مشاهده بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن عجیب متعاقب آن جری ایروین

فهرست مطالب:

تصویری: مشاهده بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن عجیب متعاقب آن جری ایروین

تصویری: مشاهده بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن عجیب متعاقب آن جری ایروین
تصویری: مشاهده شدن بشقاب پرنده در ایــــران 2024, مارس
مشاهده بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن عجیب متعاقب آن جری ایروین
مشاهده بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن عجیب متعاقب آن جری ایروین
Anonim

این داستان عجیب در کتابی توسط یوفولوژیست آمریکایی دیوید بوئر بیان شد. اتفاقی برای یک سرباز جوان سالم افتاد که باعث مشکلاتی در حافظه و رفتار او شد و سپس او به طور کلی ناپدید شد

مشاهده بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن عجیب متعاقب آن جری ایروین - بشقاب پرنده ، آدم ربایی ، بیگانگان ، ارتش ، سرباز
مشاهده بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن عجیب متعاقب آن جری ایروین - بشقاب پرنده ، آدم ربایی ، بیگانگان ، ارتش ، سرباز

28 فوریه 1959 درجه یک خصوصی جری ایروین به پایگاه نظامی خود فورت بلیس در ال پاسو ، تگزاس بازگشت. قبل از آن ، او یک ماه در تعطیلات بود و در خانه خود در آیداهو مشغول تعطیلات بود.

جری در حال رانندگی در جنوب یوتا ، در نزدیکی سیدر سیتی بود ، هنگامی که در آسمان تاریک شب برق درخشانی را دید و سپس یک جسم متحرک درخشان را دید.

نور این جسم به قدری قوی بود که به طرز درخشانی تمام چشم انداز بیابان را در محدوده جاده روشن کرد. جری متعجب ایستاد و از ماشین پیاده شد تا شی را بررسی کند.

او او را زیر نظر داشت تا جایی که جسم کم پرواز در پشت خط الراس ناپدید شد و بسیار نگران بود زیرا به نظر می رسید که هواپیمایی آسیب دیده در حال سقوط است.

Image
Image

سپس جری وظیفه شناس تصمیم گرفت از خط الراس عبور کرده و ببیند چه چیزی در آنجا وجود دارد ، و قبل از آن یادداشتی نوشت "من برای بررسی احتمال سقوط هواپیما ، لطفاً با پلیس تماس بگیرید" ، که آن را روی فرمان گذاشت. سپس از ماشین پیاده شد و به سمت یال رفت.

نیم ساعت گذشت تا ماشین دیگری در جاده ظاهر شد و راننده آن با دیدن ماشین خالی جری در کنار جاده ترمز کرد. پس از خواندن یادداشت ، راننده این اتومبیل به سمت سیدر سیتی حرکت کرد و یادداشت را به کلانتری تحویل داد ، که بلافاصله به محل حادثه سقوط هواپیما رفت.

کلانتر به همراه معاونانش تمام اطراف را در کنار ماشین رها شده جری ایروین جستجو کردند ، اما هیچکس چیز غیرعادی پیدا نکرد ، چه برسد به هواپیمای سقوط شده ادعایی. اما آنها جسد خود جری را پیدا کردند که در بین سنگهای بیابانی پشت خط الراس کاملاً روی زمین از بین رفته بود.

جری به بیمارستانهای سیدر سیتی منتقل شد و در آنجا به سرعت مورد معاینه قرار گرفت و هیچ زخمی بر بدن او مشاهده نشد. در همان زمان ، جری همچنان در وضعیتی غیرقابل درک بود ، شبیه به یک خواب عمیق. گاهی اوقات چیزی را به صدا در می آورد که شبیه "ژاکت روی بوته" بود ، اما به نظر می رسید نوعی مزخرف است.

تا صبح روز بعد بود که جری به هوش آمد و اولین کاری که کرد این بود که پرسید آیا از سانحه هواپیما بازمانده ای وجود دارد یا خیر. پزشکان به او گفتند که هیچ سانحه هوایی در آنجا رخ نداده است و این باعث جری بسیار شگفت زده شد. سپس دوباره در مورد ژاکت صحبت کرد و معلوم شد که او درخواست می کند که ژاکت نظامی یکدستش به او بازگردانده شود. با این حال ، جری بدون کاپشن ، فقط در شلوار و تی شرت پیدا شد و هیچ کس نمی دانست کت او کجاست.

سپس جری شروع به گفتن کرد که بعد از اینکه ماشین خود را به سمت خط الراس ترک کرد هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. علاوه بر این ، او به یاد نمی آورد که چگونه در جایی که او پیدا شده بود به پایان رسید.

جری چند روز دیگر را در بیمارستان برای مشاهده گذراند ، و سپس به او گفتند که او فقط دچار نوعی هیستری شده است و زمان آن رسیده است که به کار خود بپردازد. جری بیمارستان را ترک کرد و سرانجام خود را به پایگاه خود رساند.

