2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
قبرسی ها می گویند که نزدیک شهر است ایا ناپا در مدیترانه زندگی می کند هیولا … ظاهراً مدتهاست که شناخته شده است. حتی یونانیان باستان او را Scylla می نامیدند که توسط هومر در ادیسه خوانده شد. اما از آن زمان ، شخصیت هیولا به طور چشمگیری تغییر کرده است و او دیگر مردم را خراب نمی کند. مگر اینکه گاهی تور ماهیگیران را بشکند. بنابراین ، او To Filiko Teras نام دارد که می تواند به عنوان "هیولا دوستانه" ترجمه شود.
هیچ شواهد موثقی مبنی بر وجود این هیولا وجود ندارد ، به جز داستانهای ساکنان محلی ، که عکس هایی را به گردشگران ساده لوح نشان می دهد که دارای شبح مبهمی هستند. با این وجود ، هیولای Ayia Napa در هر بروشور تبلیغاتی که لذت سواحل شرقی قبرس را ستایش می کند ، آمده است. و ، همانطور که اکنون معلوم می شود ، بیهوده نیست.
این یک هیولا از دیدگاه مسافر جان اسمیت موفات است. سال 1889
قرار با هیولا
نویسنده مقاله در مورد هیولای آیا-ناپا توسط آشنای مسکو الکساندر سدنوف گفته شد. چند سال پیش ، او در قبرس در ایا ناپا تعطیل بود. این مکان اسکندر را به دلیل غواصی جذب کرد. و در اینجا ، در منطقه کیپ گرکو ، دریا و باد هزاران سال غارهای بزرگ زیر آب را در صخره های ساحلی حک کرده اند.
اسکندر ، به شدت طبیعت ، تصمیم گرفت برخی از آنها را کاوش کند. او البته شنیده بود که در کیپ گرکو بود که بیشتر اوقات هیولای بدنام دیده می شد. شاید در این غارها زندگی می کند اما مسکویت ما در این داستانها یک پنی را باور نمی کرد. او چنین استدلال کرد: به گفته قبرسی ها ، هر آب آبی که به خود احترام می گذارد باید هیولای خاص خود را داشته باشد. بنابراین آنها تصمیم گرفتند که دریای مدیترانه آنها بسیار سردتر از برخی از لوچ نس اسکاتلندی است و هیولای خود را با شجره نامه ای غنی تر از نسسی بدست آوردند.
باز هم ، یک جاذبه اضافی برای گردشگران ، اگرچه آنها قبلاً توسط ماسه طلایی سواحل معروف و آبهای ملایم آبی دریای مدیترانه جذب شده اند. اگر فقط اسکندر می توانست حدس بزند که به زودی با این "افسانه" روبرو می شود!
در اینجا این است که چگونه بود. یک روز صبح سدنوف با قایق به کیپ گرکو رفت. هوا خوب بود: ابری در آسمان وجود نداشت و دریا کاملاً آرام بود. مهمترین چیز این است که با غواصی شنا کنید و زیبایی بستر دریا را تحسین کنید. اما ساشا توسط غارهای مرموز جذب شد. ما لنگر را نه چندان دور از آنها انداختیم. سدنوف وسایل غواصی خود را پوشید و به زیر آب رفت ، در حالی که صاحب کشتی در کشتی ماند تا منتظر او باشد.
کیپ گرکو
شناگر در میان مرجانها ، ترساندن دسته های شاد ماهیان رنگارنگ ، غواص را به دهانه تاریک غار ، که در صخره قابل مشاهده است ، نزدیک کرد. و ناگهان پوزه تمساح از سوراخ بیرون آمد و با چشمان سیاه و بزرگ به اسکندر خیره شد. سدنوف چنان غافلگیر شد که تقریباً دهانه را رها کرد. او بیشتر تعجب کرد تا ترسید. به هر حال ، یک تمساح یک حیوان آب شیرین است. او از کجا در دریا آمده است؟
و "تمساح" در همین حال ، به طور کامل از غار خارج شد و به آرامی به سمت غواص غواص شنا کرد. و سپس ساشا دید که چقدر بزرگ است - ده متر طول ، یا حتی بیشتر. و اصلا تمساح نیست! بدن ضخیم ، بشکه ای شکل ، مانند بدن خوک است. در پشت یک تاج لایه ای وجود دارد. و دم مانند یک دلفین است. این Sedunov سپس بررسی کرد. و در آن لحظه او فقط یک دهان باز با دندانهای تیز عظیم دید.
در اینجا ترس چنان اسکندر را فرا گرفته بود که نمی توانست دست یا پای خود را حرکت دهد. فهمیدم که پایان کار به او رسیده است.و هیولا با آرامش گذشته را شنا کرد ، کمی آن را با یک قسمت پوسته پوسته خشن فشار داد ، و قبل از آن ، به نظر می رسید ، حتی به طرز طعنه آمیزی چشمک می زند: آنها می گویند ، انسان را رها نکنید!
به طور کلی ، اسکندر به یاد نمی آورد که چگونه سوار قایق شده است. و سپس برای مدت طولانی نمی توانستم به خود بیایم. اما توهین آمیزترین چیز این است که وقتی او درباره این حادثه به گردشگران و ساکنان محلی گفت ، همه معتقد بودند که او در حال ساخت یک افسانه است.
وب پاره
فقط یک ماهیگیر محلی به نام زوپیروس او را باور کرد. معلوم می شود که او نیز "این شانس را داشته است" که از نزدیک با این هیولا آشنا شود. یک بار Zopiros با پسران بزرگسال به دریا رفت. ماهیگیران با پیدا کردن یک مدرسه مناسب برای ماهیان آن ، تور خود را انداخته و شروع به ترال کردن کردند. و ناگهان این برخورد آنقدر تکان خورد که تقریباً به دریا افتادند.
در ابتدا ، ماهیگیران تصور می کردند که یک کوسه بزرگ را صید کرده اند. آنها شروع به انتخاب شبکه کردند و به تدریج آن را به سمت کشتی کشیدند. و سپس آنها چیز عظیمی را در او دیدند. و سپس آب کف کرد و سر هیولایی روی گردن بلند و انعطاف پذیر به سطح ظاهر شد.
هیولا با عصبانیت در حال ماهیگیری بود و دهان دندانه دار خود را در هم کشید - و در پرتگاه ناپدید شد و تکه های تور را با خود برد. ماهیگیری بیشتر دور از ذهن بود. ماهیگیران با عجله لنگر را وزن کردند و با سرعت کامل به سمت خانه حرکت کردند.
مارمولک ماهی خوار
چه باشد ، چه نباشد ، توصیفات هیولایی که توسط Sedunov و Zopyros مشاهده شده است منطبق نیست. هیولای سدنوف بیشتر شبیه تمساح است و قبرسی با چیزی شبیه دایناسور آشنا شد - یکی از خویشاوندان نسی. بنابراین ، یا یکی از آنها دروغ می گوید (یا حتی هر دو) ، یا ترس چشم های بزرگی دارد. دو هیولای مختلف نمی توانند در سواحل یک جزیره پرجمعیت بدون توجه زندگی کنند!
و اگر این هیولا هنوز در آبهای مدیترانه زندگی می کند ، چرا به مردم دست نمی زند؟ شاید او رژیم غذایی را ترجیح می دهد یا به طور کلی ، منحصراً از جلبک تغذیه می کند.
دگرگونی یک زیبایی
اما همیشه چنین نیست. قبرسی ها هیولای خود را با اسکیلای افسانه ای می شناسند ، که در زمان های قدیم هر دریانوردی را که بی تدبیری برای نزدیک شدن به سنگ او را بلعیده بود ، بلعید.
هومر در اودیسه این هیولا را اینگونه توصیف می کند. سنگ Scylla با قله ای تیز به آسمان بلند شد و برای همیشه با ابرهای تیره پوشانده شد ، دسترسی به آن به دلیل سطح صاف و شیب آن غیرممکن بود. در وسط آن ، در ارتفاعی که حتی برای یک تیر نیز غیرقابل دسترسی است ، غاری با شکافی رو به رو به دریچه ای تاریک در غرب: اسکیلای وحشتناک در آن زندگی می کرد. او 12 پا داشت ، روی شش گردن بلند و انعطاف پذیر که روی سرش بیرون زده بود.
فک های هیولا با دندانهای تیز و مکرر که در سه ردیف مرتب شده بودند برق می زد. با نگاه به بیرون از غار ، او با تمام سر شکار می کرد ، پنجه هایش را در اطراف سنگ می انداخت و دلفین ها و دیگر حیوانات دریایی را صید می کرد. هنگامی که یک کشتی از کنار غار عبور کرد ، اسکیلا با فک کردن تمام فک های خود ، فوراً شش نفر را از کشتی ربود. به این ترتیب او شش همراه اودیسه را خورد.
همانطور که می بینید ، هیولای Ayia Napa شباهت زیادی به Scylla هومر ندارد. با این حال ، این احتمال وجود دارد که آن نابینای بزرگ به سادگی بیش از حد پیش رفت و تسلیم اراده تخیل واقعاً بی حد و حصر خود شد. یا شاید Scylla در این مدت بهتر شده است؟ یا از نسل اوست؟
در برخی از افسانه های یونان باستان ، Scylla به عنوان یک دختر زیبا نشان داده شده است. گلوکوس ، خدای دریا ، به دنبال عشق او بود. اما جادوگر Kirka خودش اسیر فرمانده کل قوا شد. این مثلث عشق شکل گرفته است. جادوگر تصمیم گرفت رقیب خود را تعقیب کند. او آب را در محلی که اسکیلا شنا می کرد مسموم کرد. در نتیجه ، دختر به یک جانور وحشی تبدیل شد ، بدن زیبا او دچار تغییر شکل شد.
طبق افسانه دیگری ، این تغییر توسط همسر خدای دریا ، پوزیدون آمفیتریت انجام شد ، که متوجه شد همسرش اسکیل را معشوق خود کرده است و با همان شیوه وحشیانه از شر رقیب خود خلاص شد.
اما از آن به بعد آب زیادی زیر پل جاری شد. خدایان المپیکی مردند ، یا تأثیر آنها به صفر رسید. این بدان معناست که افسون های تحمیل شده توسط آنها کارآیی خود را از دست داده است. اما اگر روند معکوس تبدیل Scylla از یک هیولا به یک زیبایی آغاز شود ، چطور؟ سپس هر دو دگرگونی ظاهر و تغییر رژیم غذایی قابل درک است.
ساکنان تونل های زیر آب
فقط مشخص نیست که چرا هنوز یک تصویر واضح و شواهد قانع کننده دیگر از وجود هیولا آییا ناپا وجود ندارد. به نظر می رسد که در این منطقه از دریای مدیترانه حتی یک گوشه ناشناخته وجود ندارد و به سادگی هیچ جایی برای پنهان شدن چنین وحشتناکی وجود ندارد. به جز غارهای زیر آب. اگرچه غواصان آنها را کاملاً پوشش داده اند ، اما هنوز گوشه و کنارهایی وجود دارد که آنها نمی توانند یا جرات ورود به آن را ندارند.
این فرضیه وجود دارد که در روده های سیاره ما حفره های عظیمی پر از آب وجود دارد. آنها هزاران کیلومتر طول دارند. و کاملا محتمل است که زندگی ماقبل تاریخ در این غارها حفظ شده باشد.
چرا تصور نمی کنیم که مارمولک ها گاهی زیستگاه خود را ترک می کنند و به دنیای ما ظهور می کنند و در اولین علائم توجه دقیق به شخص خود ، وارد تونل های زیر آب می شوند؟ و به عنوان مثال ، نیسی ممکن است سفری به سواحل قبرس داشته باشد و هیولای مدیترانه ای ممکن است در جایی در لادوگا ظهور کند.
و اگر هیولا Ayia Napa فقط یک افسانه است ، یک اغوا کننده برای گردشگران ، چه اشکالی دارد؟ زندگی به این شکل لذت بخش تر است!
توصیه شده:
در کانادا ، آنها چیزی سیاه و عظیم را در دریاچه اوکاناگان دیدند و عکاسی کردند ، طبق افسانه ها ، یک هیولا در آن زندگی می کند
یکی از ساکنان شهر سامرلند کانادا متقاعد شده است که روز دیگر هیولای معروف با نام مستعار Ogopogo را دید که طبق افسانه ها در دریاچه Okanagan زندگی می کند. او همچنین موفق شد از این موجود قبل از غرق شدن در آب عکس بگیرد. اگرچه دیدن چیزی غیر از یک شیء سیاه کوچک که اثری طولانی و گسترده بر روی آب می گذارد ، دشوار است ، اما شاهد متقاعد می شود که کلمات او کاملاً درست است. به گزارش castanet.net ، زن درخواست کرد که تزریق خود را نشان ندهد
هیولا بچه های اینوئیت را زیر آب می کشد
Kalupalik (معروف به Calupilluite یا Callupilluk) هیولایی از اساطیر مردم بومی کانادا از گروه اینوئیت ها است. امروزه به احتمال زیاد این موجود چیزی شبیه بابایکا محسوب می شود ، آنها بچه های کوچک را می ترسانند تا به آب باز نزدیک نشوند. با این حال ، در دوران قدیم افسانه هایی در مورد او گفته می شد و افسانه ها ساخته می شد. توصیف کالوپالیک بسته به منطقه ممکن است متفاوت باشد ، اما همه آنها قبول دارند که کالوپالیک از نظر شکل انسان نما است. گاهی لباس می پوشد ، گاهی توصیف می شود
هیولا دختری را که در پایگاه نظامی آمریکا در ژاپن زندگی می کند می ترساند
در شهر ژاپنی فوسا ، واقع در غرب توکیو ، یک پایگاه بزرگ یوکوتا - پایگاه نیروی هوایی ایالات متحده وجود دارد. افراد زیادی در آنجا کار می کنند که به طور دائم در یوکوت با خانواده های خود زندگی می کنند. گروهبان آستین پوپ و همسرش لوری که یک دختر 3 ساله دارند ، آماده می شوند تا به زودی صاحب فرزند دوم خود شوند ، اما اخیراً کارهای شاد آنها تحت الشعاع اتفاقات عجیب قرار گرفته است. حتی در سال گذشته ، دختر پاپ دچار مشکل در خواب شد و وقتی لوری به ضبط های شبانه از طریق مانیتور کودک نگاه کرد ، بارها و بارها
من و برادرم در مورد هیولا چت می کردیم و سپس هیولا را در واقعیت دیدم
این داستان عجیب توسط یک کاربر اینترنتی با نام مستعار "Crooked Beats0v0" بیان شد. او مطمئن است که در دوران کودکی احتمالاً یک فرم فکر (تصویری از افکار ، تجسم یافته در واقعیت) با تخیل غنی خود ایجاد کرده است. یا شاید یک هیولا واقعی بود. "من به خوبی به یاد دارم که چگونه این موجود را درست در خانه در سال 2009 دیدم ، زمانی که من هنوز در خانه مادرم با برادرم زندگی می کردم. در اتاق من سپس یک کمد لباس وجود داشت ، که پای تخت من ایستاده بود. من و برادرم در یک اتاق خوابیدیم
ناپا هوآکا
در فاصله ای نه چندان دور از دره مقدس اینکاها در کوه های پرو ، بنای باستانی Naupa Huaca قرار دارد که با چنان دقت و در مکانی دور افتاده ساخته شده است که هیچ کس نمی تواند چگونگی و دلیل ساخت آن را توضیح دهد. Naupa Huaka دو "پورتال" سنگی ماهرانه کار شده و ویرانه های یک خانه سنگی است که در کنار آنها ایستاده است. اولین "پورتال" طاقچه کوچکی در صخره است ، به گونه ای دقیق و دقیق روی سنگ حک شده که گویی کسی از فناوری فوق العاده پیشرفته استفاده می کند ،