود را بازگو کرد. وقتی پلیس خودروی وی را مورد بررسی قرار داد ، متوجه خط و خش هایی در قسمت پایینی خودرو شد ، انگار که خودرو واقعاً به چیزی در جاده برخورد کرده است. همچنین خط و خش های طولانی روی شیشه جلو اتومبیل به چشم می خورد.
اما وقتی پلیس به محل رسید ، هیچ کس یا چیزی را در آنجا پیدا نکرد. حتی با سگ های خدماتی.
هنگامی که یک محقق از ریورساید شروع به انجام این پرونده کرد ، او به طور غیر منتظره با موردی روبرو شد که در همان سال و همچنین در ایالات متحده رخ داد ، اما خیلی زودتر - در 28 جولای. و در این مورد ، هنوز هم با فردی به نام چارلز وتزل اتفاق افتاده است.
اما این Wetzel نه از بستگان Riverside Wetzel بود و نه آشنایان او ، او به طور کلی یک غریبه بود. با این حال ، او همچنین ناگهان با موجودی اسرارآمیز روبرو شد ، اگرچه این اتفاق در نبراسکای دور رخ داد.
موجودی که دومین چارلز وتزل دید ، موجودی شبیه کانگورو بود که تقریباً دو متر ارتفاع داشت. وقتی شکار می کرد او را در بیابانی دید. و او تنها ساکن محلی نبود که در همان زمان چنین موجوداتی را در اینجا دید.آنها سعی کردند این "کانگوروها" را بگیرند ، اما هیچ کس موفق نشد ، و پس از موجودیت آنها در جایی ناپدید شدند.
این حادثه آنقدر بر وتزل دوم تأثیر گذاشت که او ، صاحب یک کارخانه آبجوسازی محلی ، حتی یک آبجو را به نام این موجود - آبجو کانترو Wetzel نامگذاری کرد.
این همزمانی عجیب چارلز وتزلز ، که در همان سال ، با تفاوت چند ماهه در نقاط مختلف کشور ، موفق به ملاقات با چیز دیگری شد ، هنوز بسیاری از محققان را شگفت زده می کند ، اگرچه این کنجکاوی خنده دار بیشتر از چیزی ترسناک تلقی می شود.
توصیه شده:
شانس باور نکردنی یا مسافر زمان؟
سفر در زمان یکی از قدیمی ترین ایده های نویسندگان داستان های علمی تخیلی و فقط افرادی است که می دانند چگونه رویاپردازی کنند. گاهی اوقات به نظر می رسد که چنین پدیده ای هرگز اتفاق نخواهد افتاد ، اما با ملاقات با افرادی مانند ملوین ویلسون ، شروع به شک می کنید. واقعیت این است که این مرد ، برای چهارمین بار در 10 سال گذشته ، موفق به کسب مبلغ هنگفتی شده است. خود مرد در مورد شانس باورنکردنی خود به سادگی اظهار می کند: "من فقط خودم را در زمان مناسب در مکان مناسب می بینم"
گالتون باور نکردنی چارلز دمری
یادداشتی در مجله Vestnik Evropy از سال 1807 نمی تواند توجه خوانندگان را به خود جلب کند: "در یکی از مجلات لیون جزئیات جالبی در مورد برخی خوشمزه های فوق العاده وجود دارد که اکنون کل شهر را شگفت زده می کند. این مرد چارلز دومری نام دارد. معده اش آنقدر سیری ناپذیر است و همه نوع غذا را آنقدر سریع می پزد که چارلز بیچاره مجبور می شود چندین بار در شب بلند شود. در صورت کمبود مواد غذایی ، او تنباکو می کشد یا جویده و علف می بلعد. " برای اینکه مردم را شوکه نکند
10 مورد پزشکی باور نکردنی
پزشکی علم بی نهایت جالبی است. همه عجیب ترین موارد پزشکی به نوعی با یک معجزه مرتبط هستند: با قابلیت های معجزه آسای بدن انسان ، علم ، یا حتی حماقت انسان. در اینجا 10 داستان وجود دارد که هر کدام به راحتی می توانند بخشی از مجموعه تلویزیونی "پزشک خانه" شوند. یا اگر خوب فکر کنید ، یک فیلم ترسناک. تشنج سودوکو در سال 2008 ، یک مرد 25 ساله هنگام اسکی در بهمن گرفتار شد. شکستگی لگن و پارگی طحال مورد نیاز است
یک توله سگ با بینی باور نکردنی برای قند به تشخیص دیابت کمک می کند
صاحبان آن به خیابان پرتاب کردند ، یک تریر کوچک به نام Tiny یک دندان شیرین وحشتناک بود ، او می داند چگونه در همه جا شیرینی پیدا کند ، زیرا بوی شکر را بطور فوق العاده ای بوی می دهد. و از این توانایی برای آموزش تشخیص دیابت به افراد استفاده شد. توله سگ ریز ، که از گرسنگی و سرما می میرد ، توسط رهگذران در نزدیکی یک جاده شلوغ سوار شد. بدیهی است که حیوان از خودروی عبوری به بیرون پرتاب شد. جک راسل تریر به یتیم خانه منتقل شد و در آنجا از او کمک گرفت. دامپزشکان نیستند
8 پیش بینی باور نکردنی در مورد آینده که هرگز محقق نشد
چشم اندازهای ما از آینده همیشه پیچیده تر از هاوربرد یا کفش های کتانی فیلم های روبرت زمکیس بوده است. البته فیلم های علمی تخیلی بد (و گاهی خوب) تصاویر متفاوتی را نشان داده اند: قرص های غذایی ، ماشین های پرنده ، جت پک های شخصی و ساقی های روباتیک. اما آینده پژوهان همچنین ظهور جهان های فوق العاده جدیدی را پیش بینی کردند که اکنون کاملاً فراموش شده اند - به عنوان مثال ، دنیایی که در آن حروف C ، X و Q از الفبای انگلیسی ناپدید می شوند