Image
Image

اما طی چند روز آینده ، او دچار مشکلات سلامتی نامفهومی شد. او چندین بار بیهوش شد. از جمله یک بار او روی زمین افتاد و بلافاصله دوباره در همان خواب عمیق به خواب رفت.

فرمان او را برای معاینه فیزیکی و سپس برای انجام آزمایشات روانی بیشتر فرستاد.این اتفاق بعد از دومین غش رخ داد ، پس از آن او به خواب رفت و وقتی بیدار شد ، ابتدا فکر کرد که دوباره 28 فوریه است و بلافاصله دوباره در مورد بازماندگان سقوط هواپیما پرسید.

با وجود این واقعیت که کادر پزشکی به او گفتند که دو هفته از آن حادثه می گذرد ، جری این را باور نکرد و او یک هفته دیگر تحت نظارت دقیق پزشکان قرار گرفت ، در طی آن سرانجام به نوعی به یاد آورد که پس از 28 فوریه و سایر رویدادها به

در پایان ، او آزاد شد و تصمیم گرفت که حال او خوب است. اما جری خوب نبود ، او از تمایل شدید به بازگشت به محلی در بیابان جایی که ماشین خود را رها کرده بود و دوباره از روی خط الراس عبور می کرد ، عذاب می داد.

روزی آرزو بسیار قوی شد. که داوطلبانه پایگاه را ترک کرد و دوباره به آن جاده رفت. او ماشین را در همان مکان رها کرد و به سمت خط الراس رفت و به زودی به بوته ای رفت که کت نظامی اش روی آن آویزان بود. عجیب است که این مکان قبلاً توسط کلانتر و نوکرانش با دقت مورد بررسی قرار گرفته است ، اما به دلایلی آنها توجهی نکرده اند.

و در جیب کتش ، جری مداد خود را پیدا کرد که یادداشت دیگری دور آن پیچیده شده بود. به دلایلی ، جری آن را نخواند ، در عوض ، تسلیم یک انگیزه ناگهانی ، او فوراً یادداشت را با فندک سوزاند. فقط پس از آن به نظر می رسید که از هیپنوتیزم بیدار شده است و متوجه شده است که بدون مجوز واحد را ترک کرده است و به خاطر آن مجازات خواهد شد.

Image
Image

جری به پایگاه بازگشت ، جایی که او را جابجا کردند و به شغلی کمتر معتبر منتقل کردند. در عین حال ، او هنوز احساس می کرد که چیزی در حافظه او گم شده است و از این بابت عذاب می کشد.

وقتی روزی ناگهان به محل کار خود نیامد و هیچ یک از سربازان دیگر نمی دانستند کجاست ، همه چیز حتی عجیب تر و ترسناک تر شد. جری ناپدید شد و جستجوی او هیچ نتیجه ای نداشت. به نظر می رسید که او از روی زمین محو شده است.

یک ماه گذشت و جری هنوز در لیست افراد مفقودالاثر قرار داشت ، داستان او به نوعی به مطبوعات درز کرد و چشم متخصصان یوفولوژیست را به خود جلب کرد. در سالهای بعد ، آنها بارها و بارها سعی کردند این مجموعه عجیب و غریب از رویدادها را باز کنند و بفهمند چه اتفاقی برای جری ایروین افتاده است.

یکی از کاشفان ، دیوید بوئر ، به نوعی موفق شد در مسیر جری قرار بگیرد. در کتاب خود "The Non -Returner - The Jerry Irwin Story: A Udnapped UFO or a Secret Operation؟" (بدون بازگشت - داستان گری ایروین - آدم ربایی بشقاب پرنده یا عملیات مخفی؟) او توضیح داد که در واقع جری قبل از اینکه ارتش او را پیدا کند به جنگل رفت ، جایی که مدتی در آنجا به عنوان وحشی زندگی می کرد.

در همان زمان ، جری عملاً هیچ چیز را از آنچه در سال 1959 برای او اتفاق افتاد به خاطر نمی آورد. پس از آن ، فرماندهی نظامی فوراً جری ایروین را به پایگاهی در آلمان منتقل کرد.

جزئیات جالب این است که با وجود مشکلات حافظه و رفتار ، وی از خدمت برکنار نشد ، اما همچنان در پایگاه نظامی نگهداری می شد. این احتمال وجود دارد که جری به طور مخفیانه زیر نظر گرفته شود و "برای خودش" نگه داشته شود ، حداقل بوئر از آن مطمئن بود.

او همچنین اطلاعاتی پیدا کرد که در آلمان جری همچنان لحظات عجیب خاموشی را دنبال می کرد ، و پس از آنکه آثار ایروین به پایگاه مخفی اتریش اعزام شد ، آثار آن کاملا از بین رفت. پس از آن ، اروین قطعا دیگر هرگز زنده یا مرده دیده نشد.

توصیه شده: