پرداخت حرص و طمع

فهرست مطالب:

تصویری: پرداخت حرص و طمع

تصویری: پرداخت حرص و طمع
تصویری: برنامه‌ی یازدهم نگاه دیگر: حرص و طمع چیست؟ 2024, مارس
پرداخت حرص و طمع
پرداخت حرص و طمع
Anonim
پرداخت حرص و طمع
پرداخت حرص و طمع

پیرمردی که شبیه مومیایی خشک شده با گوش های بیرون زده بود ، به عنوان یک زاهد در املاک خود زندگی می کرد ، جایی نرفت ، هیچکس را قبول نکرد ، فقط غذای آب پز خورد ، فقط نوشیدنی مقطر نوشید ، گردگیرها حتی اجازه نمی دادند ذره کوچکی از گرد و غبار به سمت او پرواز می کند

من با افراد کمیاب از راه دور صحبت می کردم و پشت یک دستمال پنهان شده بودم. خدا نکند این گفتگو مقداری میکروب با خود بیاورد! پیرمرد برای خود هدف تعیین کرد: زندگی در جهان تا زمانی که هیچ کس دیگر زندگی نکرده است. روزهای متمادی روی یک صندلی نشسته بود و یک ساعت در دست داشت و با رضایت به دست دوم نگاه می کرد: هر جهش آن عمر او را طولانی می کرد.

همه آمریکا تعجب کردند و شرط بندی کردند که آیا او می تواند تا صد سال عمر کند. این پیرمرد دیوانه ، که می خواست طولانی ترین عمر را به ثروت باورنکردنی خود بیفزاید ، فردی چند میلیاردر نبود. جان دیویسون راکفلر.

تصویر
تصویر

DADDY ENTERPRISE

"من مدیون پدرم برای نشان دادن مسیر درست در زندگی هستم" - با این کلمات او کتابی را در مورد مسیر باشکوه زندگی خود آغاز کرد. پس پدر چنین پسر مشهوری کی بود؟

… در دهه 1840 ، یک ویلیام بیست راکفلر ، داروسازی که خود را پزشک می نامید ، با گاری در اطراف نیویورک حرکت می کرد. او همه را پشت سر هم با یک داروی واحد درمان می کرد. مواد تشکیل دهنده "اکسیر شفابخش" آب ، گیاهان و … روغن بود. در همان زمان ، پزشک مدعی شد که اکسیر او همه موارد سرطان را درمان می کند ، "اگر از آنها بسیار غفلت نشود". ویال داروی جادویی 25 دلار هزینه داشت. با این حال ، شفا تنها شغل پزشک نبود. همزمان ، او باندی از سارقان اسب را که در ایالت فعالیت می کردند ، رهبری می کرد. و باید بگویم ، او در همه زمینه ها شکوفا شد.

او با این "روش ها و اصول" ثروت زیادی به دست آورد و حتی توانست با رسیدن به 21 سالگی به هر یک از چهار پسرش هزار دلار اختصاص دهد. جان خیلی زود به پول احتیاج داشت. پدر مبلغ مورد نیاز را صادر کرد ، اما … با 10 درصد در سال تا رسیدن به سن بلوغ.

بیماری پول …

اگر بر اساس برخی نظریه ها ، هر هدیه ای نوعی انحراف است ، یک بیماری است ، جان راکفلر از دوران کودکی با عشق به پول بیمار بود و به شکل بسیار شدید. اما ، همانطور که شایسته عشق است ، او سعادت و احساسات تندتری را به ارمغان آورد. همانطور که دیگران اسیر موسیقی ، نقاشی ، شعر ، مراحل باله هستند ، جان نیز اسیر پول بود. سنگینی دسته دسته اسکناس در دستش او را بی حال کرد. وقتی جان 16 ساله ، پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان و کالج در کلیولند ، به عنوان حسابدار در یک شرکت کار می کرد ، حسابداری اسکناس نادر 4000 دلاری دریافت کرد.

