عرفان در زندگی امپراتور آگوستوس اکتاویان

فهرست مطالب:

تصویری: عرفان در زندگی امپراتور آگوستوس اکتاویان

تصویری: عرفان در زندگی امپراتور آگوستوس اکتاویان
تصویری: زندگی امپراطور آگوستوس شماره 1 - پسر سزار، مجموعه مستند تاریخ روم 2024, مارس
عرفان در زندگی امپراتور آگوستوس اکتاویان
عرفان در زندگی امپراتور آگوستوس اکتاویان
Anonim
عرفان در زندگی امپراتور آگوستوس اکتاویان - عرفان ، امپراتور ، روم ، اکتاویان آگوستوس
عرفان در زندگی امپراتور آگوستوس اکتاویان - عرفان ، امپراتور ، روم ، اکتاویان آگوستوس
تصویر
تصویر

رومیان همیشه سعی می کردند از آنها دوری کنند آگوست اوکتاویان ، بنیانگذار بزرگ امپراطوری روم … یک ساتراپ تند مزاج می تواند از یک چیز کوچک خشمگین شود و هر یک از سوژه های خود را که رفتار او برای او مشکوک به نظر می رسید اعدام کند.

با این حال ، عجیب نیست ، اما بسیاری از حاکمان مستقل ترس کمتری را القا کردند. یکی از ویژگی های اسرارآمیز آگوستوس این بود که او حتی ده ها سال پس از مرگش همچنان مردم را می ترساند.

غیبت گران قرون وسطایی به خوبی می دانستند که یک فرد ، بدون آنکه متوجه باشد ، با اجسام اطراف خود ، حیوانات ، گیاهان در تعامل مداوم است … همدلی و همدلی بین گوهر و صاحب آن یا بین درختان در حال رشد در جنگل ایجاد می شود.

کتابدار پادشاه فرانسه لوئیس سنت و مربی فرزندانش ، معلم ، راهب دومینیکن ، نویسنده کتاب آینه بزرگ - دائرclالمعارف جامع فوق العاده محبوب قرون وسطایی - وینسنت بووا ، نوشت که زخمی به نوبه خود به روح قاتل آلوده شده است. اجسام اطراف و حتی هوا را آلوده می کند.

یک فرد با تخیل قوی می تواند خواص اشیایی را که استفاده می کند یا با دقت به آنها نگاه می کند تغییر دهد. اما او خود تحت تأثیر مکانی که در آن قرار دارد تغییر می کند و گاهی اوقات توانایی ها و ویژگی های شخصیتی غیرمعمول را به دست می آورد.

STOREROOM ساده

به گفته آگوستوس ، او از قبل می دانست که امپراتور خواهد شد. علاوه بر این ، او نتیجه هر جنگی را که وارد می شد می دانست.

در املاک و مستغلات پدربزرگ امپراتور آینده ، یک اتاق کوچک ، و حتی یک انبار ، که اوت در آن متولد شد و بزرگ شد ، حفظ شد. ممکن است اگر او در مکان دیگری یا حداقل در اتاق دیگری از همان خانه پرورش داده شود ، فردی با رفتار ، عادات و شخصیت کاملاً متفاوت شود.

این احتمال نیز وجود دارد که بدون آگوستوس ، گنجه ای که او به عنوان یک شخص در آن شکل گرفته بود معمولی ترین اتاق کاربردی باقی بماند. با این حال ، پس از مرگ امپراتور ، معلوم شد که این اتاق کوچک وحشت عرفانی را به مردم القا می کند: به نظر می رسید که آگوستوس برخی از ویژگیهای گرایش افسارگسیخته خود را به صومعه معتدل منتقل کرده است. هیچ کس به آن توجه نکرد ، و بسیار کمتر بی جهت وارد آن شد.

اگر جسارت جسارت می کرد ، او این کار را با دقت انجام می داد ، زیرا قبلاً یک مراسم ویژه تصفیه را انجام داده بود ، تا روحانی را که با چنین بی احترامی گستاخانه ای در اتاق نشسته بودند عصبانی و ناراحت نکند.

یک بار مالک جدید املاک ، یا برای امتحان شانس خود ، یا از روی ناآگاهی ، تصمیم گرفت شب را در مهد کودک آگوست بگذراند. او چندین ساعت را در آنجا گذراند ، اما در نیمه های شب نیروی مرموز او را به همراه تخت از در بیرون انداخت.

حفاظت TULLE

تصویر
تصویر

آگوست باورنکردنی و بی رحمانه بود. این امر حتی در اولین ملاقات با وی مشخص بود. چیزهای زیادی در ظاهر حاکم وجود داشت که به مراقبت بیشتر از او هشدار می داد: دندانهای کمیاب و کوچک ، بینی نوک تیز با قوز ، ابروهای در هم آمیخته ، ظاهری سوراخ کننده و نامهربان - یکی از مطمئن ترین نشانه هایی که صاحب آنها داشت یک چشم بد

این واقعیت که علائم مادرزادی روی قفسه سینه و شکم او به شکل عروسک بزرگ واقع شده بود ، برای دایره نزدیک او بسیار مورد توجه بود. خوب ، یا تقریباً همینطور.

امپراتور متقاعد شده بود که نیروهای متخاصم علیه او هستند و باید دائماً در برابر آنها دفاع کرد. شاید او معتقد بود که این نیروها ماهیتی آسمانی دارند و به همین دلیل است که او ترس شدید از آب و هوای بد ، به ویژه رعد و برق و رعد و برق را تجربه کرده است.

او معتقد بود که آنها به او قول بدبختی ، شکست در امور دولتی ، شکست در جبهه های جنگ را می دهند. برای محافظت از خود در برابر آب و هوای ناگهانی بد ، و مهمتر از همه ، از عواقب بد آن ، همیشه پوست مهر را با خود حمل می کرد. با این حال ، او عموماً ترجیح می دهد در هنگام رعد و برق راه نرود ، اما در یک پناهگاه زیرزمینی پنهان شود. کسانی که تحت حفاظت هستند ، همانطور که می گویند ، توسط خدا محافظت می شوند.

صرفه جویی در رویاها

شورش ها ، توطئه ها ، تلاش برای انجام کودتا ، تلاش برای کشتن وی تمام سلطنت طولانی آگوستوس را همراهی کرد. اما هر بار رویاها ، پیشگویی ها و فالها و گاه ناسزاگویی هایی که در زمان مناسب صورت می گرفت ، به او در شناسایی دشمنان و از بین بردن نقشه های موذیانه آنها کمک می کرد.

امپراتور علائم زیادی داشت که به آنها بی نهایت اعتماد داشت. اگر صبح ناخواسته کفشی را روی پای اشتباه می گذاشت ، می دانست که اتفاق بدی در راه است. و اگر شب روزی که عازم سفر طولانی شد شبنم ریخت ، این نشانه خوبی بود: در بازگشت سریع و ایمن به خانه شکی وجود نداشت.

در همان زمان ، آگوستوس به اندازه کافی شکاک بود و به غیبت زیاد اعتماد نداشت و معتقد بود که همه فالگیری مفید نیست. اکثریت مردم را به مسیر اشتباهی سوق می دهند و فقط آشوب و هرج و مرج غیر ضروری را برای مردم به ارمغان می آورند.

به دستور امپراتور ، بیش از 2000 کتاب نبوی یونانی و لاتین که مضر تلقی می شدند ، جمع آوری و سوزانده شد. اما برخی از راهنماهای ارزشمند در زمینه پیشگویی (مانند کتابهای سیبیلین) در تابوتهای گران قیمت در معابد نگهداری می شدند.

آگوستوس معتقد بود که رویاها آینده را برای مردم باز می کنند و از خطر هشدار می دهند ، و او خود موهبتی کمیاب دارد که ضروریات را از تصادفی جدا کرده و آن را به طور دقیق تفسیر کند. در طول یک نبرد ، با باور رویایی که دوستش در خواب دیده بود ، چادر خود را ترک کرد و مخفیانه اردوگاه را ترک کرد. شما چی فکر میکنید؟ واقعاً جان او را نجات داد.

پیش بینی بلوط

در رم ، در تابستان آنها ترجیح می دادند در قسمت سایه دار خانه زندگی کنند و در زمستان - در طرف آفتابی. این به وضوح مناسب اوت نبود. او مجبور بود هر شب خوابهای نبوی ببیند و این مستلزم شرایط خاصی و تغییر ناپذیر بود. و به همین دلیل ، به مدت 40 سال (!) در هر زمان از سال ، امپراتور در یک اتاق خوابید.

یکبار ، هنگامی که به جزیره کاپری رسید ، امپراتور دید که چگونه شاخه های یک درخت بلوط قدیمی که مدت ها محو شده و روی زمین افتاده بود ، ناگهان بلند شد. این یک نشانه واضح بود: پیروزی زندگی بر مرگ ، بازگشت نیرو و جوانی به یک ارگانیسم پیری و فرسوده امکان پذیر است. این حادثه چنان آگوستوس را که در آرزوی تجدید قوا بود تکان داد ، به طوری که او کاپری را با ناپولی ها عوض کرد و جزیره دیگری به او داد - اناریا.

سکته مغزی

تصویر
تصویر

اعتقاد بر این است که ظاهراً آگوستوس اکتاویان روز مرگ خود را پیش بینی کرده است. درست است ، چندی پیش از او به نظر بستگانش رسید که امپراتور عقل خود را از دست داده است: او هنوز دید که 40 همکار او را به جایی می کشانند.

با این حال ، او همانطور که همیشه خواب می دید درگذشت - "یک مرگ خوب" ، یعنی سریع و بدون رنج جسمانی. این در شهر نولا در 19 آگوست 14 رخ داد ، جایی که امپراتور در خانه قدیمی پدرش اقامت داشت. آگوستوس تا زمان مرگش هوشیار بود. در ابتدا ، وی با وارث خود تیبریوس ، که فوراً به اکتاویان در حال مرگ احضار شد ، یک گفتگوی طولانی مدت داشت.

سپس با دوستانش خداحافظی کرد و پرسید که آیا به نظر آنها کمدی زندگی را خوب بازی می کند؟ او این گفتگو را با یک بیت یونانی به پایان رساند ، که معمولاً بازیگر با آن به اجرای خود در صحنه پایان می دهد: "و اگر خوب بازی کردیم ، به ما پاداش تشویق بدهید و با تفریح سپری کنید."

سپس از سلامتی نوه اش ، دختر دروسوس ، که بیمار بود ، پرسید. و اکنون فقط همسرش نزد او ماند. وی با جمع آوری آخرین قدرت خود ، با گریه به همسرش که او را می بوسید گفت: "لیویا ، به یاد بیاور چگونه ما با هم زندگی می کردیم. زنده باشی و خداحافظ …"

پس از مرگ او ، اطرافیان به سخنان وی در مورد 40 سرباز به گونه ای متفاوت نگاه کردند. آنها شروع به گفتن کردند که این یک دید نیست ، بلکه یک آینده نگری است ، زیرا دقیقاً 40 سرباز جسد او را به مردم منتقل کردند.

با این حال ، توضیح دیگری برای این تصادف ظاهراً غیر اتفاقی وجود داشت. بگو ، روح آگوستوس به دلیل این واقعیت که رومیان به هدیه نبوی امپراتور خود شک داشتند ، خشمگین شد. بنابراین او یک شوخی بی رحمانه با آنها انجام داد و موکبی از 40 سرباز برپا کرد ، که هیچ دلیل قابل تصوری برای آن وجود نداشت.

توصیه شده: