ریشه های ما

فهرست مطالب:

تصویری: ریشه های ما

تصویری: ریشه های ما
تصویری: خوردن زنجبیل برای چه کسانی ممنوع است؟ 2024, مارس
ریشه های ما
ریشه های ما
Anonim
ریشه های ما در قطب شمال - Hyperborea ، آریایی ها است
ریشه های ما در قطب شمال - Hyperborea ، آریایی ها است

در قرن نوزدهم ، رئیس دانشگاه بوستون ، وارن ، استدلال کرد که منشا تمدن مدرن منطقه قطب شمال زمین است. امروزه ، مسافر ، هنرمند و شرق شناس معروف آلن رانو مشغول تحقیقات مشابه است.

انسانیت از کجا آمده است؟

من در مورد تمام بشریت نمی گویم ، اما در مورد مردمی که به گروه موسوم به هند و اروپایی تعلق دارند ، البته ریشه های آنها در شمال است-در مناطقی که یخچال طبیعی در آخرین یخبندان به آن رسیده است. به طرز عجیبی ، این یخبندان بخش نسبتاً کوچکی از اروپا را در برگرفت: اسکاندیناوی ، شبه جزیره کولا و شمالی ترین ساحل اقیانوس منجمد شمالی. علاوه بر این ، در دوره پس از یخبندان ، از هزاره هشتم تا پنجم قبل از میلاد. به عنوان مثال ، آب و هوا در شمال بسیار گرمتر از مدرن بود. جرقه ها و صنوبرها در ساحل اقیانوس منجمد شمالی رشد کردند ، اما بعدها تاندرا در آنجا گسترش یافت.

تصویر
تصویر

می توان فرض کرد که 30 هزار سال پیش ، اجداد ما بسیار دورتر در شمال ساکن شده اند. سپس ، با سردتر شدن عکس ، مردم به سمت جنوب عقب نشینی کردند ، زیرا زندگی روی صفحه یخ تقریبا غیرممکن بود: قطب جنوب مدرن را ببینید.

در وداهای قدیم و اوپانیشادها ، و همچنین در متون مهاباراتا ، ذکر شده است که شب و روز در آن مکانها چندین ماه طول می کشد. وداها همچنین در مورد نورهای شمالی ، که به عنوان نبردهای آسمانی خدایان توصیف می شود ، در مورد دریاچه ها ، رودخانه ها و دریاها ، که برای مدت طولانی منجمد شده اند ، صحبت می کنند. افسانه ای در مورد پادشاه خدایان ایندرا می گوید که توشتار (خالق یا استاد الهی) ، عصبانی از ایندرا ، مار بزرگی را ایجاد کرد که خورشید (سوریا) را بلعید و همه آبها را در سنگ (یخ) زنجیر کرد. ایندرا ، مار را کشت ، نور روز را آزاد کرد و دوباره نهرها جاری شد و رودخانه ها جاری شدند …

شایسته است کتاب کبوترها را که اغلب وداهای روسی نامیده می شود ، به خاطر بیاورید ، که در آن موجود خاصی به نام ایندریک یا ایندرا توصیف شده است ، کلیدها را باز کرده و آبها را آزاد می کند. منابع ودایی همچنین از حیوانات و گیاهانی نام می برند که فقط در نوار ما و در شمال یافت می شوند: گوزن ، خرس قهوه ای ، توس سفید ، صنوبر.

اسطوره های آلمانی کشور خاصی را به نام Thule توصیف می کنند که در شمال واقع شده است. این سرزمین سعادت و فضل است ، جایی که افراد زیبا و خردمند در آن زندگی می کنند. اوستا - کتاب مقدس زرتوا -استریان - دارای مشترکات زیادی با وداها است. کاملاً واضح است که آنها ریشه مشترک دارند. اما آنچه بسیار شگفت آور است این است که در متون مذهب باستانی تبتی بن ، ارجاعات زیادی به کشور شمالی تارای سفید وجود دارد.

جالب است که کالمیک ها ، بوداییان تبتی بودند ، زیرا تابعیت روسیه را پذیرفته بودند و کاترین بزرگ را تجسم زمینی سفید تارا ، الهه بودایی رحمت ، اعلام کردند. پس از انقلاب ، مغولان ، کالمیک ها ، تبتی ها و تووان ها انتظار داشتند که از شمال روسیه باشد که پادشاهی عدالت فرا می رسد و آخرین جنگ آغاز می شود ، که آزادی را برای همه مردم به ارمغان می آورد. به هر حال ، این انتظارات به طور ماهرانه ای توسط بلشویک ها مورد استفاده قرار گرفت تا بتواند تا آنجا که ممکن است نفوذ خود را در شرق گسترش دهد.

دریاچه کائالی

تصویر
تصویر

یونانیان باستان تمام سرزمینهای شمال دریای سیاه را Hyperborea نامیدند و ذکر کردند که کوههای ریف از غرب به شرق در مرکز آن کشیده شده است. بسیاری از افسانه ها ادعا می کنند که ارابه آتشین Phaethon یک بار از آسمان در غرب Hyperborea سقوط کرد. از آن زمان عنبر در آن مکانها پیدا شده است.مطالعات انجام شده به ما این امکان را می دهد که فرض کنیم افسانه درباره Phaeton درباره شهاب سنگی است که بر فراز یونان پرواز کرده و در جزیره Saaremaa در استونی سقوط کرده است. در محل سقوط ، یک قیف گرد پر از آب وجود داشت - دریاچه کائالی.

جایی که خورشید غروب نمی کند

در پایان قرن نوزدهم ، یک محقق برجسته هندی در زبان سانسکریت و وداس B. G. تیلاک به این نتیجه رسید که اجداد هندوها - آریایی ها - از شمال دور آمده بودند و اجداد خودشان در سواحل دریای شیر (سفید کف) زندگی می کردند. چگونه دریای سفید خود را به خاطر نمی آوریم؟ علاوه بر این ، تیلک شرح جزیره شوتادویپ (ترجمه شده به عنوان کشور یا نقطه اصلی) را کشف کرد ، جایی که حکیم نارادا از کوههای مرو در جهت شمال غربی رفت (نام او همزمان با نام یکی از قله های اصلی در اورال قطبی) نارادا که به جزیره رسید ، با دعا برای خدا ، آسمان را با نورهای رنگارنگ روشن کرد. می توان فرض کرد که ما در مورد جزیره اسپیتسبرگن و شفق قطبی صحبت می کنیم.

وداها دائماً از کوه مرو با قله اصلی ماندارا نام می برند ، جایی که رودخانه ها به شمال و جنوب جریان دارند. خود کوهها از غرب به شرق امتداد دارند. در ابتدا فرض بر این بود که کوههای اورال در وداها و مهابهاراتا توصیف شده است ، اما آنها از شمال به جنوب امتداد دارند و رودهای جداگانه ای به غرب و شرق جریان دارند. بنابراین ما باید در جایی در شمال به دنبال حوضه آبریز بین دریای سیاه و خزر و دریای سفید با اقیانوس منجمد شمالی باشیم.

و این زنجیره ای از تپه های کوچک است که از کارلیا تا اورال امتداد دارد ، که اوالی شمالی نامیده می شود: در یک طرف این خط الراس کم دنیپر ، دان و ولگا ، در طرف دیگر - دوینای شمالی قرار دارند. اینجا آنها هستند - کوه Meru از اساطیر هند. به هر حال ، بلندترین نقطه یال شمالی ، ماندارا نامیده می شود ، درست مانند ریگ ودا. تقریباً همین اطلاعات در اوستا موجود است. درست است ، آنجا کوهها را حرا (نور ، طلایی ، آفتابی) می نامند.

من از نپال ، پایتخت معنوی جهان دیدن کرده ام. در امپراتوری دولپو ، در شمال هیمالیا ، با مربی صومعه کوچکی بن در روستای چخارکا دوست شدم. در خانه این راهب کیسه ای با کتابهای برگرفته از صومعه ای باستانی تر وجود داشت که حدود 400 سال پیش بر اثر رانش زمین خراب شد. وقتی ورق های پراکنده نسخه های خطی باستانی را که به خط تبتی و شانگ شونگ نوشته شده بود مرتب می کردیم ، در مورد کوه های کایلاش و مرو صحبت کردیم.

من پرسیدم آیا Kailash و Meru یک قله هستند؟ واقعیت این است که در خود دولپو کوههای به اصطلاح کریستال نیز وجود دارد. آنها به عنوان پشتوانه محور نامرئی جهان در نظر گرفته می شوند ، در حالی که هر دو Kailash و Meru افسانه ای محور جهان آشکار هستند. لاما پاسخ داد که این یک چیز نیست ، زیرا در نزدیکی کوه مرو ، ستاره شمالی در آسمان بسیار بالاتر از تبت است و کوه واقعی مرو واقع در شمال بسیار دورتر است ، جایی که خورشید در آسمان است و نمی کند. تنظیم …

میراث آریایی

در شمال روسیه ، آثار هنری فوق العاده کمی وجود دارد که منشأ شمالی بشر را تأیید می کند. با این حال ، فولکلور ، زیور آلات ، نمادها ، ریشه کلمات ، توپونیم ها وجود دارد. بله ، همان کتاب کبوتر ، کتاب ولس را شاید بتوان وداهای روسیه نامید! علاوه بر این ، آیین ها و باورهای متداول زیادی در فرهنگ ما و هند وجود دارد. حداقل Shrovetide را با سوزاندن حیوان پر شده و آتش زدن چرخ های چرخان به خاطر بسپارید.

تصویر
تصویر

همین کار امروز در روستاهای هند انجام می شود: آنها موکشا را می سوزانند - احتمالاً آنالوگ الهه اسلاوک موکوش. ستون هایی با صورت ، که شاهزاده ولادیمیر دستور داد آنها را بعد از غسل تعمید روس از بین ببرند ، هنوز هم در زمان ما در سراسر هند یافت می شود. باز هم ، پرون خدای اسلاوی همان وارونای هندی است. هر دو دسته ای از رعد و برق یا تبر رعد و برق در دست دارند - در زبان سانسکریت وجرا. به هر حال ، همان ریشه در زبان استونی حفظ شده است: vasar - چکش یا تبر. و اگرچه استونیایی ها متعلق به هند و اروپایی نیستند ، اما متعلق به گروه فینو-اوگریک هستند ، با این حال آنها به شدت تحت تأثیر میراث آریایی بودند.

بیایید به کلمه روسی "جنگجو" نگاه کنیم ، که ریشه آریایی باستانی "موش" دارد ، که به معنی چرخ است. یک جنگجو در واقع یک جنگجو در یک ارابه جنگی است.این تکنیک جنگ با ارابه بود که به اقوام آریایی اجازه داد تا هند و آسیای صغیر گسترش یابند (در مورد اخیر ، آنها را هیتی ها نامیدند).

در زبان استونیایی ، ratas به معنی چرخ است. و در میان هندوها ، راتنا "جواهری مانند خورشید" است. خورشید همیشه با چرخ ارتباط داشته است. چرخ نیز بر روی پرچم هند دیده می شود. در سقف هر صومعه بودایی تصویری از یک چرخ وجود دارد که نمادی از گسترش آموزه های بودا است. قیاس ها آشکار است.

توصیه شده: