آیا پاگنده یک انسان است یا یک حیوان؟

تصویری: آیا پاگنده یک انسان است یا یک حیوان؟

تصویری: آیا پاگنده یک انسان است یا یک حیوان؟
تصویری: Does "BIG FOOT" excists?! | آیا پاگنده یا ساسکواچ وجود دارد؟ 2024, مارس
آیا پاگنده یک انسان است یا یک حیوان؟
آیا پاگنده یک انسان است یا یک حیوان؟
Anonim
آیا پاگنده یک انسان است یا یک حیوان؟ - پاگنده ، یتی
آیا پاگنده یک انسان است یا یک حیوان؟ - پاگنده ، یتی

و با این حال ، Bigfoot چیست؟ آیا واقعاً مرد است؟ یا شاید یک حیوان؟ یا موجودی از دنیای دیگر؟ چگونه به این س questionsالات برای هزارمین بار پاسخ می دهید؟

Image
Image

اینکه تروگلودیت شبح نیست مشخص است. ارواح اثری از خود باقی نمی گذارند ، پوست درختان را جدا نمی کنند ، نیازهای طبیعی آنها را برآورده نمی کنند. اما آیا انسان وجود دارد یا حیوان؟

تروگلودیت (یونانی باستان - "زندگی در غار") - در مفهوم کارل لینایوس ، زیرگونه ای از انسان (لاتین Homo troglodites) ، با ظاهر انسان ، موی زیاد و گفتار توسعه نیافته مشخص می شود. بر اساس شهادت نویسندگان باستانی و داستانهای مسافران برجسته شده است. فرض بر این بود که تروگلودیت ها می توانند نمونه اولیه اطلاعات مربوط به ساتیرها باشند. با ظهور تکامل گرایی ، تروگلودیت ها به عنوان اجداد بشر شناخته می شوند که تا به امروز در نقاط دور افتاده روی کره زمین زنده مانده اند.

اجازه دهید در مورد این موضوع به معتبرترین مراجع بازگردیم ، ما به صورت غیابی با آنها مشورت خواهیم کرد.

کارل لیناین دوست ما را "مرد غارنشین" نامید. بنابراین ، به نظر می رسد ، مسئله حل شد. ما در مورد شخصی صحبت می کنیم ، اگرچه از نوع ما نیست. با این حال ، طبقه بندی میمون های بزرگ پیشنهاد شده توسط طبیعت شناس سوئدی ، اگرچه اساس زیست شناسی مدرن را تشکیل می داد ، اما امروزه به افزوده های قابل توجهی نیاز دارد.

لیناین واژه "مرد" را به طور خودسرانه به کار برد و آن را حتی در رابطه با میمون های بالاتر به کار برد ، که من و شما مطمئناً از آنها به عنوان انسان یاد نمی کنیم.

ویتالی آندریویچ خخلوف در آثار خود اصطلاح "انسان وحشی" ، "مرد پیش از دیلووی" ، "اولین مرد آسیایی" را به کار برد ، اما معتقد بود که او به جنس همو تعلق ندارد ، اما می تواند به عنوان یک موجود انسان نما شناخته شود.

باید در نظر داشت که چنین تفسیری دست خخلوف را باز کرد ، زیرا به وی اجازه داد در صورت لزوم با استفاده از سلاح این "حیوان" را شکار کند.

مرجع بلامنازع بعدی در این مورد ، جانورشناس بلژیکی برنارد هاولمنز است. در سالهای 1955-1958 او با تکیه تقریباً به داده های آدم برفی هیمالیا ، او را به شیوه جدیدی "مسیح" کرد و پیشنهاد کرد که او را "دیکانتروپید" بنامند. یعنی ، به گفته متخصص کریپتوزولوژیست ، ما در مورد موجودی شبیه به شخص صحبت می کنیم ، اما در مورد یک شخص صحبت نمی کنیم.

و در اینجا نظر بوریس فدوروویچ پورشنف در مورد این موضوع است: "اصطلاح" پاگنده "کاملاً مشروط است. منظور از انسان در اینجا چیزی بیشتر از مثلاً به نام "اورانگوتان" ("مرد جنگل") نیست ، یعنی به سادگی از نامهای رایج این حیوان وام گرفته شده است ، که "مرد وحشی" نیز نامیده می شود. "، و غیره ؛ صفت "برفی" بیشتر از نام "پلنگ برفی" ، "کرکس برفی" ، "گوسفند بزرگ" معنی نمی دهد ، یعنی فقط در مورد تعلق این گونه به جانوران کوهستانی صحبت می کند ، اما ، البته ، نه درباره سکونت دائمی در برف های ابدی

سه ویژگی اصلی تروگلودیت آن را از شخص جدا کرده و به حیوانات نزدیک می کند:

• عدم بیان صریح ،

• فقدان فرهنگ مادی ،

• عدم توانایی استفاده از آتش."

در مورد این مفاد ، به طور کلی ، بدون شک صحیح ، باید به موارد زیر توجه کنم:

• شواهدی وجود دارد که در غیاب گفتار مفصل ، گاهی صداهای فردی شبیه هجاهای انسانی در گریه او گرفتار می شود.

• علیرغم فقدان کامل فرهنگ مادی ، او هنوز از توانایی عمل به عنوان یک ابزار بی بهره نیست.توانایی استفاده از سنگ و چوب ، با قضاوت دوباره از شهادت شاهدان ، در او کمی بیشتر از میمون های بزرگ مشهود است.

• ندانستن نحوه استفاده از آتش ، او با همه حیوانات متفاوت است از این جهت که اصلاً از آتش نمی ترسد ، جسورانه به آتش نزدیک می شود ، گاهی اوقات مستقیماً مقابل هیزم شعله ور می نشیند.

پورشنف با اشاره به تروگلودیت به حیوانات ، احتمال استفاده از سلاح علیه او را مطرح کرد. سالها از آن زمان می گذرد ، ما متقاعد شده ایم که در همه موارد نمی توان از سلاح علیه حیوانات استفاده کرد.

به طوری که اختلاف در مورد این که آیا شخص است یا حیوان ، به طور نامحدود ادامه پیدا نمی کند ، لازم است تعیین شود که شخص چیست. و معلوم می شود که انجام این کار نیز چندان آسان نیست. اجازه دهید ابتدا به یاد بیاوریم که دیرینه شناسان امروزی مرز انسان و حیوان را کجا تعیین کرده اند.

آنها خانواده ای از هومینیدها را تشخیص می دهند - یعنی مردم (ما بر این واقعیت تأکید می کنیم!) ، شش گونه را در آن متمایز می کنند ، اما به دلایلی تنها سه مورد از آنها در واقع مردم نامیده می شوند. این دو فسیل هستند ، راه رفتن ماهرانه و راست ، و زنده - sapiens.

خانواده "مردم" شامل استرالوپیتکوس ، سه گونه: دور ، آفریقایی و عظیم است. آنها با مردم ارتباط دارند ، اما آنها مردم نیستند. انتقال استرالوپیتکوس آفار به یک مرد ماهر این ویژگی بود که به گفته بسیاری از دیرینه شناسان ، انسان را از دنیای حیوانات جدا کرد. طبق این طرح ، انسان حداقل دو میلیون سال سن دارد.

پورشنف ، بر اساس تعریف خود از انسان ، حتی نئاندرتال ها را «انسانیت» نفی کرد. بنابراین ، قدمت زمان وجود انسان ، که توسط دانشمندان مختلف ارائه شده است ، می تواند در دو مرتبه مختلف متفاوت باشد. این اختلافات نه چندان بر اساس مواد مختلف (اگرچه در سالهای اخیر به طور قابل توجهی اضافه شده است) ، بلکه بر اساس ایده های مختلف در مورد اینکه شخص چیست و حیوان چیست ، استوار است.

آنها می گویند که در علم دو کار وجود دارد که نمی توان با تمامیت کامل آنها را انجام داد: تعریف و ایجاد طبقه بندی. بنابراین ، من وانمود نمی کنم که جامع هستم ، اما همچنان سعی خواهم کرد رویکردی را پیشنهاد کنم که بتواند دیدگاه های مختلف درباره ذات انسان را به یک کل واحد پیوند دهد.

به نظر من حداقل باید دو تعریف وجود داشته باشد: زیستی و اجتماعی. بیولوژیکی باید نمای ساختمان را نشان دهد. این تعریف بر اساس حالت ایستاده ، اندام جلویی کامل ، حجم زیادی از مغز است. در چارچوب این تعریف ، مرز بین استرالوپیتکوس و انسان مشروط خواهد بود ، با این وجود ، ترسیم آن امکان پذیر است.

Image
Image

البته بیان دقیق ، مهمترین ویژگی یک فرد است. اما با معرفی آن به عنوان یکی از شاخص های اصلی ، باید به خاطر داشت که تشخیص وجود آن در مواد فسیلی دشوار است.

البته بین اندازه برآمدگی چانه و توانایی بیان گفتار ارتباط قطعی وجود دارد ، اما این ارتباط آنقدر دقیق بیان نمی شود که وجود یا عدم وجود چنین گفتاری را روی مواد فسیلی مشخص کند.

علاوه بر این ، راه های دیگری برای انتقال اطلاعات در بین مردم قابل تصور است و از دست دادن گفتار هنوز دلیلی برای طبقه بندی گنگ ها به عنوان گونه های مختلف بیولوژیکی ایجاد نمی کند.

استفاده از آتش بدون شک مهمترین ویژگی یک فرد به عنوان یک پدیده اجتماعی است. در اینجا دوباره مشکلات در ارتباط با تعیین زمان تسلط بر آتش ایجاد می شود. اعتقاد بر این است که Homo erectus بر این منبع انرژی تسلط دارد. اما آیا می توان بر این اساس فرض کرد که او از نظر اجتماعی به شخصی تعلق دارد و نیاکانش - habilis (یک فرد ماهر) - تعلق ندارند؟

فرهنگ مادی حق انکارناپذیر انسان است. اما عناصر اولیه آن در Australopithecus نیز یافت می شود که به نظر می رسد متعلق به میمون ها (از لاتین australis - جنوبی و دیگر یونان πίθηκος - میمون) است. تنها در مراحل بعدی توسعه sapiens فرهنگ مادی آنقدر توسعه یافت که اجداد مستقیم ما را از کل جهان حیوانات کاملاً جدا کرد.

به نظر من ، فرهنگ مادی تنها در صورتی می تواند توسعه یافته تلقی شود که تبادل محصولات تولید مادی بین اعضای مختلف یک گروه اجتماعی را فراهم کند. بازار ، حداقل در جنینی ترین شکل خود ، چیزی است که سرانجام شکل اجتماعی حرکت ماده را شکل داد.

فرد اجتماعی ارزشهای مادی تولید می کند. انتقال این ارزشها بین افراد جامعه باعث ایجاد رابطه مبادله ای می شود. در جایی که مبادله وجود دارد ، قوانین بازار بلافاصله بوجود می آیند که رشد تولید مواد را تحریک می کند ، که بیشتر و بیشتر انسان را از دنیای حیوانات جدا می کند.

توسعه فرهنگ مادی و مبادله بازار مرتبط با آن در ده هزار سال پیش - در مقیاس تکاملی ، به تازگی آغاز شده است.

اکنون سعی می کنم تعاریف را تدوین کنم ، درمی یابم که آنها جامع نیستند.

یک شخص در مفهوم بیولوژیکی نماینده نظم اولیه ، خانواده hominid است ، که با حالت ایستاده ، اندازه بزرگ مغز ، ساختار کامل و افزایش تحرک اندام های جلویی مشخص می شود و قادر به شکل های پیچیده رفتاری است.

شخص از نظر اجتماعی موجودی است که از گفتار مفصل ، آتش و سایر منابع انرژی استفاده می کند ، دارای فرهنگ مادی پیچیده است و با سایر موجودات از این قبیل روابط مبادله می کند و طبق قوانین بازار انجام می شود.

اکنون بیایید سعی کنیم به این س answerال پاسخ دهیم ، Bigfoot چیست؟ از نظر بیولوژیکی ، این بدون شک یک فرد است ، از نظر اجتماعی - یک حیوان.

توصیه شده: