توطئه جهانی بیگانگان

فهرست مطالب:

تصویری: توطئه جهانی بیگانگان

تصویری: توطئه جهانی بیگانگان
تصویری: 13 تئوری توطئه که حقیت داشتند 2024, مارس
توطئه جهانی بیگانگان
توطئه جهانی بیگانگان
Anonim

در طول 50 سال گذشته ، دولت های کشورهای پیشرو جهان واقعیت حضور بیگانگان بر روی زمین را پنهان کرده اند

توطئه جهانی بیگانگان
توطئه جهانی بیگانگان

برگرفته از قطعنامه سمپوزیوم بین المللی "ناهنجاری های طبیعی و فضایی ، مشکلات اکولوژی جهانی و بقای بشر". مبتکران و سازمان دهندگان آن بنیاد اورال روریش ، روزنامه "Komsomolskaya Pravda" ، JSC "Permturist" ، انجمن شهر Ufologists بودند. حامیان عمومی این رویداد PNOS و اداره شهر پرم بودند.

بیش از 20 شهر روسیه ، در خارج و دور در خارج ، از جمله دانشمندان ، یوفولوژیست ها ، نمایندگان فرهنگ ، مطبوعات ، رادیو ، تلویزیون و تعدادی از اعترافات مذهبی ، نمایندگان خود را به سمپوزیوم فرستادند. حدود 200 شرکت کننده ثبت نام کرده اند:

"67 سال از سومین تجدید نظر ائتلاف بین سیاره ای ناظران به بشریت می گذرد ، که در رادیو در سال 1929 به زبانهای اصلی سیاره ما پخش شد: انگلیسی ، چینی ، روسی و اسپانیایی. دولت های کشورها درخواست تجدیدنظر را بدون اظهار نظر گذاشتند و مطبوعات به سرعت آن را به عنوان یک شوخی رادیویی ، شبیه آنچه توسط خبرنگاران رادیو روی صحنه بردند و نمایشنامه ای بر اساس رمان اجرا کردند ، ارائه کردند. اچ جی ولز "جنگجوی جهان ها".

Image
Image

اگرچه به بشریت 50 سال فرصت داده شد تا تأمل کند ، اما در روسیه این متن فقط در سال 1991 ، پس از انتشار کتاب "آسگارد - شهر خدایان" ، زمانی که مهلت پاسخ به پایان رسیده بود ، به طور گسترده شناخته شد. با قضاوت بر اساس این سند ، ناظران اعزامی توسط ائتلاف بین سیاره ای به زمین اطلاعات کامل و موثقی در مورد وضعیت سیاره ما ندارند.

در طول 50 سال گذشته ، دولت های کشورهای پیشرو جهان واقعیت حضور بیگانگان بر روی زمین را پنهان کرده اند و مهمتر از همه ، روابط خود را با تمدن بیگانه ای که بشریت را برای هزاره ها به طور کامل تحت کنترل داشته است ، پنهان کرده اند.

یوفولوژیست های جهان شواهد زیادی دارند که این نوع کنترل برای مردم مضر است. به همین دلیل است که دولت ها دانشمندان ، محققان و سیاستمداران را که در حال بررسی وجود بیگانگان بودند ، و همچنین تخریب تمام حقایق بازدید از سیاره ما توسط سایر تمدن های بیگانه که در ائتلاف بین سیاره ای ناظران گنجانده شده بودند ، بی اعتبار می کردند. اعضای جداگانه دولت های کشورهای مختلف سعی کردند حقیقت را به مردم بگویند ، که برای جان خود هزینه کردند.

بنابراین ، رئیس جمهور گرانادا در نتیجه کودتای نظامی از سمت خود برکنار شد ، زیرا او موضوع حضور بیگانگان را قبل از سی و سومین نشست سازمان ملل مطرح کرد. وزیر امنیت آمریکا جیمز فارستال از پنجره آسمان خراش به بیرون پرتاب شد فقط به این دلیل که او اصرار داشت اطلاعات مربوط به روابط دولت آمریکا با تمدن بیگانه را منتشر کند. لیست سیاستمداران و دانشمندان مرده ای که علیه کنترل بیگانگان بر بشریت صحبت کردند بسیار طولانی است …"

با این حال ، از لیست واقعاً طولانی کسانی که به دست "دولت سیاه" کشته شده اند ، روی یک نفر تمرکز می کنیم ، شاید از نظر مردم عادی برجسته ترین نباشد ، اما همچنین از آخرین لیست کسانی که می خواهند تا حقیقت را به بشریت برساند.

میلتون ویلیام کوپر ، در مردم عادی - بیل - شخصی که شرح حال او در همه منابع به صورت بسیار مختصر ، کوتاه و بحث برانگیز نوشته شده است.

اسرار آمیز ، همه در دسترس نیست. فردی با شخصیت قوی ، اما بسیار پیچیده. نویسنده و روزنامه نگار رادیویی بسیار حرفه ای و "تیز".به گفته اعضای دولت کاخ سفید در کلینتون: "خطرناک ترین مفسر رادیویی در آمریکا."

دوستان ، همکاران و همکاران سابق وی عمیق ترین احترام را هم برای ارتش و هم متعاقباً برای حرفه نویسندگی او حفظ کرده اند. با ظهور یک فرد مهربان و نرم اندام ، توانایی های رزمی ، عکس العمل او و همچنین توانایی استفاده بی نقص از انواع مختلف سلاح ، تحسین اطرافیان را برانگیخت. افرادی که کوپر را به خوبی می شناختند او را میهن پرست واقعی آمریکا می نامیدند.

Image
Image

بیل کوپر در 6 مه 1943 در خانواده یک خلبان نظامی متولد شد. وی در سال 1961 از دبیرستان Uyamato ژاپن فارغ التحصیل شد و به نیروی هوایی ایالات متحده پیوست. در سال 1965 او با افتخار به ذخیره اعزام شد. با این حال ، در پایان همان سال ، کوپر پیشنهاد پیوستن به نیروی دریایی را دریافت کرد. به عنوان بخشی از نیروی دریایی ، وی در ویتنام جنگید ، درجه پیشگام درجه یک را دریافت کرد.

وی با نشان "For valor" ("V" از کلمه انگلیسی "valor") و مدال "برای شایستگی های نظامی ، شجاعت و قهرمانی" به وی مدال افتخار شرکت کننده در خصومت های نیروی دریایی اهدا شد. پس از بازگشت از ویتنام ، وی به وزارت اطلاعات نیروی دریایی منتقل شد. دارای بالاترین مجوز امنیتی (Q، SI). در سال 1975 با افتخار به ذخیره منتقل شد.

در پایان خدمت در ایالت آریزونا ساکن شد. مشغول نوشتن و روزنامه نگاری رادیویی است. او یک نمایش رادیویی را در موج کوتاه 7.415 مگاهرتز با نام "ساعت زمان" افتتاح کرد. او همچنین یک مهمان و مجری مکرر در رادیو جهانی مسیحی در نشویل ، تنسی بود. وی با همکاری سایر محققان ، زمان زیادی را به حل جنایات و جنایات خدمات درآمد داخلی ایالات متحده اختصاص داد ، که باعث نارضایتی جدی ثروتمندترین خانواده های یهودی در آمریکا شد ، که در واقع بنیانگذاران سیستم مالیاتی بودند. آغاز قرن بیستم

نتایج تحقیقات بارها در رادیو اعلام شد. در نتیجه ، کوپر بارها تحت بازرسی های مالیاتی ، تحریکات و حتی تلاش های خدمات مالیاتی قرار گرفت تا چندین پرونده جنایی علیه او را بر اساس جرایم مالی ادعایی جعل کند.

میلتون اولین بار در نشست بین المللی شبکه مشترک UFO (MUFON) در 2 ژوئیه 1989 به طور عمومی صحبت کرد. کوپر در سخنرانی خود حقایق تکان دهنده ای را که در پشت صحنه دولتهای آمریکا و دیگر دولتها رخ می دهد به جهان ارائه کرد. کوپر به روشنی توضیح داد که چرا در جهان چه می گذرد و چه نیروهایی پشت همه اینها هستند.

او یکی از اولین کسانی بود که در نوشتن مطالعه ضد صهیونیستی "پروتکل های بزرگان صهیون" در مورد توطئه ماسونهای یهودی برای تصرف قدرت نامحدود با تمرکز سرمایه جهانی در دست گروه کوچکی از ماسونهای یهودی و نابودی بیشتر بشریت در این اثر ، میلتون آشکارا از سازمان ها و همچنین نام نویسندگان اصلی بدبختی های بشریت نام برد.

با این سخنرانی ، میلتون کوپر در واقع حکم مرگ خود را امضا کرد ، زیرا به دولت نامرئی در تمام دولتهای جهان دست زد. با این حال ، دلیل موجهی وجود دارد که معتقد باشیم او عضو گروه بین المللی DeMolay بوده و احتمالاً به لطف قیمومیت این دستور ، توانسته است فعالیتهای سیاسی و روزنامه نگاری خود را تا سال 2001 ادامه دهد.

در سال 1991 ، کوپر تنها کتاب خود را با عنوان "کتابی که با استعداد بزرگ نوشته شده بود" منتشر کرد و به عنوان پرفروش ترین کتاب زیرزمینی خودآزمایی آمریکا تبدیل شد و تا به امروز نیز باقی مانده است.

برخی از ناشران آمریکایی ، حتی پس از مرگ ویلیام کوپر ، از چاپ کتاب جسورانه او می ترسند ، و قسمت دوم - آنها قاطعانه امتناع می کنند. یا به دلیل جهل و عدم تمایل به دانستن آنها ، یا شاید به دلیل پایبندی آنها یا حتی وابستگی آنها به نظم ماسونی-یهودی ، به ویژه ، و "دولت سیاه" شیطانی به طور کلی.

Image
Image

واقعیت دیگری جالب است که بیل کلینتون شخصاً (ظاهراً با دریافت دستورالعمل های بالا از روچیلدز ، راکفلرز ، سوروس و غیره) ، به شخص میلتون ویلیام کوپر علاقه مند شد و پرونده شخصی خود را از مدیر FBI درخواست کرد. مدیر FBI با نقض قوانین آمریکا پرونده شخصی را به رئیس جمهور این کشور تحویل داد. در اوایل دهه 90 ، کوپر علیه مدیر FBI شکایت کرد. این پرونده برجسته بارها تحت عنوان "Filegate" در مطبوعات پوشش داده شد.

مخالفان میلتون کوپر ادعا کردند که آنچه او نوشت درست نیست ، زیرا نویسنده هیچگونه واقعیتی را که گفته های او را تأیید کند به مردم ارائه نداده است. دیگران او را یک فرد کاملاً عادی از نظر روانی اعلام نکردند. رسانه های آمریکایی تمام تلاش خود را کردند تا استعداد کوپر به عنوان روزنامه نگار ، نویسنده و مدرس کمرنگ شود. نویسنده این مقاله بخش بزرگی از انتشارات رسانه های آمریکایی درباره ویلیام کوپر را با دقت مطالعه کرده است.