مرد جوان در حالت بی حوصلگی قرار گرفت و چندین ساعت بی حرکت نشست و از دیدن اسکناس خوشحال شد. این کار با تناسب عصبی برای او به پایان رسید. افراد حسود بعداً از این "اشتیاق زیاد" مریض شدند: آنها می گویند ، راکفلر با خش خش و یک سکه با زنگ زدن ، ارزش اسکناس را می آموزد ، مگر اینکه در هوای مرطوب ، هنگامی که صداها خفه می شوند ، گاهی اوقات می تواند اشتباه کند. بله ، پول برای او زنده بود ، هر اسکناس نه تنها اسمی داشت ، بلکه شخصیت خاص خود را داشت و او آنها را درک می کرد ، و همه آنها خوب بودند.

جان می خواست از هر طریق ممکن با آنها دوست شود: هم با اسکناس های قدرتمند هزاران دلاری و هم با کمترین آن ، به دلار. بگذارید بیل بزرگ مانند یک ارکستر سمفونیک به نظر برسد ، و صدای کوچک مانند یک ویولن ، آنها گوشهای او را به همان اندازه خوشحال کردند.با این حال ، او معتقد بود که پول کمی وجود ندارد ، بی دلیل نیست که هر یک از آنها رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و بن فرانکلین بزرگ را نشان می دهند ، دوست بودن با پول به معنای دوست شدن با این افراد بزرگ است.

این اشتیاق او را با دیگری ترکیب کرد. از این گذشته ، تنها رویای میلیاردر این بود که پول دیگران را بگیرد. این حرص و طمع معمول شما برای پول نبود ، نه. آرزوهای راکفلر در فریب دادن دیگران نیز خلاصه می شد … این مرد آرام و متعادل تنها با این تصور که موفق شده است شریک خود را در معامله فراتر ببرد یا به سادگی فریب دهد ، به حالت شادی دیوانه وار رسید.

تصویر
تصویر

اولین تجربه

جان کوچک اولین "سرمایه گذاری" خود را در هفت سالگی آغاز کرد. چند بوقلمون گرفت ، چاق کرد و فروخت. "من هنوز پرندگان باوقار و تغذیه شده خود را در پیاده روی افتخارآمیز در کنار رودخانه می بینم …" - او سالها بعد یادآور شد. تاجر جوان در بخش حسابداری خود با دقت به رشد دولت و تغییرات آن اشاره کرد. پس از بدست آوردن سرمایه اولیه ، در سن 12 سالگی ، اولین معامله ربوی را انجام داد و به کشاورز همسایه 50 دلار به میزان 7.5 درصد در سال وام داد.

در سال 1862 ، جان اولین پالایشگاه نفت خود را با چندین شریک تأسیس کرد. شاید اگر او با صاحبان شرکت های راه آهن تبانی نکرد ، این سقف حرفه کارآفرینی او بود. آنها با راکفلر یک قرارداد محرمانه منعقد کردند که بر اساس آن وی حمل مقدار معینی نفت از طریق راه آهن را تضمین می کرد. در مقابل ، شرکت های راه آهن متعهد شدند که نفت او را با نصف قیمت حمل کرده و بخشی از سود را با اخذ کرایه حمل و نقل بالاتر از رقبای راکفلر به وی پرداخت کنند. در نتیجه ، نفت راکفلر ارزان تر از رقبای خود بود که با یک انتخاب روبرو بودند - یا شکست بخورند یا مشاغل خود را بفروشند.

بنابراین ، در سن سی و پنج سالگی ، راکفلر 90 درصد از پالایش نفت در ایالات متحده را کنترل می کرد و تا سال 1878 کل تجارت خطوط لوله نفت در این کشور را تصرف کرد. با تأسیس شرکت "Standard Oil" ، او به عنوان "پادشاه نفت سفید" آمریکا شناخته شد. اما روزهای اوج و قدرت واقعی در پیش بود - وقتی خودرویی ظاهر شد ، که فقط بنزین را می خورد. اکنون هر صاحب خودرو پول خود را به "مرد نفت سفید" می برد. بله ، آنها با روغن اشتباه نمی کردند: پدر ، هنگامی که آن را به عنوان عنصر اکسیر خود انتخاب کرد ، و پسر - در کل تجارت خود.

مومیای خشک

حتی در طول جنگ داخلی ، هنگامی که جان با تأمین غذا به نیروهای دولتی پول زیادی به دست می آورد ، خانواده برادرش فرانک ، که در همین نیروها جنگید ، برای کمک به او مراجعه کردند. جان امتناع کرد و دو برادرزاده کوچکش در حقیقت از گرسنگی مردند.

توصیه شده: