ارتش ناپلئون در اثر بیماری اشعه درگذشت؟

فهرست مطالب:

تصویری: ارتش ناپلئون در اثر بیماری اشعه درگذشت؟

تصویری: ارتش ناپلئون در اثر بیماری اشعه درگذشت؟
تصویری: زندگینامه «ناپلئون بناپارت» : امپراتور فرانسه، کابوس اروپا 2024, مارس
ارتش ناپلئون در اثر بیماری اشعه درگذشت؟
ارتش ناپلئون در اثر بیماری اشعه درگذشت؟
Anonim
تصویر
تصویر

دلایل آتش سوزی مشهور مسکو در سال 1812 مایل به بحث نبود. برای روسها ، خود واگذاری پایتخت باستانی برای هتک حرمت به نیروهای ناپلئون بسیار ناخوشایند بود و یادآوری غیر ضروری در این مورد مورد استقبال قرار نگرفت

اما برای فرانسوی ها ، تسلیم شدن در برابر آتش یک شهر عظیم نیز یک رویداد شرم آور بود ، ناسازگار با نقش یک ملت متمدن پیشرفته ، که خود را آن می دانستند. بله ، و تعداد کمی از شاهدان آتش سوزی بودند که بتوانند به وضوح و جزئیات در مورد آنچه اتفاق افتاده است بگویند: مسکویت ها ، به ویژه کلاس های تحصیلکرده ، شهر را ترک کردند ، بسیاری از مهاجمان در طول پرواز نامحسوس از روسیه جان باختند.

سه نسخه غالب است: مسکو عمداً توسط فرانسوی ها سوزانده شد. مسکو عمداً توسط میهن پرستان روسی سوزانده شد. مسکو از سهل انگاری مهاجمان و جمعیت بسیار کم باقی مانده آتش گرفت. در رمان "جنگ و صلح" لو تولستوی ، با تجزیه و تحلیل نسخه های احتمالی ، به این نتیجه رسید: مسکو نمی تواند بسوزد ، زیرا در غیاب نظم محکم ، هرگونه آتش سوزی ، حتی ناچیز ، یک آتش سوزی در سطح شهر را تهدید می کند.

یک یافته اخیر به ما امکان می دهد یک فرض جدید کاملاً غیرمنتظره داشته باشیم.

چند سال پیش ، یکی از مقامات مسکو املاک غفلت شده ای را در جنوب فرانسه ، در مجاورت تولون خریداری کرد. پس از تصاحب ملک ، وی شروع به بازسازی عمارت قدیمی کرد و با آماده سازی مبلمان برای مرمت ، در یکی از کشوهای مخفی میز تحریر ، دفتر خاطرات برخی از چارلز آرتوا ، ستوان ارتش ناپلئون را پیدا کرد. این دفتر خاطرات وقایع مسکو و جزئیات بازگشت ارتش از روسیه را شرح داد. در حال حاضر نسخه خطی در حال بررسی تعدادی است ، اما به لطف احترام صاحبخانه ، ما موفق شدیم با گزیده ای از آن آشنا شویم.

من در حیاط یک خانه بزرگ روسی ایستاده بودم. خورشید کم نور مسکو را با نور طلایی غرق کرد. ناگهان خورشید دوم روشن شد ، درخشان ، سفید ، خیره کننده. این بیست درجه بالاتر از اولین ، درست بود ، و درخشید نه بیشتر از پنج ثانیه ، اما موفق شد صورت پل برگر را در بالکن سوزاند.

دیوارها و سقف خانه شروع به دود کرد. من به سربازان دستور داد دهها سطل آب را روی پشت بام بریزند ، و تنها به لطف این اقدامات بود که املاک نجات یافت. در املاک دیگر ، واقع در نزدیکی چراغ تازه ساخته شده ، آتش سوزی آغاز شد. این برق آسمانی اسرار آمیز بود که باعث آتش سوزی شدیدی شد که مسکو را نابود کرد."

شرح جالبی از فرار نیروهای ناپلئون از روسیه. همانطور که می دانید ، فرانسوی ها مجبور به عقب نشینی شدند (در واقع ، ترکیب ارتش ناپلئون چند ملیتی بود ، در واقع ، فرانسوی ها در آن اقلیت بودند) مجبور شدند در امتداد جاده ویران شده اسمولنسک عقب نشینی کنند. کمبود غذا و علوفه ، کمبود لباس زمستانی ، ارتش سابق قدرتمند را به جمعیتی از مردم ناامید و در حال مرگ تبدیل کرد. اما آیا فقط "ژنرال موروز" و "ژنرال گلود" مقصر بدبختی هایی هستند که بر ارتش وارد شده است؟ "آتش سوزی ها همچنان ادامه دارد. اماکنی که ما در آن قرار داریم زنده مانده است ، اما به هر حال ، یک حمله جدید به صف ما وارد شد. آب گندیده ، بی حوصلگی در غذا خوردن یا دلایل دیگر ، اما همه مردم ما از شدیدترین خونریزی رنج می برند. ضعف در تمام اندام ها ، سرگیجه ، تهوع ، تبدیل به استفراغ غیر قابل کنترل ، به بدبختی می افزاید. و ما در موقعیت مشابه تنها نیستیم - همه گردان های هنگ ما ، همه هنگ های مسکو.پزشکان به اسهال خونی یا وبا مشکوک هستند و توصیه می کنند در اسرع وقت از شهر غیر مهمان نشین خارج شوید. پیر دوروی همین الان آمد. گروه او ده مایلی از پاسگاه مسکو فاصله دارد ، همه سالم و شاد هستند ، با این حال ، پارتیزانهای روسی مزاحم هستند. او با دیدن وضعیت اسفناک ما ، فوراً به عقب برگشت ، زیرا می ترسید عفونت را بگیرد."

یک هفته بعد ، ستوان اظهار داشت: "موها شروع به ریزش کردند. من این کشف غم انگیز را با گیردن در میان گذاشتم ، اما او همین مشکلات را دارد. می ترسم به زودی کل گروه ما - بله ، گروهان ، کل هنگ - تبدیل شود هنگ مردان کچل ".

"بسیاری از اسب ها به شدت مریض هستند و این امر دامپزشکان را گیج می کند. آنها نیز مانند شفا دهندگان دو پا ، ادعا می کنند که علت این امر در بیماریهای بدخیم حل شده در هوای مسکو است." سرانجام ، تصمیم گرفته شد: ما مسکو را ترک می کنیم. …

صفحات توصیف کننده سفر فرانسوی ها سنگین و ماتم انگیز است: گروه آرتوا هر روز افراد را از دست می داد ، اما نه در نبردها - آنها قادر به جنگیدن نبودند - بلکه از ضعف و خستگی ناشی از یک بیماری مرموز. حتی مقررات ناچیزی که آنها به دست آوردند برای استفاده در آینده استفاده نشد ، آنها به سادگی نمی توانند آن را هضم کنند. سربازان با آبسه و زخم پوشانده شده بودند. هم مردم و هم اسبها کشته شدند. آن واحدهایی که وارد مسکو نشدند با روس ها جنگیدند ، اما صفوف آنها در حال ذوب شدن بود ، در حالی که ارتش روسیه فقط قوی تر می شد.

بیشتر ارتش ناپلئون در وسعت روسیه از بین رفت. چارلز آرتوا به دلیل بیماری از کار افتاده بود. بلافاصله پس از بازگشت به فرانسه ، وی استعفای خود را دریافت کرد ، اما عمر زیادی نکرد و در سی و دو سالگی بدون فرزند درگذشت.

مالک جدید املاک (از جمله موارد دیگر ، نامزد علوم فیزیکی و ریاضی) ، با خواندن نسخه خطی و مشورت با متخصصان ، پیشنهاد کرد که ارتش که مسکو را در 1812 اشغال کرد مورد حمله هوایی هسته ای قرار گرفت! تابش نور باعث آتش سوزی شد و تابش نافذ باعث بیماری تشعشع حاد شد که ارتش را فلج کرد.

اما بمب هسته ای آن روزها از کجا آمده است؟ اول ، این انفجار می تواند نه در اثر بمب ، بلکه در اثر سقوط شهاب سنگی از پاد ماده رخ داده باشد. احتمال نظری چنین رویدادی ناچیز است ، اما صفر نیست. ثانیاً ، ضربه به درخواست مقامات روسی می تواند توسط "قدیمی های بزرگ" ، یک تمدن رمزنگاری شده که در زیرزمین روسیه ساکن است ، وارد شود.

این فرض با تصمیم کوتوزوف مبنی بر ترک مسکو پس از نبرد عمومی پیروز شده و تخلیه بی سابقه جمعی جمعیت از شهر در آن زمان تأیید می شود. مقامات تصمیم گرفتند ساختمان ها را به نام مرگ دشمن قربانی کنند. آخرین ، محتمل ترین ، اما ، در عین حال ، و گیج کننده ترین فرض این است که هارمونیک انفجار هسته ای بسیار دیرتر - و بسیار قوی تر - در سال 1812 به مسکو رسید. نظریه ای وجود دارد مبنی بر اینکه مقداری از انرژی آزاد شده در اثر واکنش هسته ای کنترل نشده ، در گذشته و آینده حرکت می کند. از آینده بود که طنین انفجار هسته ای به ارتش ناپلئون رسید.

امپراتور فرانسه ، که در زمان انفجار در یک ساختمان سنگی بود ، دوز نسبتاً کمی از اشعه دریافت کرد ، که جزیره سنت هلنا را تحت تأثیر قرار داد …

توصیه شده: