ارواح زیردریایی ها و هواپیماها

فهرست مطالب:

تصویری: ارواح زیردریایی ها و هواپیماها

تصویری: ارواح زیردریایی ها و هواپیماها
تصویری: فیلم آمریکایی نشان زن خیلی زیبا دیدنش را از دست نتین 2024, مارس
ارواح زیردریایی ها و هواپیماها
ارواح زیردریایی ها و هواپیماها
Anonim
ارواح زیردریایی ها و هواپیماها - زیردریایی ، شبح
ارواح زیردریایی ها و هواپیماها - زیردریایی ، شبح

شبح ها در عادت های خود گاهی به سوسک ها شباهت دارند. آنها همچنین ناگهان روشن می شوند و سپس خلاص شدن از آنها بسیار دشوار است. چنین "مستاجر دائمی" در سال 1916 بر روی زیردریایی آلمانی U-65 آلوده شد

یک روز پس از پرتاب شدن زیردریایی به آب ، یک اژدر روی عرشه آن منفجر شد. پنج ملوان و یک ستوان کشته شدند. و به زودی طبیعی ترین شیطان روی کشتی شروع شد! اعضای خدمه بارها ستوان متوفی را دیدند که روی عرشه در کمان ظاهر شد.

شاهدان به فرماندهی پایگاه شناور گزارش دادند: "او آنجا ایستاد و با دستان روی سینه به ما نگاه کرد."

فرمانده ناوگان زیردریایی آلمان ، دریاسالار شرودر ، گفت که همه اینها "مزخرفات خرافی است". انگار که سخنان دریاسالار را شنید ، ظاهر ظاهر متوقف شد.

تصویر
تصویر

با این حال ، دقیقاً یک سال بعد ، او بازگشت. و روزهای متمادی وقتی در یک سفر رزمی بود در محفظه های زیردریایی سرگردان شد. خدمه از نظر روحی بی روح بودند. ناخدا مجبور شد دستور بازگشت سریع را بدهد.

فرعی به خانه بازگشت. خدمه با عجله او را ترک کردند. افسوس که شب ستوان خدمه را در ساحل دنبال نکرد. او روی زیردریایی که در نتیجه این "قسم خورده" نامگذاری شده بود ، ماند. در غم و اندوه بی صدا ، شبح همچنان در محفظه ها تکان می خورد و از درهای فلزی محکم و محکم از یکی به دیگری می رفت.

وقتی دریادار شرودر از عصبانیت ناتوان خود با مشت مشت زد روی میز کوبید …

و در سال 1913 ، یک هواپیمای دوگانه هنگام فرود در فرودگاه نظامی مونتروز در اسکاتلند سقوط کرد. سه سال گذشت. و درست در آن زمان ، هنگامی که یک روح در زیردریایی U-65 ظاهر شد ، شور و شوق های دیگر آنها در فرودگاه اسکاتلند شروع شد.

جنگ جهانی اول در جریان بود. در پاییز 1916 ، در نیمه شب ، زنگ خطر در فرودگاه اعلام شد. مردم شنیده اند - هیچ کس نمی داند هواپیمای چه کسی در حال پرواز بر روی زمین بلند شدن است. شاید این یک افسر اطلاعاتی آلمان است؟!

یک جنگنده رهگیر بلافاصله به هوا بلند شد. او به مدت نیم ساعت یک هواپیمای ناشناس را در آسمان سیاه شب تعقیب کرد ، اما نتوانست از او پیشی بگیرد. با متوقف کردن تعقیب و گریز ، که نتیجه ای نداشت ، خلبان جنگنده ماشین خود را به سمت فرود هدایت کرد.

همه خلبانان پایگاه هوایی فرود را تماشا کردند. به سختی چرخ های زمین را لمس کرد ، ناگهان ناگهان دوباره اوج گرفت. او دایره ای بر فراز فرودگاه ایجاد کرد و دوباره پایین رفت. و سپس برای دومین بار از نوار فرود به خوبی به آسمان پرواز کرد و در امتداد آن بیش از ده متر نورد نکرد. پس از این ، سومین رویکرد به باند اجرا شد - این بار یک روش موفق.

خلبان جنگنده که به سختی از کابین خلبان بیرون می آمد ، با عصبانیت کنجکاو شد:

- بچه ها ، چه احمقی من را از فرود منع می کرد؟ فرود که کمی به او نزدیک می شود - می بینم که دو هواپیمای قدیمی در باند به طرف من می چرخد …

در همین حال ، هیچ یک از خلبانان پایگاه هوایی که فرود هواپیمای جنگنده را تماشا کردند ، "هواپیمای دوگانه قدیمی" را ندیدند.

از آن روز همه چیز شروع شد! تا سال 1940 ، از جمله ، در فرودگاه مونتروز ، یک "دو هواپیمای قدیمی" سعی می کرد هر از گاهی در شب فرود بیاید. برخلاف اولین ظاهر آن ، بعدها توسط بسیاری از افراد مشاهده شد. "دو هواپیمای قدیمی" به زمین رفت ، فرود آمد و … سپس هر بار در هوا ناپدید شد.

طبق مفروضات خلبانان پایگاه هوایی ، این شبح خلبان که در اینجا در سال 1913 درگذشت بارها و بارها سعی کرد با هواپیمای قدیمی خود به فرودگاه اصلی خود بازگردد. با این حال ، در آخرین لحظه ، ایده نفوذ در هواپیمای شبح از جهان دیگر به این ناگهان از بین رفت.

برخی نیروهای ناشناخته فراری را از دنیای زیرین به عقب می کشیدند. تلاشی برای انجام بیشترین ، شاید ، فوق العاده ترین پرواز در تاریخ هوانوردی - پرواز از پشت تخته قبر به دنیای افراد زنده! - هربار با شکست به پایان می رسید …

شامگاه 4 اکتبر 1930 ، هواپیمای غول پیکر P-101 ، بزرگترین کشتی هوایی آن زمان ، با پرواز بدون توقف به هند از بریتانیا خارج شد. روز بعد ، ساعت دو بامداد ، کشتی هوایی در زیر باران شدید بر دامنه ای در نزدیکی شهر بووو ، در شمال پاریس سقوط کرد. در لحظه برخورد با زمین ، 142 هزار متر مکعب هیدروژن فوراً برق زد و سیلندرهای کشتی را پر کرد. شعله های آتش چهل و هشت نفر از پنجاه و چهار سرنشین را کشت.

دو روز بعد ، جلسه معنوی تجربی دیگری در آزمایشگاه ملی تحقیقات روانی لندن برگزار شد. رسانه زن ایلین گرت دچار خلسه شد. رئیس آزمایشگاه هری پرایس و همکارانش آن روز در تلاش بودند تا با روح نویسنده فقید کونان دویل ارتباط برقرار کنند. به جای روح کونان دویل ، روح کاملاً متفاوتی با آنها تماس گرفت!

زن متوسط با غم و اندوه با صدای مردانه ای گفت:

- مجبورم انجامش دهم. کل جرم هواپیما ، به ویژه برای چنین موتورهای کم مصرف ، بسیار ممنوع است … و خود موتورها سنگین هستند. پنج بار به همین دلیل ، در طول آزمایشات ، به سختی موفق شدم ماشین را متصل کنم. نیروی بالابر به اشتباه محاسبه می شود - همه اینها را می توان از قرائت ابزارها مشاهده کرد. و این آسانسور آخرین تغییر جنون محض است … سکان گیر کرده است. خط نفت مسدود شده است. ما پایین پرواز کردیم - رسیدن به ارتفاع امکان پذیر نبود. آسانسور رایگان کاملاً محقق نشد. و بار برای چنین پرواز طولانی بسیار عالی بود. سرعت حرکت کم است ، ماشین از این طرف به آن طرف پرتاب می شود … فشار در پوسته به شدت افزایش یافته است - بافت منقبض شده است … موتورها بی فایده هستند - سنگین و ضعیف. آنها به ارتفاع رزمناو و همچنین در طول آزمایشات نرسیدند.

و آزمایشات اندک بود. هیچ کس واقعاً ویژگی های طراحی را درک نکرده است. و سپس ، در چنین هوایی ، در زیر باران شدید ، به طور کلی غیرقابل قبول است که به یک سفر طولانی بروید … پوسته از رطوبت متورم شد … ما راه می رفتیم ، دائماً با بینی غواصی می کردیم. نه همسویی ، نه افزایش قد … تحقیقات نشان می دهد: قاب بسیار سفت و سخت است و وزن خود پوسته نیز بسیار بزرگ است. آنها همچنین این قسمت میانی را کاملاً غیر ضروری کشاندند … فقط وزن اضافی از آن ، و برای موتورهای ضعیف - بار اضافی …

هنگامی که جی پرایس گزارشی از این جلسه معنویت گرایی منتشر کرد ، مهندس چارلتون ، که در توسعه کشتی هوایی P-101 شرکت داشت ، بلافاصله برای رونوشت کامل این جلسه به او مراجعه کرد.

وی سپس به مردم گفت:

این سند شگفت انگیز ، حاوی شرح مفصلی از همه آنچه در کشتی در آن روز سرنوشت ساز اتفاق افتاده است ، شامل بیش از چهل جزئیات کاملاً فنی است ، که معنا و اهمیت آنها را فقط متخصص می تواند ارزیابی کند. این ایده که شخصی که در جلسه حضور داشت می توانست همه این اطلاعات را از قبل دریافت کرده باشد ، برای من و همکارانم کاملاً پوچ به نظر می رسد.

همانطور که از رونوشت مسابقه به طور واضح نتیجه گرفته شد ، تمام این اطلاعات صرفاً فنی از جهان دیگر از ناخدا کشتی هوایی P-101 کارمایکل ایروینگ ، که در انفجار و آتش یک کشتی هوایی جان باخت ، آمده است …

و اکنون پیامی در مورد رویدادهای عجیب در کشتی دریانورد این بار. در ژانویه 1996 ، روزنامه مسکو مگاپولیس اکسپرس خوانندگان خود را با اخبار هیجان انگیز گیج کرد:

"سواستوپول با شایعاتی مبنی بر وجود یک شبح در رزمناو بزرگ ضد زیر دریایی مسکوا برانگیخته شد. دریاسالار کارکنان گروهی از افسران را در کشتی رزمناو مجهز کردند.گزارش آنها فرمان را حیرت زده کرد: در واقع یک شبح در کشتی زخمی شد! این ملوان ناشناس با روپوش سفید قدیمی و زخم های خونریزی روی صورتش بود. فقط در جای کشتی مشاهده شد. بی سر و صدا از داخل محفظه حرکت کرد و در اعماق آن ناپدید شد و دقیقاً از میان دیواره های کشتی نفوذ کرد."

حدود یک ماه بعد ، روزنامه بیشتر گزارش داد ، شبح از رزمناو ناپدید شد. اما معلوم شد … در مدرسه دریایی محلی به نام دریاسالار نخیموف. زنگ خطر در مدرسه اعلام شد. در پاسخ به تیراندازی در هوا ، شبح ناپدید شد … به منظور ظاهر شدن در رزمناو "لنینگراد" ، که در کنار رزمناو "مسکو" لنگر انداخته بود. این داستان برای ماه ها به اصلی ترین احساس شهری در سواستوپول تبدیل شد.

توصیه شده: