پتروزارور تگزاس

تصویری: پتروزارور تگزاس

تصویری: پتروزارور تگزاس
تصویری: پنتاگون در حال تحقیق درباره گذشته تیرانداز کلیسای تگزاس است 2024, مارس
پتروزارور تگزاس
پتروزارور تگزاس
Anonim
پتروزارور تگزاس - پتروزارور ، پتروداکتیل
پتروزارور تگزاس - پتروزارور ، پتروداکتیل

در دو ماه اول 1976 ، اتفاق عجیبی و وحشتناکی رخ داد که از دره ریو گرانده دیدن کرد. اولین کسی که با این جو سوارز ، دامدار غیرعادی در ریموندویل (ایالات متحده) آشنا شد ، که یک روز متوجه شد که شخصی در سوله خود در پشت خانه گوسفندی را تکه تکه کرده است.

هیچ ردپایی در اطراف محل حادثه وجود نداشت و پلیس در حال بررسی آنها نمی توانست بفهمد چگونه حیوانات کشته شده اند. حتی بدتر ، تنها سرنخ کاملاً پوچ بود. در شبی که حمله صورت گرفت ، جو سوارز با یک سر و صدای عجیب بیدار شد - بال زدن بر روی خانه.

Image
Image

او متقاعد شده بود که هرکسی که این سر و صدا را انجام دهد بسیار بزرگتر از هر یک از وزوزهای محلی است. و پلیس ، با توجه به توصیف رانچرو ، تصور می کرد که این موجود باید ابعاد واقعا عظیمی داشته باشد. کاملاً قابل درک است که مأموران اجرای قانون گوسفندان کشته شده را قربانی کافی برای یک روز می دانند و به سادگی به آقای سوارز اطمینان می دهند که هر شب بالهایش را بکوبد ، هرگز باز نمی گردد.

اما برگشت و انتقام چنین بی احترامی به خودش را گرفت. چند روز بعد ، در 14 ژانویه ، وقتی ساکن محلی دیگر ، آرماندو گریمالدو ، با سیگار در حیاط پشتی خانه مادرشوهرش در ریموندویل نشسته بود ، چیزی که بعداً او را "موجود جهنمی" توصیف کرد ناگهان از آنجا خارج شد. آسمان

یک موجود پرنده با طول بال 3-3 ، 5 متر ، با پوست قهوه ای سیاه ، منقاری با دندانهای بلند و چشمهای قرمز وهم انگیز ، با چنگال در گریمالدو چنگ زده و سعی می کند او را به هوا بلند کند. وقتی افرادی که در خانه بودند و از فریادهای دلخراش نگران بودند به بیرون دویدند ، آنها فقط لحظه ای را که این موجود در حال عقب نشینی در تاریکی شب بود ، دیدند. رانچرو زخمی و شوکه شده در بیمارستان محلی والاسی بستری شد.

آرماندو گریمالدو و خانواده اش مانند بسیاری از افرادی که با موارد غیرقابل توضیح آشنا شدند ، مورد تمسخر اکثر تگزاسی ها قرار گرفتند ، آنها به سادگی نمی توانستند کل داستان را باور کنند. اما زمان گذشت و حوادث عجیب و غریب ادامه یافت - در 31 ژانویه ، چیزی عظیم با تریلر Alverico Guaardé در نزدیکی Brownsville برخورد کرد.

وقتی از کابین خلبان خارج شد تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است ، با موجودی برخورد کرد که بعداً او را چیزی از سیاره دیگر توصیف کرد. موجودی با منقار بلند و بال بدون پر ، مانند خفاش ، با تهدید روی زمین می رقصید و به سمت آن حرکت کرد و صداهای وحشتناک و ناله ای در گلو ایجاد کرد. گوایاردو با عجله سوار ماشین شد و از پنجره دید که چگونه این موجود به هوا برخاست و به تاریکی رفت.

تقریباً در کل ماه بعد ، چنین چیزی رخ نداد ، اما در 24 فوریه ، سه معلم مدرسه ای که برای کار به سن آنتونیو سفر می کردند ، شاهد پرواز آهسته در ارتفاع یک خزنده غول پیکر با طول بال 4.5 تا 6 متر بودند.

Image
Image

متعاقباً ، پاتریشیا برایانت ، یکی از معلمان ، در مورد این حادثه گفت که می تواند استخوان های بالهای پوشیده از یک پوست را بسازد و این موجود بیشتر از آنها به عنوان هواپیماهای شناور استفاده می کند تا به عنوان بادگیرهای معمولی ، با پرندگان پس از صحنه توصیف شده ، معلمان تصاویر دایناسورها را در دایره المعارف با دقت مطالعه کردند و این هیولا را یک پترودون ، مارمولک پرنده تشخیص دادند ، که به گفته دیرینه شناسان ، 150 میلیون سال است که وجود ندارد.

اما این سه خانم تنها ساکنان تگزاس نبودند که موجودات عجیب را در 24 فوریه مشاهده کردند. چندین راننده نیز چنین چیزی را گزارش کردند و تصریح کردند که وقتی دایناسور روی اتومبیل ها به پایین پرواز می کرد ، سایه آن کل جاده را پوشانده بود.

در جاهای دیگر ، محیط بانان ادعا کردند که هیولایی مشابه را از دور در حال دور زدن بر روی گله گاوها دیده اند. نکته خنده دار این است که به محض اینکه داستان شروع به جلب اعتماد عمومی کرد ، بازدید از هیولاهای بالدار متوقف شد.

این موجودات به مدت شش سال دیده نشدند ، تا 14 سپتامبر 1982 ، هنگامی که جیمز تامپسون راننده آمبولانس شاهد پرواز یکی از او بسیار نزدیک به او ، در بزرگراه 100 واقع در لوس فرنسون ، تگزاس ، در نزدیکی مرز مکزیک بود.

Image
Image

تامپسون در توصیف آنچه که برای خبرنگاران روزنامه محلی "Wellie Morning Star" مشاهده کرد ، گفت که پوست حیوان شبیه نوعی ماده خشن خاکستری است و کاملاً فاقد پر است. طول بدن حدود 3 متر ، طول بال از 4 ، 5 تا 4 ، 8 متر بود ، نوعی برآمدگی از پشت سر بیرون زده بود ، تقریباً هیچ گردنی وجود نداشت و یک گواتر در گلو وجود داشت. تامپسون در داستان خود قطعاً موجودی را که دیده بود به پتروداکتیل ها ارجاع می دهد.

آیا باید همه این داستان ها را جدی بگیریم؟ البته منطقی است که پاسخ منفی داده شود ، اما در این صورت ما در حل این س progressال پیشرفتی نخواهیم داشت: چرا چنین شواهدی سال به سال تجمع می کند؟

با وارد شدن به همه جزئیات توضیحات ، به ندرت کسی جرات می کند این داستانها را با یک سردرگمی ساده با هواپیما یا پرنده ، بسیار بزرگتر از حد معمول توضیح دهد. تصور این که چرا در واقع این افراد ممکن است نیاز به سرودن چنین داستان هایی داشته باشند آسان تر نیست.

اما اگر دایناسورهای پرنده در شمال قاره آمریکا زندگی می کنند ، چرا آنها بیشتر ظاهر نمی شوند؟ جنبه ظالمانه معماها از این دست این است که به محض برخورد کسی با آنها ، همزمان با دسته ای از تناقضات غیرقابل توضیح روبرو می شوند.

در سال 1977 ، به دنبال اولین موج گزارشات مربوط به ظاهر پتروداکتیل ها در آسمان تگزاس ، انجمن بین المللی کریپتوزولولوژیست ها (سازمانی که به مطالعه و جمع آوری اطلاعات در مورد حیوانات ناشناخته یا شناخته شده منقرض شده می پردازد) اعلام کرد که چنین موجوداتی به خوبی می توانند زنده بمانند و در ارتفاعات سیرا مادره کشف نشده است - شرقی - قلمرو مکزیک در 300 کیلومتری شمال دره ریو گرانده ، یکی از کمترین کاوش شده در آمریکای شمالی.

در واقع ، روزی روزگاری ، موجودات غول پیکر مانند مارمولک های پرنده واقعاً در آنجا زندگی می کردند. چندی پیش ، یعنی در سال 1972 ، استخوانهای یک پتروداکتیل بزرگ با طول بال 5 متر از یک سنگ در پارک ملی بیگ بند کشف شد.

اما ، حتی با وجود چنین شواهدی از وجود آنها در گذشته در این منطقه ، هنوز هم نمی توان تصور کرد که برخی از مارمولک ها بدون تشخیص باقی بمانند - به استثنای دوجین جلسه که در 20 سال گذشته انجام شده است.

و بدون شک ، این یکی از آن رازهایی است که شکاکان می توانند با آرامش خاطر آن را کنار بگذارند. و تا روزی برسد که مارمولک پرنده در آسمان شلیک شود یا در مرغ پرنده زنده باشد ، ما مطمئن هستیم که همه چیز همینطور خواهد ماند.

توصیه شده: