ما کی هستیم و از کجا آمده ایم؟

فهرست مطالب:

تصویری: ما کی هستیم و از کجا آمده ایم؟

تصویری: ما کی هستیم و از کجا آمده ایم؟
تصویری: مستند تولد سیاره زمین ، از پیدایش و تکامل زمین تا انسان 2024, مارس
ما کی هستیم و از کجا آمده ایم؟
ما کی هستیم و از کجا آمده ایم؟
Anonim
ما کی هستیم و از کجا آمده ایم؟ - انسان ، تکامل ، هایپر بریا
ما کی هستیم و از کجا آمده ایم؟ - انسان ، تکامل ، هایپر بریا

با دست سبک چارلز داروین ، مردم مدتهاست که خود را به عنوان نسخه بهبود یافته میمون می شناسند. اگر فرض کنیم که ما نخستی هستیم ، باید توجه داشت که ما ، تنها این گونه بیولوژیکی ، پاهایی بلندتر از بازوها داریم. ما این هزینه را با کمردرد و جابجایی در ستون فقرات پرداخت می کنیم. و با این حال ، بر خلاف میمون ها ، یک فرد دارای خط موی کمیاب در سطح بدن و چربی زیر جلدی است.

تصویر
تصویر

همو ساپینز تنها پستاندار در جهان است که دارای مغز و سگهای بزرگ مشابه با بقیه دندانها است. علاوه بر این ، تنها کسی که با برادی کاردی مشخص می شود ، یعنی کاهش خودکار ضربان قلب در آب. فرد فقط از طریق توانایی کنترل هوشیار تنفس خود صحبت می کند و بنابراین ، صداهای گفتار را تعدیل می کند.

تلاش مشتاقان برای آموزش صحبت کردن میمون ها به دلیل ناتوانی آنها در کنترل تنفس ناموفق بود. تفاوت با "خویشاوندان" مودار این است که ما مانند دیگر نخستی ها جفت گیری فصلی نداریم. علاوه بر این ، فرد دارای اندام تناسلی کشیده و سینه های بیرون زده است.

طبق نسخه ای که دانشمندان در سال 1960 ارائه دادند ، طراحی اندام تناسلی انسان را می توان با این واقعیت توضیح داد که اجداد دور ما ، مانند فوک ها ، سبک نیمه آبزی را در پیش گرفته اند ، زیرا آنها در میمون هایی که از آنها استفاده می کنیم طراحی متفاوتی دارند. به.

آب GOMO SAPIENS

مد نسبتاً جدیدی ظاهر شده است: زنان تشویق می شوند که در آب زایمان کنند. چنین زایمانی بسیار ساده تر است و علاوه بر این ، کودکی که در چنین شرایطی متولد می شود در برابر هر بیماری بسیار مقاوم تر می شود. ظاهراً در این مورد ، محیط آبزی مثبت عمل می کند ، زیرا برای انسان طبیعی تر است. بنابراین ، این فرض ها که بشر زمانی زندگی آبزی را در پیش گرفته است ، ممکن است زمینه واقعی داشته باشد.

تصویر
تصویر

نظریه آب همچنین با این واقعیت تأیید می شود که طبق محاسبات کارشناسان ، اسکلت هر حیوان خشکی باید حداقل سه برابر قوی تر باشد. هرکسی که در محیط آبی زندگی می کند نیازی به اسکلت قوی ندارد. اما ما ، فرزندان منتقل شده به زمین ، هزینه این تغییر را با جراحات مکرر هنگام پریدن ، سقوط و ضربه می پردازیم. علاوه بر این ، در طبیعت ، هیچ گونه میمونی وجود ندارد که شیوه زندگی عمدتا آبزیان را هدایت کند.

ماهیت موش صحرایی

با تردید در رابطه ما با میمون ها ، دانشمندان شروع به جستجوی سایر اقوام در قلمرو حیوانات کردند. به عنوان مثال ، زیست شناسان آمریکایی شباهت ژنتیکی زیادی بین سلول انسان و سلول موش خاکستری کشف کرده اند. شباهت آنقدر واضح بود که به آنها اجازه می داد نتیجه بگیرند: موش و انسان اجداد مشترکی داشتند! رفتار موش ها و انسان ها نیز گاهی شباهت های چشمگیری دارد.

موش ها باهوش ، سریع هوش هستند ، مهارتهای کسب شده را به سرعت می آموزند و در زندگی به کار می گیرند (به عنوان مثال ، کافی است یک موش یک طعمه مسموم بخورد و بمیرد ، زیرا کل گله شروع به نادیده گرفتن وسوسه انگیزترین رفتارها می کند). گله های موش بسیار بسته هستند و فقط خود ، غریبه ها ، یعنی موش های ولگرد را تشخیص می دهند ، آنها به سادگی آروغ می زنند. جمعیت موش ها چیزی بسیار یادآور یک سازمان اجتماعی است ، علاوه بر این ، دارای ماهیت استبدادی ، حتی فاشیستی است.

در رأس هر جامعه یک مرد قوی قرار دارد - مسلط ، فرمانروای حرمسرای زنان و یک جفت جایگزین ، که تا حدودی از نظر قدرت از او پایین تر است. در زیر - توده های محروم از حق رای که حتی حق استفاده از لانه خود را ندارند. حق داشتن زن پاداش "از طرف مقامات" است.در عین حال ، خود رهبر آنقدر مشغول تأکید بر قدرت خود است که گاهی اوقات حتی برای زنان وقت ندارد: آنها با جایگزین ها بارور می شوند. این که آیا این مشاهدات برای تشخیص موش ها و افراد به عنوان یک خانواده کافی است - خودتان قضاوت کنید.

باستان شناسی ممنوع

به گفته متخصصان ژنتیک ، افراد به شکل مدرن خود باید حداقل 200 هزار سال پیش روی زمین ظاهر شده باشند. اما این دوره پنج برابر بیشتر از دوره "رسمی" وجود نسل بشر است! با این حال ، دلایلی وجود دارد که باور کنیم تاریخ فراموش شده ما حتی قدیمی تر است. 200 هزار سال ، که توسط متخصصان ژنتیک پیشنهاد شده است ، خطی است که در آن شاخه بشریت از گروه دیگر قدیمی تر موجودات با هوش کافی جدا شد. در حقیقت ، دلایل زیادی برای چنین نتیجه گیری وجود دارد.

به طور خاص ، مفهوم باستان شناسی ممنوع وجود دارد که شامل یافته هایی است که از دیدگاه علم مدرن قابل توضیح نیستند. در واقع ، تعداد زیادی از آنها وجود دارد: اینها آثار غول های ده ها میلیون ساله هستند ، که در خاک سنگی نگهداری شده اند ، و اسکلت های بسیار قدیمی موجودات کاملاً باورنکردنی مشابه مردم ، و یافته های اشیاء مصنوعی که میلیون ها سال قدمت دارند. به

علم جدی چنین یافته هایی را در نظر نمی گیرد ، شاید به این دلیل که "جا دادن" آنها در هیچ یک از نظریه های عمومی پذیرفته شده غیرممکن است. اما با این وجود ، ایده ای ظاهر شد و شروع به ریشه کن کرد: زمانی که یک سیاره مادر در مرکز کهکشان وجود داشت ، که بشریت بر روی آن متولد شد ، بعداً در همه جهانهای مناسب برای زندگی مستقر شد. و سپس ، به دلایلی نامعلوم ، مستعمرات ایجاد شده توسط بیگانگان تمدن خود را از دست داده ، تنزل یافته و وحشی شده اند. در حال حاضر فرزندان بازمانده و تغییر یافته آنها در جهان های مختلف زندگی خود را بازسازی می کنند.

COUNTDOWN

در میان مهرهایی که متعلق به تمدن سومری بود ، بارها و بارها تصاویری از اجسام پرنده ، پرندگان و حتی منظومه شمسی یافت شد. دومی بسیار شگفت انگیز است زیرا تلسکوپ ها به تازگی اختراع شده اند. واضح است که ایده منشأ بین سیاره ای انسان بسیار جدید نیست. در شرایط مختلف و در دوره های مختلف بیان شد. این مفهوم به طور فعال در آثار آنها توسط نویسندگان داستان های علمی تخیلی و هالیوود توسعه یافته است ، که فیلمبرداری فیلم های ترسناک بسیار واقع گرایانه را آموخته است.

اما نمی توان انکار کرد که خود فکر از ابتدا پدید نیامده است. در پس زمینه این ایده ، این فرض مدرن که نه انسان از میمون ، بلکه میمون از انسان آمده است ، چندان پوچ به نظر نمی رسد! به این معنا که نخستی ها یک شاخه جانبی کاملاً تخریب شده انسان هستند. نویسندگان این نظریه به راحتی اثبات آن را پیدا کردند.

مشخص است که در روند رشد داخل رحمی ، جنین تمام مراحل تکاملی را طی می کند. و معلوم شد: فرد از مرحله "میمون" عبور نمی کند. اما در رشد جنین میمون ، برعکس ، دوره ای وجود دارد که در آن بسیار شبیه یک شخص است. و این به قدری واضح است که شخصی در یک زمان شخصی را "جنین بالغ میمون از نظر جنسی" توصیف کرد.

در هیچ مرحله ای از رشد ، جنین انسان شبیه میمون نیست.

برای خودت فکر کن ، برای خودت تصمیم بگیر

امروزه ، علاوه بر داروینیسم و انجیل ، تعدادی از نسخه های رایج منشاء انسان وجود دارد.

نسخه بیگانه. این یکی از قدیمی ترین نسخه های جایگزین است که دارای تنوع زیادی برای هر سلیقه ای است ، از "آنها ما را آفریدند تا خستگی بی پایان خود را برطرف کنیم" تا "ما یک نسخه معیوب از ذهن برتر هستیم". علاوه بر این ، این فرض وجود دارد که بیگانگان فرود اضطراری بر روی زمین انجام داده اند ، و ما فرزندان آنها هستیم. اما به طور کلی ، همه تغییرات به این واقعیت خلاصه می شود که انسان میوه کار برخی تمدن های فرازمینی است.

تصویر
تصویر

ماتریس و امثال آن. اینجا حتی جالب تر است. برخی - بدیهی است نه بدون تأثیر فیلمی با همین نام - نشان می دهند که دنیای ما واقعی نیست.برخی دیگر معتقدند که همه واقعیت فیزیکی موجود ، از جمله بدن ما ، فقط نوعی "زمین بازی" است که توسط ما برای کسب تجربه و مهارت های بیشتر زندگی ایجاد شده است. در واقع ، ما یا موجودات انرژی بی بدن هستیم ، یا به سادگی کاملاً متفاوت به نظر می رسیم.

نوادگان خفاش ها. گفته می شود که روزی روزگاری موجوداتی روی زمین وجود داشتند که ویژگی های انسان و پرنده را با هم ترکیب می کردند ، شبیه به هارپی اسطوره های باستانی. دقیقاً مشخص نیست که چگونه آنها به انسان تبدیل شده اند. در اینجا توجه داشته باشید که شهادت شاهدان عینی ثبت شده است و ادعا می شود که نیمه انسان و نیمه پرنده هنوز وجود دارند.

آندروژینز یک افسانه قدیمی یونانی در مورد چگونگی ایجاد خلبان نژادی از مردم وجود دارد که ویژگی های زن و مرد را دارند. اما این موجودات آنقدر قدرتمند بودند که به قدرت خدایان دست زدند. سپس زئوس تصمیم گرفت تا آندروژین را به دو قسمت تقسیم کند تا آنها را تضعیف کند. به همین دلیل است که طبق افسانه ، اکنون ما محکوم به جستجوی همسر خود هستیم ، که به هر حال ، دور از واقعیت نیست.

افراد غول پیکر. این ایده که اجداد ما غول بوده اند مدتهاست بیان شده است. طبق افسانه ها ، فرشتگان به زمین فرود آمدند ، دختران انسان را برای خود گرفتند و از چنین ارتباطاتی قبیله ای از غول ها ظاهر شد. خوب ، با گذشت زمان ، فرزندان آنها خرد شدند و مانند یک انسان مدرن شدند.

MATRIARCH کامل

در فولکلور بسیاری از مردم ، می توانید به دوره ای که معمولاً "بهشت" نامیده می شود ، مراجعه کنید. این اولین مرحله از وجود انسان بود. در آن روزهای اولیه ، آب و هوای زمین بسیار گرمتر بود. آب بیشتر سطح زمین را اشغال کرده بود و مناطق ساحلی با تالابهای گرم کم عمق پوشیده شده بود.

در آسمان همیشه یک نورافکن عظیم و به ظاهر بی حرکت وجود داشت که همه آن را تحسین می کردند. او را "تخم کیهانی" یا "خورشید شب" می نامیدند. همه منابع شکل نامنظم ستاره را بیان می کنند. واقعاً بیضی شکل یا بیضی شکل بود.

از نظر نجومی ، این می تواند به این معنی باشد که دو ستاره در منظومه شمسی وجود دارد و زمین یک ماهواره کوچکتر است. به لطف نور او ، زمستان و شبی در آن جهان وجود نداشت. پوشش گیاهی سرسبز و غنی بود ، میوه های آن را می توان به طور مداوم و بدون تلاش زیاد خورد. کوهها در آن دوران اولیه کوچک و کمیاب بودند و مخازن آنها تمیز و کم عمق بودند. اقیانوس های وسیع و طوفانی به سادگی در آن زمان وجود نداشت. همچنین ، درگیری ها ، به ویژه درگیری های خونین ، بین موجودات و گونه ها نادر بود و گوشتخواران عمدتا لاشه می خوردند.

ساختار اجتماعی بشریت زناشویی بود ، پدر بودن ناشناخته بود و اهمیتی نداشت. ویژگیهای مردانه ، یعنی قدرت و پرخاشگری ، اضافی بود ، در حالی که ویژگیهای زنانه - لطافت ، محافظت و تسلی - در همه جا مورد نیاز بود. و در درک ما مرگ وجود نداشت: اساطیر جاودانگی تنها در ارتباط با طول عمر جمعی ظاهر می شد. اما مرگ چیز ترسناکی نبود ، بلکه تنها بخشی از زندگی بود.

این دوره با مرگ خورشید کوچکتر به پایان رسید: ستاره دوم منفجر شد. ساکنان زمین "از بلندترین آسمان به پایین ترین" سقوط کردند. به گفته برخی از محققان ، زمین از منطقه مشتری بیرون رانده شد و در یک مدار جدید ، نزدیک به خورشید ، شروع به چرخش کرد. در همان زمان ، محور چرخش آن متمایل شد ، و سپس تناوب فصول ظاهر شد. بر این اساس ، اولویت های موجودات هوشمند ساکن زمین در آن زمان نیز تغییر کرد.

قطب داغ شمال

نمایندگان قدیمی ترین زمینه های دانش موجود - غیب گرایان - دیدگاه خود را در مورد منشأ انسان مدرن دارند. آنها بسیاری از قدیمی ترین افسانه ها را جمع آوری کرده اند - هم در مورد منشاء بشریت و هم در مورد تمدن هایی که زمانی وجود داشته است. این افسانه ها می گویند کهن ترین تمدن یاد شده در شمال دور سرچشمه گرفته است.

این اتفاق مدتها قبل از شروع عصر یخبندان رخ داد.اجداد الهی از "سرزمین خدایان" ، "جزیره جاودانگی" ، از "کوه مرو" آمده و در آسمان شمالی مستقر شده اند ، که به گفته برخی محققان ، به معنای استعمار زمین توسط موجوداتی از فضا بوده است. اگرچه ، البته ، تفاوت های ظریف نیز ممکن است - فرهنگ توسعه یافته که در یک جزیره کوچک وجود داشت تصمیم گرفت منطقه مسکونی خود را گسترش دهد.

اما این تفاوت ظریف به این معنی است که مهاجران پیام رسان تمدن دیگری بودند ، حتی قدیمی تر! همانی که درباره آن چیزی نمی دانیم. تازه واردان در سرزمین اصلی هایپربوره واقع در اطراف قطب شمال مستقر شدند.

تصویر
تصویر

بنابراین ، Hyperboreans در سرزمین اصلی زندگی می کردند ، جایی که خورشید هرگز غروب نمی کرد. گاهی اوقات آپولو بر روی یک فلش طلایی یا در کالسکه ای که توسط قوها کشیده می شد ، از آنها دیدن می کرد. برخی از محققان این را به عنوان تصویر یک سفینه فضایی تفسیر می کنند. آنها همچنین بر منشأ غیر زمینی هایپربورها ، که منطقه ای از نظر آب و هوایی مشابه سرزمین خود مستعمره بودند ، اصرار دارند. گفته می شد که ساکنان سرزمین اصلی قد بلند و موهای روشن دارند. این افراد منشأ نژاد سفید شدند.

سرزمین اصلی Hyperborea برای مدت طولانی وجود داشت و تاریخ آن به یک فاجعه پایان یافت: یک دنباله دار یا ماه دوم سقوط کرده محور زمین را تغییر داد. خورشید مسیر خود را تغییر داد و این پایان یکی از دوران های تاریخ سیاره ما بود. به گفته غیب شناسان ، پس از این فاجعه ، که قاره را در یک لحظه نابود کرد ، چرخه سوم روی زمین آغاز شد.

نژاد جدید در قاره وسیعی موسوم به لموریا یا مو توسعه یافت. اقیانوس اطلس اکنون در محل قاره غرق شده قرار دارد ، اما میلیون ها سال پیش ، تمام این قلمرو اقیانوسی خشکی بود. سرزمین اصلی پر از آتشفشان های فعال بود و دائما در معرض زمین لرزه قرار داشت.

سرانجام ، به جزایر شکسته شد و تا اعماق اقیانوس غرق شد. این که آیا در آینده قابل پیش بینی یافت می شود و آیا کتاب های درسی زیست شناسی در مدرسه تغییر خواهد کرد یا نه ، فردا یا هرگز نخواهیم یافت.

توصیه شده: