2024 نویسنده: Adelina Croftoon | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 02:09
این داستان توسط یک شاهدان عینی به سایت Lon Strickler ، محقق ماوراءالطبیعه ارسال شد.
در کودکی ، من دوبار با موجودات مسطح غیر معمول (دو بعدی) برخورد کردم. اینها به اصطلاح نبودند. چماقداران ، اما چیزی کاملاً متفاوت
وقتی برای اولین بار آنها را دیدم 4 یا 6 ساله بودم. شب بود و من در اتاقم خوابیده بودم که چیزی مرا بیدار کرد. به یاد دارم که بیدار شدم و بلافاصله روی تختم نشستم زیرا تمام اتاق غرق در یک نور آبی عجیب بود.
و در کف اتاق بسیاری از این فیگورهای تخت وحشتناک وجود داشت که شبیه مردان کاغذی بود. آنها حدود سی سانتیمتر ارتفاع داشتند و سر آنها نیمرخ بود ، بنابراین تنها یک چشم قابل مشاهده بود.
دهانی نازک درست زیر چشم کشیده شد ، سر روی گردن چوبی نازک قرار داشت و پاها نیز به شکل چوب های نازک بود. همه اجسام دارای اشکال مختلف بودند و شبیه اشکال هندسی بودند ، به یاد دارم که اجسامی از هشت ضلعی وجود داشت و مثلث نزدیکترین به من بود. به نظر می رسد این مثلث رهبر آنها بود.
"افراد کوچک" همان رنگ مایل به آبی بودند که کل اتاق را پر کرده بودند ، اما با یک طرح سیاه و سفید ، به لطف آن من آنها را از محیط متمایز کردم. و آنها نه عصبانی و نه دوستانه به نظر می رسیدند ، و وقتی به آنها نگاه کردم ، دهان آنها به شکل لبخند بود.
به یاد دارم که مدتی به آنها نگاه کردم و سپس خود را با یک پتو پوشاندم و طوری خوابیدم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. صبح روز بعد این افراد کوچک دیگر در اتاق من نبودند.
نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که پتویی که آن شب پوشاندم کوچک و خانگی بود که به ندرت از آن استفاده می کنم ، بیشتر زمانی که پتوی اصلی من توسط مادرم برداشته می شود. و وقتی این موجودات را برای بار دوم دیدم ، همان پتو دوباره روی تخت من بود ، اگرچه نمی دانم چگونه آنها با یکدیگر ارتباط دارند.
چندین سال به این ترتیب گذشت ، من 12 ساله بودم و در آن زمان عملاً آن مردان دو بعدی را فراموش کرده بودم. اما یک روز مادرم پتوی اصلی من را برای شستشو برد و پتو یدکی نیز کثیف شد و سپس دوباره آن پتوی قدیمی خانگی را از کمد بیرون آوردم. و آن شب ، من ناگهان دوباره از آبی که اتاقم را پر کرده بود ، بیدار شدم.
و سپس به پاهایم نگاه کردم و مردی صاف با بدنی مثلثی را دیدم که درست روی تخت من ایستاده بود! خیلی ترسیده بودم. که سرش را با پتو پوشاند و یخ زد ، به این امید که ناپدید شود.
من دروغ می گفتم و افکار در سرم می پریدند "این فقط یک رویا است ، این فقط یک رویا است" ، اما می توانستم رنگ آبی را در اتاق از طریق پتو ببینم. سپس ، به طور نامحسوس برای خودم ، به خواب رفتم و صبح فرد دیگری در اتاق نبود.
پس از آن ، من این پتو را تا آنجا که ممکن بود انداختم ، و سپس مادرم آن را به طور کامل دور انداخت ، زیرا قبلاً کاملاً قدیمی و فرسوده بود."
توصیه شده:
فلج خواب افراد را از خود در خواب محافظت می کند
ولادیمیر کووالزون ، یکی از اعضای هیئت مدیره ، می گوید: هر شب ، وقتی فردی رویاهایی می بیند ، مغز توانایی کنترل بدن خود را کاملاً از بین می برد و بدن را در حالت فلج قرار می دهد تا رویاها به واقعیت تبدیل نشوند. انجمن بین المللی Somnologists ، دکتر علوم ، در مصاحبه با RIA Novosti. این دانشمند به یاد می آورد که خواب شامل دو مرحله است - مرحله خواب آرام ، و سریع یا متناقض. در آخرین مرحله است که شخص رویاها را می بیند. "این دو حالت مختلف هستند - کند با
یک آلیاژ غیر معمول در ناحیه غیر عادی خط الراس Medveditskaya پیدا شد
محقق مشهور ولگا در پدیده های ناهنجار گنادی بلیموف و محقق ولگاگراد در پدیده های ناشناخته روان و طبیعت رومن والیولین ، در یکی از سفرهای خود به خط الراس مدودیتسکایا ، سنگریزه قابل توجهی را در زیر پای آنها پیدا کردند. در این قسمتها چیزهای شگفت انگیز زیادی وجود دارد ، بنابراین تصمیم گرفته شد که سنگی با ظاهر عجیب و غریب به عنوان یادگاری بگذارید. - اولین چیزی که توجه من را جلب کرد ، سوراخی از یک شکل در هر دو طرف بود ، - سرپرست گروه تحقیق می گوید
افراد خواب آور لباس ها را در خواب می شویند
خوابیدن و انجام کارهای خانه همزمان - کدام زن خانه دار در مورد آن خواب نمی بیند؟ با این حال ، یک ساکن چینی به نام خو ، که در ووهان ، استان هوبی زندگی می کند ، نیازی به رویا ندارد - او کاملاً موفق می شود خواب و کار را با هم ترکیب کند. در حین پیاده روی در شب ، او لباس ها را می شست! یک زن 46 ساله ده سال است که از بیماری مرموز رنج می برد. اما این مطلقاً او یا عزیزانش را اذیت نمی کند ، بلکه برعکس ، مفید است. "او حداقل 10 بار در سال در خواب راه می رود و
موارد بیماریهای ناگهانی پس از ملاقات با افراد با موجودات غیر معمول
در سال 2008 ، در فلوریدا ، یک شاهد عینی در نواری که کار می کرد ، یک زن و مرد بسیار عجیب را مشاهده کرد. "او در حدود 180 سانتی متر قد ، باریک ، با پوست فوق العاده رنگ پریده ، که از طریق رگهای مایل به آبی نشان داده می شد ، با پیشانی بسیار بلند ، گونه های برجسته و چشم های بزرگ و عمیق. چشم ها کاملا آبی درخشان بودند ، درخشان ترین چشم های آبی که من تا به حال دیده اید زن کمی کوتاه قد و بسیار لاغر بود ، او حدود 20 ساله به نظر می رسید و لباس شب مشکی بر تن داشت
در خانه این زن اتفاقات غیر طبیعی رخ داد و سپس او بدون ردی از اتاق خواب خود ناپدید شد
"این در ژوئیه 2009 اتفاق افتاد ، و آن زمان بود که با یک زن جوان به نام مندی تماس گرفتم. او بلافاصله اظهار داشت که زندگی او به یک جهنم زنده تبدیل شده است. مندی در مزرعه ای در خارج از یک شهر کوچک در شرق واشنگتن ، کمتر از یک مایل زندگی می کرد. از مرز با آیداهو. همه چیز دو هفته قبل از اینکه او با من تماس گرفت شروع شد وقتی مندی و مادرش چراغهای قرمز و سفید روشن را دیدند. این چراغها در آسمان بالای کوههای اطراف پرواز کردند و وقتی مندی به آنها نگاه کرد ، ناگهان احساس سرگیجه کرد