به جرات می توان گفت که همه آنها ، به استثنای چند مورد ، شبیه فریاد و فحش یک تاجر بازار اودسا هستند. شما هرگز از این سال نمی کنید که چه نوع دگرگونی هایی می تواند با متخصصان محترم قلم اتفاق بیفتد. بسیاری از مقالات ، که از تمام چارچوب های اخلاق روزنامه نگاری عبور می کنند ، مانند افترا های کثیف ارزان قیمت به نظر می رسند. خوب ، با نظرات منتشر شده از محققان مشهور جهان مانند دیوید آیک ، دگرگونی هایی با ماهیت متفاوت نیز رخ داده است: "این مقاله درخواستی وجود ندارد".

در حقیقت ، هر روز ، به مدت 12 سال ، سالن ها مملو از شنوندگان بود و هر یک از برنامه های رادیویی او با یک خط تلفن طولانی به پایان می رسید.

اگر تحقیقات و خلاقیت ویلیام بسیار ناچیز بود ، چرا دولت فدرال آمریکا اینقدر عصبی بود؟ چرا محتوای بسیاری از مقالات نوشته شده توسط افراد مشهور با شهرت خوب حذف شد؟ چرا ، به مدت 11 سال ، کوپر از دستگیری بر اساس پرونده های هرچند دروغین ، اما هنوز جنایی كه "توسط حسابداران دقیق یهودی سرویس مالیاتی" ساخته شده بود ، می ترسید؟ به هر حال ، اولین پرونده در سال 1990 علیه او مطرح شد. درست است ، در این صورت سرویس درآمد داخلی نتوانست گناه متهم کوپر را اثبات کند و دادگاه را از دست داد. اما بعداً ، چندین مورد جدید ساخته شد.

بسیاری از یوفولوژیست های آمریکایی و انگلیسی پاسخ های کاملاً قطعی و مستدلی به این سالات دارند. آنها از کشتن کوپر به دلیل محبوبیت و شهرت او می ترسیدند. و این کار چندان آسانی نبود - کشتن یک افسر اطلاعاتی نیروی دریایی آموزش دیده. آنها از دستگیری او می ترسیدند ، زیرا می دانستند که تمام پرونده های جنایی جعلی است و اگر حقیقت آشکار شود ، آزار و اذیت قضایی می تواند منجر به یک رسوایی بزرگ سیاسی شود.

علاوه بر این ، کوپر یک فرد بسیار مستقیم بود ، یعنی یک دیپلمات بد. او می تواند "عصبانیت خود را از دست بدهد" و منابع اطلاعات خود را نام برد. و این احتمال وجود دارد که این امر با افشای کامل "بیلدربرگ" ، "ایلومیناتی" ، "دولت سیاه" و این واقعیت که هر دولت آمریکا در 45 سال گذشته تابع آنها بوده است ، پایان یابد. به طور کلی ، تنها با قضاوت در مورد برخی از اطلاعاتی که در زیر ارائه می شود ، این پایان امپراتوری آمریکا خواهد بود.

در زیر یک ارائه اصلی توسط میلتون ویلیام کوپر در نشست بین المللی MUFON در 2 ژوئیه 1989 در لاس وگاس ، نوادا آمده است. این سخنرانی به منظور جلوگیری از تداخل احساسی نویسنده این مقاله (با اختصارات جزئی) به صورت مستقیم بیان شد.

پیشگفتار

بسیاری از منابع اطلاعاتی که در این مطالعه استفاده می شود هنوز محرمانه هستند. با این حال ، من آماده هستم در هر سطحی که شخصاً آنها را خوانده یا در 1970-1973 با آنها شفاهی آشنا بودم ، در دادگاه سوگند یاد کنم. من می توانم نام و نام خانوادگی تقریباً 38 افسر اطلاعاتی نیروی دریایی ایالات متحده را که با اسناد مورد استفاده در این مطالعه آشنا هستند و می توانند صحت آن را تأیید کنند ارائه دهم ، مگر اینکه اسناد متعلق به نیروی دریایی اطلاعات غلط اصلی باشند.

به منظور همسویی زمانی ، من همچنین از برخی از مطالب عمومی استفاده کردم که تأیید آنها امکان پذیر نیست. بنابراین ، به منظور عینیت ، پیشنهاد می کنم همه مطالب را به عنوان یک فرضیه در نظر بگیرم.

من بر این اعتقاد راسخ هستم که بیگانگان به همان اندازه که ذاتاً فرزندان شیطان هستند ، یک واقعیت هستند. حضور آنها تنها قطعه مفقوده در کل معمای پیچیده است که به وحدت بخشیدن حقایق عرفانی متفاوت و قرار دادن همه رویدادها به ترتیب زمانی کمک می کند. اکثریت قریب به اتفاق شواهد ، شواهد تاریخی و مدرن ، فرضیه ای را که در زیر بیان شده است ، پشتیبانی می کند.

Image
Image

حضور بیگانهحقیقت

در سالهای پس از جنگ ، دولت ایالات متحده با زنجیره ای از رویدادها روبرو شد که بسیار فراتر از تصور ، قادر به تغییر آینده خود و همچنین آینده همه بشریت بودند. این رویدادها آنقدر باورنکردنی بود که باور آنها غیرممکن است. رئیس جمهور مبهوت ترومن در پرتو حوادث رخ داده ، کل فرماندهی عالی کاملاً ضعیف احساس می شد ، و این بعد از پیروزی مخرب ترین و پرهزینه ترین جنگ در تاریخ توسط ایالات متحده رخ داد.

ایالات متحده تنها کشوری بود که بمب اتم ساخت و از آن استفاده کرد. سلاح جدید پتانسیل از بین بردن هر گونه دشمن و حتی خود سیاره زمین را داشت. در آن زمان ، آمریکا دارای بهترین اقتصاد ، پیشرفته ترین فناوری و بالاترین استاندارد زندگی بود.

فقط می توان میزان سردرگمی و نگرانی عمیق نخبگان دولتی ایالات متحده را تصور کرد ، که فهمیدند یک فضاپیمای فرازمینی ، با هدایت موجوداتی که در نمای انسانها شبیه حشرات هستند ، در صحرای نیومکزیکو سقوط کرد.

بین ژانویه 1947 و دسامبر 1952 ، دست کم 16 کشتی بیگانه سقوط یا فرود آمد. 65 کشته و یک بیگانه زنده پیدا شد.

از این تعداد (UFO) 13 - در ایالات متحده: 11 مورد در نیومکزیکو ، 1 نفر - در آریزونا ، 1 - در نوادا کشف شده اند. یک فضاپیما در نروژ و دو فضاپیما در مکزیک سقوط کردند. مشاهدات بشقاب پرنده ها به حدی زیاد بود که با توجه به در دسترس بودن و کیفیت تجهیزات شناسایی و پرسنل آموزش دیده ، مطالعه و بررسی هر یک از وقایع غیرممکن شد.

بشقاب پرنده در 13 فوریه 1948 در فلات نزدیک شهرک آزتک در نیومکزیکو کشف شد. یک بشقاب پرنده دیگر در 25 مارس 1948 در محوطه اثبات ماسه های سفید در همان ایالت پیدا شد. این قطر 100 پا (تقریبا 30 متر) بود.

در مجموع 17 بیگانه از هر دو شیء پرنده کشف شد. اما یافته مهمتر تعداد زیادی از اعضای بدن انسان بود که در هر دو بشقاب پرنده ذخیره شده بود … این یافته های تکان دهنده به مخفی ترین رازهای تاریخ جهان تبدیل شده است.

ما با فناوری های ناشناخته و غیرقابل درک برای ما روبرو هستیم: مکانیکی ، الکتریکی ، هیدرولیک و سایر موارد. بشقاب پرنده ها توسط راکتور کوچکی به اندازه توپ بسکتبال به حرکت در می آیند و از انرژی پاک استفاده می کنند.

برای مطالعه این پدیده ، گروه خاصی از بهترین دانشمندان کشور در دسامبر 1947 تشکیل شد. او در پروژه مخفی "Sign" - "Sign" (Sign) شرکت داشت ، بعدا - در دسامبر 1948 ، به "Gradge" - "Grudge" (کینه) تغییر نام داد. در پایان پروژه گریدج 16 جلد تحقیقات علمی جمع آوری شده است و به پروژه کتاب آبی - کتاب آبی تغییر نام داده است.

تیم های آبی برای مکان یابی و حمل بشقاب پرنده ها ، دستگیری بیگانگان زنده یا مرده و پاکسازی شواهد ایجاد شده است. بعداً آنها به عنوان بخش آلفا شناخته شدند و همه در چارچوب پروژه های Pouns و Pluto آموزش ویژه ای دیدند.

آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) به طور خاص توسط فرمان امنیت ملی ریاست جمهوری در اواخر سال 1947 تنها برای برخورد با بیگانگان ایجاد شد.

شورای امنیت ملی برای نظارت بر سیا و فعالیت های بیگانگان ایجاد شد. تنها پس از مجموعه ای از جلسات شورای امنیت ملی ، حوزه سیا بعداً گسترش یافت و سازمان نیز تخصص خود را در انجام عملیات مخفی در داخل و خارج از کشور آغاز کرد.

تولد راز پنهان

9 دسامبر 1947 به اصرار دبیران شورای عالی نظامی فارستالا, مارشال, پترسون و مدیر وزارت امور خارجه جورج کنانا ترومن دستور NSC-4 "اقدامات اطلاعاتی برای هماهنگی سرویس اطلاعات" را امضا کرد. فارستال ، مارشال ، پترسون و کنان در شورای روابط خارجی خدمت کرده اند.

علاوه بر دستور NSC-4 ، دستور NSC-4A نیز صادر شد که به مدیر آژانس اطلاعات مرکزی اجازه می داد در مورد عملیات یا پروژه های مخفی جاری به شورای عالی نظامی گزارش ندهد. مدیر سیا می تواند در مورد چنین عملیات / پروژه هایی تنها پس از اتمام گزارش دهد. دستور NSC-4A به مدیر CIA اجازه می داد بدون تأیید و تأیید شورای عالی نظامی عملیات پنهانی و پروژه های مخفی را انجام دهد. همچنین به سیا اجازه داد تا عملیات روانی محرمانه ای را برای اطلاع رسانی نادرست به مردم آمریکا در مورد بشقاب پرنده ها انجام دهد.

چند نفر می دانند این یعنی چه؟ من توضیح خواهم داد: این بدان معناست که CIA از آزادی کامل برای انجام هرگونه عملیات مخفی در ایالات متحده و فراتر از آن برخوردار بود و از زمان تصویب NSC-4A ، آنها موظف به گزارش به هیچ کس ، حتی رئیس جمهور ، نبودند. تنها بند الزامی در پیوست NSC-4A این بود که همه این عملیات یا پروژه ها مغایر با منافع ایالات متحده نیست.

بعداً ، دستورات موقت NSC-10 و 10/1 جایگزین و جایگزین NSC-4 و NSC-4A شدند و قدرت و قابلیت های CIA را برای برنامه ریزی و انجام عملیات مخفی افزایش دادند. این دستورات در صورت مغایرت با منافع امنیت ملی کشور ، مجازات اقدامات غیرقانونی و سوء استفاده از قدرت را به همراه داشت. واکنش ساختارهای مربوط به ظاهر این دستورات ، در پرتو حوادث تکان دهنده در اواخر دهه 40 ، به طرز شگفت آوری ملایم بود. در شورای عالی نظامی ، هیچ کس رأی مخالف نداد.

گروه هماهنگی اجرایی با هدف تجزیه و تحلیل عملیات انجام شده تنها پس از موفقیت آمیز آنها ایجاد شده است. در صورت شکست عملیات ، رئیس جمهور و دولت نمی خواستند از آن مطلع شوند. بنابراین ، رئیس جمهور ایالات متحده یک مانع محافظتی بین خود و عملیات / پروژه های مخفی کنونی ایجاد کرد. در صورت شکست ، نشت اطلاعات یا رسوایی بین المللی ، رئیس جمهور آمریکا می تواند بدون ترس از کنگره و مردم بگوید که برای جلوگیری از استیضاح ، برای اولین بار در مورد آنچه که اتفاق می افتد می شنود.

در آینده ، این مانع حفاظتی توسط سازمان های اطلاعاتی استفاده شد تا همه روسای جمهور بعدی آمریکا از مداخله در امور خود جلوگیری کنند. آنها آنچه را که مناسب می دانستند انجام دادند و تنها آنچه را که برای آنها مفید بود به رئیس جمهور گزارش دادند تا بودجه بیشتری از کنگره دریافت کنند.

مطابق دستور NSC-5410/1 ، یک شورای علمی مخفی ایجاد شد. دانشمندان را دعوت کرد ، از دانش آنها به طور موقت در صورت نیاز استفاده شد. بعداً ، دستور NSC-5410/5 اعضای شورای علمی دائمی را تأیید کرد.

تمام دستورات اجرایی مخفی شرح داده شده در بالا 4 سال بعد به عنوان مبنایی برای ایجاد "MAJESTIC-12" (MJ-12) عمل کردند.

Image
Image

اولین قربانی رازداری

جیمز فارستال ، وزیر دفاع ایالات متحده ، فردی آرمان گرا و عمیقا مذهبی بود. اگرچه او بعنوان سومین نامزد در لیست اصلی "Mighty 12" ذکر شده بود ، اما او به شدت با محرمانه بودن در مورد بشقاب پرنده ها و بیگانگان مخالف بود. او قاطعانه معتقد بود که مردم باید حقیقت را بدانند. فارستال در مورد این حادثه با رهبران حزب مخالف و همچنین رهبران کنگره صحبت کرد. هیچ کس او را باور نکرد.

برخی از سیاستمداران اطلاعات فارستال را به عنوان یک شوخی بد تلقی کردند ، در حالی که برخی دیگر با نگرانی به او به عنوان فردی که دچار ناراحتی عصبی شده بود نگاه می کردند و تعطیلات را توصیه می کردند. ترومن ، با اطلاع از اینکه فورستال اسرار دولتی را فاش می کند ، خواستار استعفای فوری خود شد. با این حال ، وی بعداً این دستور را جایگزین دستور انجام درمان روانپزشکی و پیشگیرانه در بیمارستان دریایی بتسیدا کرد.

به دستور ترومن ، بازدید اعضای خانواده از فارستال ممنوع شد. در روز ترخیص از بیمارستان ، 22 مه 1949 ، صبح زود ، ماموران سیا در طبقه 4 به وزیر دفاع آمدند. آنها ملحفه ای به گردن جیمز بستند ، او را در حالت بیهوشی خفه کردند و سپس ، انتهای دیگر را به رادیاتور بستند و از پنجره به بیرون پرت کردند.

دفتر خاطرات محرمانه فارستال توسط سیا ضبط و برای مدت طولانی در کاخ سفید نگهداری می شد. در این مدت ، آنها توسط متخصصان بازنویسی شدند و بعداً ، فقط به دلیل تقاضای عمومی ، به صورت تصفیه شده منتشر شدند. نسخه اصلی به CIA ارسال شد و بعداً توسط یک مامور منتشر شد وایتلی استرایبر در قالب یک کتاب فوق العاده "باشکوه".

گونه های بیولوژیکی بیگانه

یک بیگانه زنده در تصادف روزول 1947 به توصیه پزشک دستگیر شد ونوار بوش به نام موجودیت بیولوژیکی فرازمینی (EBE) نامگذاری شد. در اولین سال بازداشت در یک پایگاه نظامی مخفی ، در بازجویی ها ، IBO ، به طور معمول ، دروغ گفت. او فقط به س questionsالاتی که می خواست پاسخ دهد پاسخ می داد.

او به س questionsالاتی که دوست نداشت پاسخ نداد. یک سال بعد ، کمی باز شد. اطلاعاتی که توسط مأموران سیا به آنها ارائه شد ، حداقل بسیار زیاد بود. بعدها این اطلاعات در اسناد پروژه کتاب زرد گنجانده شد. بسیاری از عکسهای IBO توسط عوامل گرفته شده است. من ، در میان بسیاری دیگر ، یکی از کسانی بودم که این عکسها را سالها بعد در اوایل دهه 70 دیدم.

در سال 1951 IBO بیمار شد. کادر پزشکی نتوانستند به او کمک کنند ، زیرا هیچ کس اطلاعات کافی در مورد ماهیت این افراد نداشت. می توان دریافت که سیستم تغذیه ای-تنفسی IBO مانند گیاهان دارای پایه کلروفیل است.

بسیاری از پزشکان ، زیست شناسان ، گیاه شناسان و حشره شناسان برای مشورت دعوت شده بودند. گیاه شناس ، دکتر گیلرمو مندوزا توانست بخشی از کمک های پزشکی و گیاه شناسی را ارائه دهد. او تا 2 ژوئن 1952 ، روز مرگ ، تحت نظارت پزشکی IBO بود.

در اوایل سال 1952 ، سرویس مخفی شروع به ارسال سیگنال به فضا کرد. در ابتدا ، برای یافتن نحوه ارائه کمک به ISS و در عین حال ایجاد ارتباط با هدف دستیابی به فناوری های بیگانه تصور شد. این آغاز پروژه سیگما بود. هیچ پاسخی از فضا دریافت نشد. اما پروژه نجات یافت و سیگنالها به امید برقراری تماس بین سیاره ای ارسال شد.

Image
Image

تأسیس آژانس امنیت ملی

با دستور مخفی مورخ 4 نوامبر 1952 ، رئیس جمهور ترومن آژانس فوق مخفی امنیت ملی (NSA) را ایجاد کرد. وظیفه اصلی NSA رمزگشایی زبان بیگانگان و شروع ارتباط با آنها بود. وظیفه دوم ، گوش دادن و تجزیه و تحلیل انواع پیام ها در داخل و خارج از کشور بود که از دستگاه های الکترونیکی ناشی می شد تا اطلاعات طبقه بندی شده ، چه زمینی و چه فضایی را جمع آوری کند.

وظیفه سوم این است که از حداکثر امنیت محفوظ بوده و از انتشار اطلاعات مربوط به حضور بیگانگان بر روی زمین جلوگیری شود. وظایف محوله به NSA ادامه پروژه سیگما بود که همانطور که می توانید تصور کنید با موفقیت کامل انجام شد. این سازمان آنقدر مخفی بود که تا همین اواخر از هر 50 هزار نفر 1 نفر از وجود آن مطلع بود.

امروزه NSA وظیفه دارد ارتباطات خود را با ایستگاه روی ماه و دیگر اجرام فضایی مخفی حفظ کند. NSA از همه قوانین مستثنی است مگر اینکه متن این قوانین به طور خاص تصریح کند که NBA باید آنها را رعایت کرده و در قبال آنها مسئول باشد.

مطالب بالا را دوباره بخوانید.این بدان معناست که ما در کشور سازمانی داریم که هر کاری را که می خواهد ، هرجا که بخواهد و به هر طریقی انجام می دهد. او مسئول آنچه انجام داده است نیست ، از کسی اطاعت نمی کند و از نظر قانونی بالاتر از هرگونه قانون ایالات متحده است.

امروزه NBA به عنوان آژانس پیشرو در بین تمام سازمان های اطلاعاتی آمریکا تبدیل شده است. 75 درصد از بودجه اختصاص داده شده برای فعالیتهای کلیه خدمات ویژه کشور را دریافت می کند. و همه شما به خوبی ضرب المثل آمریکایی را می شناسید: "جایی که پول می رود ، قدرت در آنجا زندگی می کند."

مدیر CIA (DCI) سازمانی را اداره می کند که کارهای خوب زیادی را برای این کشور انجام می دهد ، اما آنچه را که برای آمریکا سنگین است نیز انجام می دهد. مدیر سیا تا حدودی قدرت دارد ، اما نه آنقدر که شما فکر می کنید. بزرگترین و نامحدودترین قدرت (در ایالات متحده) در اختیار مدیر NSA است.

اگرچه جنگ سرد از قبل در جریان بود ، اما جنگ سردی برای بقیه بود ، اما نه برای نخبگان دولتی. رئیس جمهور ترومن دولت شوروی را از همه جزئیات آنچه در روزول اتفاق افتاده است مطلع کرد و در مورد توسعه این رویدادها در صورت تهدید حضور بیگانه به بشریت ادامه داد.

برنامه های متقابل آمریکایی-شوروی برای حفاظت از کره زمین و همچنین برنامه های بین المللی که شامل کشورهای بزرگ جهان می شد ، تدوین شد. با این حال ، مشکل اصلی این بود که چگونه می توان این برنامه ها را مخفی نگه داشت. تصمیم گرفته شد که یک سازمان مستقل ایجاد شود که بتواند نشت اطلاعات طبقه بندی شده در مورد بیگانگان از دولت ها و رسانه ها را متوقف کند.

در نتیجه ، در سال 1952 ، یک انجمن مخفی ایجاد شد ، که بعداً (در 1954) نام "گروه بیلدربرگ" را دریافت کرد. این گروه اولین نشست مخفی رسمی خود را تنها دو سال پس از ایجاد در هتل بیلدربرگ در شهر کوچک هلندی اوستربک برگزار کرد. مقر اصلی بیلدربرگها در ژنو سوئیس واقع شده است. امروزه دفتر مرکزی باشگاه بیلدربرگ در نیویورک ، در محل کاروانگی وقف واقع شده است.

گروه بیلدربرگ ، که شامل ثروتمندترین نمایندگان کره زمین بود ، وظیفه خود را برای ایجاد "دولت جهانی جدید" تعیین کرد. امروزه این افراد مطلقاً همه چیز روی کره زمین را کنترل می کنند. سازمان ملل متحد ، که توسط آنها ایجاد شد ، از زمان تأسیس تا به امروز ، فقط یک حکایت بود و باقی می ماند (منظور کوپر این است که تحت شعار کمک به کشورها ، در واقع سازمان ملل برای کنترل جهان ایجاد شده است).

Image
Image

اشتباه رئیس جمهور

در سال 1953 ، رئیس جمهور جدید استاد کاخ سفید شد. او مردی بود که به یک سازمان سازمان یافته واضح و دارای سیستم گزارش از پایین به بالا عادت داشت. روش وی تقسیم مسئولیت ها و مدیریت جمعی از طریق مشورت بود. او تنها زمانی تصمیمات عمده را می گرفت که مشاورانش نتوانستند به یک نظر متقابل برسند.

روش معمول او خواندن اسناد ، گوش دادن به نظرات و تأیید یکی از آنها بود. افرادی از اطرافیان رئیس جمهور گفتند که عبارت مورد علاقه رئیس جمهور این است "فقط به هر طریقی که می توانید این کار را انجام دهید".

فرمانده کل نیروهای مسلح متحد ، ژنرال کامل پنج ستاره دوایت دیوید آیزنهاور.

در اولین سال 1953 در دفتر بیضی کاخ سفید ، حداقل 10 دیسک پرواز جدید که سقوط کرده بود کشف شد و به همراه 26 بیگانه و 4 بیگانه زنده ثبت شد. چهار بشقاب پرنده در آریزونا ، دو مورد در تگزاس ، یکی در نیومکزیکو ، یکی در لوئیزیانا ، یکی در مونتانا و یک بشقاب پرنده دیگر در آفریقای جنوبی کشف شد. صدها مورد مشاهده بشقاب پرنده ها ثبت شده است.

چرا بسیاری از بشقاب پرنده ها سقوط کرده اند؟ زیرا از ترس برتری آنها ، ما از برقراری تماس مسالمت آمیز می ترسیدیم. نیروی هوایی آمریکا به طور تصادفی متوجه شد که یک پرتو گسیل رادیویی که از رادارها هدایت می شود ، بشقاب پرنده ها را ناتوان می کند. بنابراین ما شروع به سرنگونی هر کس که می توانستیم کردیم.

در زمان تصدی ریاست جمهوری ، آیزنهاور می دانست که باید با یک مشکل بیگانه برخورد کند.او می دانست حق ندارد این راز را به کنگره بگوید. در همان آغاز سال 1953 ، او به دوست و رفیقش ، یکی از اعضای شورای روابط خارجی ، روی آورد نلسون راکفلر … آیزنهاور و راکفلر شروع به ساخت یک ساختار مخفی کردند که به پرسش بیگانگان بپردازد. چنین ساختاری باید در یک سال ایجاد و شروع به کار می کرد. بنابراین ، ایده ایجاد MJ-12 (MAJESTIC-12) متولد شد.

عمو نلسون ویندزروپ آلدریچ او بود که آیزنهاور را متقاعد کرد تا برای ریاست جمهوری ایالات متحده نامزد شود. کل خانواده راکفلر و به همراه آنها ، کل امپراتوری راکفلر از آیک حمایت کردند. بنابراین ، از نظر روح و جان ، آیزنهاور متعلق به خانواده راکفلر بود.

با این حال ، درخواست کمک از راکفلر در مسئله بیگانگان بزرگترین اشتباه آیزنهاور بود که هم بر آینده ایالات متحده و هم بر آینده همه بشریت تأثیر گذاشت.

یک هفته پس از انتخاب به ریاست جمهوری ، آیزنهاور نلسون راکفلر را به عنوان رئیس کمیته مشاوران ریاست جمهوری منصوب کرد. راکفلر مسئول برنامه ریزی و سازماندهی مجدد ساختارهای دولتی شد ، چیزی که مدتها رویای آن را داشت. هنگامی که کنگره در آوریل 1953 این موقعیت را تأیید کرد ، نلسون به عنوان معاون وزیر بهداشت ، آموزش و رفاه منصوب شد. وزیر بود سرگرمی اویتا کالپ.

Image
Image

یک اتفاق باورنکردنی

در سال 1953 ، اخترشناسان اجسام بزرگی را در فضا کشف کردند که در جهت زمین حرکت می کردند. آنها با سیارک های بزرگ اشتباه گرفته شدند. با نزدیک شدن به زمین ، مشخص شد که این اجسام مصنوعی هستند و فقط می توانند کشتی های بین سیاره ای باشند. سیگما ارتباطات رادیویی بیگانه را رهگیری کرد. با نزدیک شدن به زمین ، اجسام عظیم به صورت زنجیره ای مساوی در امتداد خط استوا آویزان شدند. قصد ورود آنها ناشناخته بود.

شرکت کنندگان در پروژه سیگما و پروژه جدید افلاطون از طریق رادیو ، و همچنین با استفاده از یک زبان رایانه ای دوتایی ، موفق به تماس با بیگانگان شدند و در مورد محل فرود و تماس شخصی با نمایندگان یک سیاره ناشناخته بحث کردند. این دیدار در صحرا انجام شد. فیلم برخورد نزدیک شاه سوم نسخه فوق العاده ای از رویدادهای واقعی است.

مأموریت اعضای پروژه "فلات" ایجاد روابط دیپلماتیک با بیگانگان بود. یکی از اعضای تیم آنها تا زمان بازگشت آنها و امضای پیمان رسمی بین سیاره ای بین این نژاد و زمینی ها به عنوان گروگان باقی ماند.

در همان زمان ، اتفاق غیر عادی دیگری در ایالات متحده رخ داد. یک نژاد دیگر ، بیگانه هایی که از نظر ظاهر بسیار شبیه به انسان بودند ، در پایگاه نیروی هوایی هومستید در فلوریدا فرود آمد. آنها به راحتی با دولت آمریکا تماس گرفتند و با موفقیت مذاکره کردند.

آنها به ما در مورد اهداف خطرناک احتمالی مسابقه ای هشدار دادند که سفینه های فضایی در مدار بلند در اطراف خط استوا معلق بودند. (طبق منابع دیگر: هر یک از هشت کشتی تقریباً 5 کیلومتر قطر داشتند) آنها به ما کمک و محافظت کردند. آنها همچنین به ما در توسعه معنوی جمعیت جهان کمک کردند. یکی از شرایط اصلی آنها قبل از شروع کمک به ما ، الزام نابود کردن همه سلاح های اتمی ما بود. آنها از تبادل فناوری های خود با ما خودداری کردند ، زیرا به نظر آنها ما از نظر معنوی برای فناوری های بالا آماده نیستیم.

آنها گفتند که با دریافت فناوری های بیگانه در سطح توسعه معنوی پایین ، سعی خواهیم کرد که یکدیگر را از بین ببریم ، همانطور که همیشه این کار را کرده ایم. آنها به ما هشدار دادند که ما در مسیر خود نابودی هستیم ، باید از کشتن یکدیگر دست برداریم ، باید از آلودگی جو جلوگیری کنیم ، از تجاوز به کره زمین با استخراج وحشیانه منابع طبیعی از آن جلوگیری کنیم و باید با خود هماهنگ زندگی کنیم. و با طبیعت

دولت ایالات متحده به شرایط آنها با تردید زیادی نگاه کرد ، به ویژه در مورد حذف سلاح های هسته ای.ما چنین تجربه تاریخی نداشته ایم که بتوان برای تصمیم گیری درست به آن اشاره کرد. در نتیجه ، پیشنهاد آنها رد شد. دولت رهایی از تنها سلاحی که کم و بیش قادر به حفاظت از کره زمین در پرتو بسیاری از مداخلات بیگانه است ، احمقانه تلقی شد. همانطور که زندگی بعداً نشان می دهد ، این درست ترین تصمیم ما نبود."

دشوار و دلهره آور است که در مورد یک پیام باورنکردنی که توسط حقایق سنتی مانند اسناد ، عکس ها و فیلم ها یا حتی چند شهادت شاهدی که در دادگاه به صورت سوگند داده شده است ، حمایت نشود ، اظهار نظر کرد. بنابراین ، نویسنده آنچه کوپر در ابتدای سخنرانی خود گفته است را به خاطر می آورد که درک آنچه که خوانده است به عنوان یک فرضیه صحیح است.

دشوارترین لحظه زمانی است که این فرضیه با حقایق و شواهدی که قبلاً در زمین موجود است ترکیب شود. حادثه روزول امروزه توسط یوفولوژیست های جهان بیشتر به عنوان یک واقعیت تلقی می شود تا یک فرضیه. اجازه دهید ما نیز ، تنها به منظور طبقه بندی ، فرض کنیم که این یک حقیقت است. این امر به منظور درک این نکته ضروری است که انسان نما های یافت شده در محل حادثه در روزول توسط بسیاری از شاهدان به عنوان افرادی با قد کوتاه - تا 70 سانتیمتر توصیف شده است. یک ویژگی ظاهری آنها دهان بسیار کوچک بدون لب است ، بینی که به سختی روی صورت خودنمایی می کند ، اغلب به عنوان دو دهانه بینی در برجستگی صورت و دو دهانه کوچک در کناره ها ، جایگزین گوش ها می شود.

در جهان یوفولوژیکی ، آنها احتمالاً از دو سیاره "گریس" (خاکستری) نامیده می شوند: Zeta Reticuli - 1 و 2. بسیاری از منابع آنها را افرادی با پایه غذایی مانند کلروفیل برای گیاهان توصیف می کنند. حتی یک جمله وجود ندارد که این افراد به روش دیگری برای تغذیه نیاز دارند. دانستن این نکته مهم است ، زیرا وقتی صحبت از آدم ربایی (ربودن) ، یافتن قسمت هایی از بدن انسان و بدن حیوانات پاره می شود ، شاهدان و یوفولوژیست ها نیز آنها را "گریس" (خاکستری) توصیف می کنند ، اما قد آنها تقریباً 1 ، 5 - 1 ، 6 متر.

ویژگی های مشخصه صورت: بینی بلند ، وجود گوش. دهان آنها بزرگتر از دهان رتیکولین و پر از دندان های تیز است. سیستم غذایی آنها با Reticulians متفاوت است. پایه کلروفیل موجود است ، اما ضروری نیست. دلایلی وجود دارد که باور کنیم آنها گیاهخوار و گوشتخوار هستند.

هنگامی که میلتون کوپر در سخنرانی خود از دو تصادف در نزدیکی آزتک و در قلمرو "ماسه های سفید" صحبت می کند ، بیشتر در مورد "گریس" بینی بلند است ، که ممکن است ساکنان مریخ از صورت فلکی شکارچی باشند. این کشتی های آنها بودند که بر فراز خط استوا معلق بودند.

بیگانگان ، مشابه افرادی که کمک کردند ، در بسیاری از منابع به عنوان ساکنان صورت فلکی وگا توصیف شده اند. با توجه به طبقه بندی یوفولوژیست ها ، آنها به سه نژاد کمی متفاوت تقسیم می شوند: وگاس (گیاهخواران) ، آرکتوروس و پلیادس (پلیادیان). فرض بر این است که سطح توسعه آنها از هر نظر به میزان قابل توجهی از سطح گریس فراتر می رود. یوفولوژیست ها معتقدند که آنها کسانی هستند که در راس ائتلاف بین سیاره ای ناظران متحد قرار دارند.

اورول ویکتوروف

توصیه شده: