چوپاکابرا یا سیاه گوش در بلاروس حکومت می کردند؟

تصویری: چوپاکابرا یا سیاه گوش در بلاروس حکومت می کردند؟

تصویری: چوپاکابرا یا سیاه گوش در بلاروس حکومت می کردند؟
تصویری: وضعیت بحرانی پناهجویان ایرانی در مرز بلاروس 2024, مارس
چوپاکابرا یا سیاه گوش در بلاروس حکومت می کردند؟
چوپاکابرا یا سیاه گوش در بلاروس حکومت می کردند؟
Anonim

کشیش ولادیمیر اولین قربانی حمله یک جانور ناشناس در چریشچینا (منطقه لپل ، منطقه ویتبسک ، بلاروس) بود. در اوایل تابستان ، املاک وی مورد حمله قرار گرفت.

تصویر
تصویر

موجودی ناشناخته توری فلزی قفس را پاره کرد و خرگوش را با خود کشید. شش جوجه مرده با گردن گزیده دراز کشیده بودند. چهار پرنده بدون ردیابی ناپدید شدند. در محل کشتار خون نبود. پدر ولادیمیر تصمیم گرفت که سگ های ولگرد شیطنت کرده اند و شکایتی نکردند.

دومین روستایی که از یک حیوان ناشناس رنج می برد در دفتر OJSC "Chereyshina" پیدا شد. النا داویدوا به عنوان یک اقتصاددان ارشد کار می کند. در اوایل ژوئیه ، شخصی به گراز وحشی 70 پوندی او حمله کرد.

داستان اینگونه شروع شد. حدود ساعت یک بامداد ، دختر 10 ساله یانا ، النا را از خواب بیدار کرد. او گفت که به دلیل صدای جیغ خوک ها که یک ساعت طول کشید ، نمی تواند بخوابد. مادر به خیابان رفت. صدای جیغ کشیدن به وضوح با غرش موجودی ناشناخته در هم آمیخته بود. می ترسیدم به انبار بروم. او یک آچار بزرگ گرفت و با آن شروع به کوبیدن نرده ایوان کرد. صدای غرش فلز روی آسفالت شنیده شد. چشمانی که به تاریکی عادت کرده بودند ، سگی ساختند که با زنجیر پاره شده بود. با اینکه فقط 20 متر تا انبار فاصله داشت ، سوار ماشین شدم و حرکت کردم. دو سگ در حال حاضر به چراغهای جلو برخورد کرده اند - یکی سگ ناشناخته ، با زنجیر ، و دومی ، یکی روستایی ، با یقه. او نورافکن را به ساختمان های فرعی نشان داد و وارد انبار شد. یک گراز خونین با گوش پاره یا جویده شده ایستاده بود که در کنار آن خوابیده بود. گزش های خونین در سراسر بدن قابل مشاهده بود ، اما گوشت پاره نشده بود. او در جستجوی جانور مهاجم به روستا سفر کرد. چندین بار با آن دو سگ برخورد کردم. آنها رفتار مسالمت آمیز داشتند ، هیچ تجاوزی نشان ندادند. شاید این یک گروه پشتیبانی است ، اما آنها به هیچ وجه به گراز حمله نکردند - النا تصمیم گرفت.

شوهر مرد فقیر را کشت. هنگام جدا کردن لاشه ، یک چاقو در زخم های گاز گرفته وارد می شود. تحت وزن خودش ، او پنج سانتیمتر عمق پیدا کرد. واضح بود که دندان های نیش نه برای کشتن حیوان بلکه برای نوشیدن خون وارد شده اند.

هنگام بازرسی سوله ، به این نتیجه رسیدند که حیوان نمی تواند از شکاف باقی مانده برای تهویه خزید. به احتمال زیاد او از حصار یک و نیم متری پرید.

در مورد خوراکی خوک به ایستگاه دامپزشکی مراجعه کردیم. آنها پاسخ دادند که گوشت برای عفونت هاری آزمایش نمی شود. آنها شروع به خوردن کردند. فعلا اشکالی نداره

یک ماه قبل از این حادثه ، سگ همسایه روز و شب زوزه می کشید. پس از حمله بلافاصله سکوت کرد. تصادف؟

پس از حمله مرموز ، مالک ساختمان های مستحکم را تقویت کرد تا موش نتواند از آن عبور کند. اگرچه آنها می گویند شکارچی دو بار در یک مکان سرقت نمی کند ، اما النا اکنون می ترسد در تاریکی از خانه خارج شود.

دارند لئونید کلیشتورنی شخصی در انبار به گاو حمله کرد وقتی صاحبان عصبانیت حیوان را شنیدند ، سریع به انبار رفتند. گاو که از زنجیر جدا شده بود ، بین دیوارها حرکت کرد. پشت او با چهار جسم عمیق - پنجه یا دندان خراشیده شده است. هیچ کس در انبار متوجه نشد.

شایعات در مورد حمله به دامها در دور بابچه ، گله ای از 15 گوسفند در بولشوی ژژلین در سراسر روستا پخش شد. شخصی در اینترنت پیام هایی در مورد جنایات موجودی افسانه ای یا واقعی به نام Chupacabra در آمریکای لاتین ، اوکراین و روسیه پیدا کرد. سرانجام ، روستاییان پس از شب سنت بارتولومه از 14 تا 15 اوت وحشت کردند.

بازنشستگان آلا و دیمیتری اوسوویک مرا به سوله خوک تابستانی هدایت کن آلا ادعا می کند که چوپاکابرا از روی نرده ای به ارتفاع 3 متر پرش کرد-روی تخته ها علائم پنجه وجود داشت و پشم به ستون چسبیده بود.

ساعت هفت صبح 15 اوت ، مهماندار بچه خوک ها را آورد تا غذا بخورند. درهای دو انبار را باز کرد و وحشت کرد. دو گراز بی وزن 20 کیلویی در جک ها خوابیده بودند و به طرف یکدیگر می چرخیدند. یکی گوش نداشت و دیگری چشم نداشت. شوهر ، عروس ، دو همسایه آمدند تا اجساد را بازرسی کنند. ما عمق نیش های بی خون روی بدن را اندازه گیری کردیم - کبریت مخفی می شود. تکه ای از ستون فقرات و کتف بیرون آمده است. معده تا روده خورده می شود. پشت و کناره ها با سه پنجه عمیق و دو پنجه کم عمق خراشیده شده است. یک سر تا استخوان انگار با چاقوی جراحی بریده شده است. آنها تخمین زده اند که حدود دو کیلوگرم گوشت از هر دو آنها خورده شده است.

آنها شروع به یادآوری کردند که سگ در شب پارس می کند. ما فکر کردیم گربه است یا خرگوش. و بارش باران اجازه خروج به خیابان را نداد. و سپس آنها به خواب رفتند.

آنها با پلیس تماس گرفتند. سریع رسیدیم. آنها بررسی کردند ، س questionال کردند ، پروتکل را تنظیم کردند و رفتند. دامپزشک نیز توضیح نداد. اجساد را در بوته ها دفن کردند.

همسایه اومد بالا مارات چوویلین … او تصویری از گرازهای مرده را که با تلفن همراه من گرفته شده بود به من نشان داد. آنها مجروح دروغ می گویند. خون وجود ندارد. به طور کلی ، نه در بدن ، نه در زیر آنها و نه در نزدیکی آن - بیرون کشیده شد. فقط دیوارها کمی با قطرات کوچک پاشیده شده اند - ظاهراً در نبردی نابرابر پراکنده شده اند. امکان انتقال تصویر به دوربین یا فلش مموری وجود نداشت.

آلا من را نزد زن روستایی دیگری برد - تامارا کوستیوکوویچ ، که در آن چوپاکابرا 10 مرغ را در همان شب خفه کرد. مهماندار مش فلزی قفس مرغ را نشان می دهد که گوشه آن از ناخن های خمیده به هیولا باز نمی شود.

دو مرغ پراکنده در حیاط مزرعه دراز کشیدند ، یک خروس جوان در پشت جاده در درخت گیلاس یافت شد ، هفت پرنده در مرغداری خوابیده بودند. همه آنها سوراخ هایی در پشت خود داشتند. از بقیه مصدومین ، فقط یکی بالش شکسته است. خون روی زمین یا لاشه وجود نداشت - مست بود. همه کشته شدگان دفن شدند.

خروس پیر کجاست؟ بعداً او را پیدا کردند که زیر گاراژ دوخته شده است. بیچاره از ترس همه جا را می لرزاند - او خیلی گرفت. دو روز غذا نخوردم. قربانی به ویژه برای نشان دادن من گرفتار شد. به نظر می رسد پرهای پشتی با دست کنده شده اند.

گردن نیز به همین ترتیب نمایان می شود.

توصیه شده: